یکی نیکی و دیگری ننگ

من حقیقتا مطالعه ای ندارم که در جوامع دیگر احزاب و جریاناتی به طور مستقیم مدتی ( نه یک و شش ماه، بلکه 5 سال تمام) رسما و به صراحت و روشنی در خدمت سرکوب یک دولت فاشیستی بودند و چگونه به حیات سیاسی خود ادامه میدهند و اصولا به خود جرات میدهند خطاب به جامعه “آزادی، سوسیالیسم و دنیایی بهتر و انسانی‌تر” سخن بگویند. اما در ایران این ممکن شده است.” فدائیان خلق آکثریت” که اکنون نام حزب چپ ایران را بر خود گذاشته است چنین جریانی است. رهبران این جریان اکنون معتمد رسانه های فارسی زبان بورژوازی هستند آنقدر بی چشم و رو تشریف دارند که به عنوان نماینده چپ ایران صاف تو چشم جامعه زل میزنند و برای خودشان … ( از آوردن واژه مورد نظر معذورم) میزنند!
این جریان که باید یک روزی در این جامعه جواب پس بدهد که چگونه نقش جاسوس سازمان های چپ و کمونیستی را برای جمهوری اسلامی و مشخصا لاجوردی جلاد بازی میکرد و حتی به هواداران و اعضای خود رحم نکردند و همگی را با اسم و آدرس در دام قصابان انداختند اکنون با جسارت مثال زدنی ( به مفهوم منفی آن) از صدمین سالگرد اولین حزب کمونیست ایران یاد میکنند و خود را ادامه آن جریان میخوانند! ایشان که به نوشته ویکی پدیا حتی در “منشور” حزب شان، نامی از کمونیسم نبرده اند و تأکید بر سوسیالیسم نیز کمرنگ بوده‌است اکنون بی پروا خود را به حزب کمونیست ایران تشکیل شده در اوایل قرن گذشته می چسبانند و به خیال احمقانه خودشان انتظار دارد کسی مانند مهدی فتاپور تداعی کننده شخصیتهای مانند سلطانزاده و حیدرخان عمواوغلی باشد.
حزب کمونیست ایران (اولیه) دستاورد بزرگی در ادامه مبارزه ای در دوران انقلاب مشروطه و پس از آن در دوران سرکوب شدید رضاخانی و همزمان با شکل گیری طبقه کارگر در ایران بود. اینکه این حزب چه میخواست و چه کرد خودش جای بحث مفصلی است اما یک چیز مسلم است این حزب نقطه اوج تلاش طبقه کارگر ایران در صد سال پیش بود. این حزب اسیر این نبود که اکنون دوران انقلاب دموکراتیک است و نوبت کمونیستها فرا نرسیده است بلکه با تشکیل حزب عزم شان را جزم کرده بودند که قدرت را بدست گیرند برای همین دست به تشکیل حزب زدند امری که بعد از این دوران ( سرکوب همزمان توسط رضا شاه و قتل وعام کمونیستها از جمله سلطانزاده بوسیله استالین) گناه کبیره برای کمونیستها شد. و از زمین و آسمان بر سر کمونیستها ریختند که نوبت شما هنوز نرسیده و طبقه کارگر باید حزبش را دل خودش بیرون بدهد، و …. که همه با این استدلالهای صد من یک غاز آشنا هستیم .
هر چی که هست و بوده این امر واضح است که فدائیان خلق اکثریت جزء هیچ بخشی از این جنبش نیستند. جریان توده ای اکثریتی تا سالهای سال حتی نام سلطانزاده را سانسور میکردند و حتی به تشکیل حزب کمونیست صد سال پیش هم با اکراه اشاره میکردند تاریخ چپ برای ایشان از “یاران ارانی و 53 نفر” شروع میشد. این جریان بدنام ( این صفت بسیار محترمانه است بخاطر نقشی که در سرکوب کارگران و کمونیستها داشته اند) اکنون با وقاحت مثال زدنی خودش را به کمونیستها میخواهد بچسباند. تاریخ را میتوان تحریف و سانسور کرد اما واقعیت سر جای خودش ایستاده است. حزب کمونیست ایران یکی از نقاط روشن و برجسته تاریخ جنبش چپ و کمونیستی ایران است و فدائیان خلق اکثریت نقطه سیاه و شوم تاریخ معاصر ایران است. یکی به نیکی در طول تاریخ یاد شده و خواهد شد و دیگری ننگ ابدی را برای خود خریده است.

اینرا هم بخوانید

اول مه فرصتی برای ابراز چپ اجتماعی- یاشار سهندی

میثاقی در شش بند از سوی هشت تشکل کارگران، بازنشستگان، دادخواهان، پرستاران و زنان به …