یادداشتهای انقلاب (۶)انقلاب شکست خورده ایران!؟

کلمه “انقلاب” از آن کلماتی است که تا زمانی تعریف طرف مقابل را نشنیده‌ای، فکر می‌کنی منظور همه یک چیز است! اما وقتی که کمی دقت می کنی، می بینی تعریف خیلی ساده و یکدستی، حتی در بین کسانی که ظاهرا همفکر هم هستند، وجود ندارد. “انقلاب” ترمینولوژی‌ای است برای عنوان کردن پروسه‌ای از تغییر. انقلابات اجتماعی تحولات یک روزه نیستند که کسی بتواند روز مشخص شروع آن را اعلام و کس دیگری روز و دقیقه پایان آن را سوت بزند. از نظر من وقایع آبان ۱۳۹۸، ادامه وقایع ۱۳۷۸، ۱۳۸۸ و ۱۳۹۶ هستند که فاصله بین آنها کمتر و کمتر می شود و همه آنها یک هدف دارند: خاتمه دادن به این وضعیت و سرنگون کردن ریشه‌ای جمهوری اسلامی! این از نظر من یک انقلاب است.

هر کسی که سرگذشت این انقلاب را مهم می داند، حتما به این فکر می کند، “گام بعدی توده‌های معترضی که به خیابان آمدند و رژیم را به چالش کشیدند، چه می تواند باشد؟”. دوستان زیادی که بعضا به حق برای سرنگون کردن رژیم آدمکش جمهوری اسلامی عجله داشتن‌شان زیادی مشهود بود، با فروکش کردن تندی اولیه آن اتفاقات افسرده شده و زانوی غم بغل کرده اند. برای اطلاع این دوستان جامعه امروز ایران در یک حالت پر التهاب و انفجاری قرار دارد. جمهوری اسلامی هیچگونه راه حلی برای اینکه به مطالبات پیش پا افتاده جامعه معترض جواب بدهد ندارد و تفنگ و گله بسیجی را تنها راه نجات خود می داند. این گله که اکنون دیگر نه روحیه دارد و نه آینده ای، بالاخره در مقابله با جامعه در حال انفجار چقدر می تواند مانور بدهد!؟

انقلاب امروز در ایران، انقلابی بر علیه کمبود نان است. انقلابی بر علیه بی آینده‌گی است. شاید سرنگون نشدن یکروزه جمهوری اسلامی تعداد کمی از ما را ناامید کرده باشد، اما بالاخره باید همین تعداد از ما به یک سئوال فکر کنیم و جواب بدهیم: فرض را بر این بگذارید که مادری دو – سه فرزند گرسنه در خانه دارد و کار و درآمدی هم ندارد، به خیابان رفته و اعتراض کرده است. او و جوانی که بر علیه بی آینده‌گی انقلاب و اعتراض کرده در یک صف اعتراض کردند و دیدند که مزدوران خامنه ای دو و یا سه نفر را به گلوله بستند. به خانه برمی گردند و اکنون چه؟ در اخبار شنیدند گلوله‌های این گله مزدور، قلب آمنه شهبازی، حمید رسولی، مهناز مهدی زاده، مهدی پایی، آزاده ضربی، شهرام معینی، نیکتا اسفندانی، محسن محمد پور، پویا بختیاری، ۱۰ نفر در جوانرود، ۵ نفر در تبریز، ۶ نفر در همدان، ۸ نفر در ماهشهر، ۵ نفر در مریوان، ۱۴ نفر در تهران و صد نفر را جای دیگری از طپش بازداشت. بقیه به خانه برگشته‌اند! اما نه نانی بر سر سفره کودکی آمده و نه آینده ای برای آن جوان بی آینده تصور می شود.

به خانه برگشته ایم به زودی برمی گردیم

مادری که گرسنگی فرزندانش امانش نمی‌دهد؛ جوانی که عشق به زندگی و تنفر از رژیم جوان کش بی قرارش کرده، دوباره خواهند آمد. اینبار طرح دارند. اینبار به این فکر کرده‌اند که چگونه از خود دفاع کنند و چگونه با گله حزب الله مقابله کنند. این گله آدمکش اسلامی بهتر است در فکر فرار باشد. برمی گردیم و اینبار با دستان خالی برنمی گردیم.

ناصر اصغری

۵ دسامبر ۲۰۱۹

اینرا هم بخوانید

نقطه ضعف راست- ناصر اصغری

چپ و راست در انقلاب جاری در حال سازماندهی هستند و قبل از اینکه انقلاب …