حمله به زنان قبل از ۸ مارس در اواخر سال ۱۳۵۷ آغاز شده بود. هنوز یک ماه از عمر جمهوری اسلامی نگذشته بود و اولین هدف حملات حکومت زنان بودند که هر روز شدت و وسعت بیشتری میگرفت. همپای این حملات اعتراضات به قوانین ضد زن اسلامی هر روز گسترش پیدا می کرد و ۸ مارس ۱۳۵۷ نقطه اوج آن بود. برای من که در سن نوجوانی بودم تجمع بزرگ زنان در آن روز هیجان انگیز بود، روزی که تاریخی شد و من یکی از هزاران شاهد حملات وحشیانه نیروهای اسلامی به زنانی بودم که برابری زن و مرد را طلب می کردند. فرهنگ حاکم تلاش می کرد تا فرودستی زن را امری طبیعی و قابل پذیرش جلوه دهد. اگر چه رژیم سلطنت بخاطر رابطه با غرب و الزام به استفاده از نیروی زنان بعنوان نیروی کار ارزان داشت، رفرم هایی در وضعیت زنان بوجود آورد بود. اما در نهایت همه قوانین حاکم بر کشور باید به تایید پنج مجتهد جامع الشرایط میرسید و این زن ستیزی را امری نهادینه و قانونی میساخت. چرا که اصل دوم متمم قانون اساسی مشروطیت مقرر می کند: “رسماً مقرر است در هر عصری از اعصار، هیاتی که کمتر از پنج نفر نباشد از مجتهدین و فقهای متدین که مطلع از مقتضیات زمان هم باشند به این طریق که علمای اعلام و حجج اسلام مرجع تقلید شیعه، اسامی بیست نفر از علما که دارای صفات مذکوره باشند معرفی به مجلس شورای ملی بنمایند، پنج نفر از آنها را یا بیشتر به مقتضای عصر، اعضای مجلس شورای ملی بالاتفاق یا به حکم قرعه تعیین نموده به سمت عضویت بشناسند تا موادی که در مجلس عنوان میشود به دقت مذاکره و غور رسی نموده. هریک از آن مواد معنونه که مخالفت با قواعد مقدسه اسلام داشته باشد طرح یا رد نمایند که عنوان قانونیت پیدا نکند و رأی این هیئت علما در این باب مطاع و بتبع خواهد بود و این ماده تا زمان ظهور حضرت حجة عصر عجل الله فرجه تغییرپذیر نخواهد بود”. و بر اساس این بند از قانون اساسی مشروطه دخالت مذهب در امور جامعه امری رسمی و قانونی بود و دشمنی جنون آمیز اسلام با زنان و حقوق زنان را همه ما در ۴۰ سال گذشته شاهد بوده ایم. من با و جود سن کم اما با پدیده ای نظیر کتک خودن زنان از همسران و پدرانشان آشنا بودم. بارها و بارها کبودی های تازه ای در صورت بسیاری از هم مدرسه ای های خود میدیدم. بارها شاهد بودم که همکلاسی هایم بخاطر ازدواج، از مدرسه اخراج شدند. میدانستم که قانون زنان را از مسافرت بدون اجازه شوهر منع کرده است. توهین به زنانی که به هر دلیل طلاق گرفته بودند در جامعه میشنیدم و در ادبیات رایج و رسمی می خواندم. ازدواج برای من و بسیاری از هم دوره ای های من معنایی نداشت بجز مورد استفاده جنسی قرار گرفتن، کتک خوردن از شوهر، بچه آوردن، انجام کارهای خانه، اطاعت از شوهر و خانواده نداشت. بعد ها آموختم که این نوع ازدواج که میلیونها دختر به آن مجبور شده بودند، چیزی جز بردگی جنسی نیست. و شعار “ما انقلاب نکردیم تا به عقب برگردیم”، که در ۸ مارس ۵۷ در خیابانها طنین انداز شد، نه از حنجره و گلوی من بلکه از قلب من فریاد زده میشد. انقلاب برای من و میلیونها زن دیگر به معنی پایان دادن به رنجها و آزارهایی بود که زندگی ما را در بر گرفته بود. ما خواستار تغییر بودیم ولی خیلی زود من و سایر زنان متوجه شدیم حکومتی که بر سرنوشت ما پنجه انداخته خواهان به عقب راندن جامعه و بویژه وضعیت زنان به قرون گذشته است. سرکوب جنبش زنان در سال ۵۷ موجب عقب نشینی زنان و تن دادن آنها به قوانین اسلامی نشد. مبارزات زنان در همه جا در شهرهای مختلف در کارخانه و اداره و بیمارستان و دانشگاه و در خیابانها ادامه یافت و جمهوری اسلامی بخشی از نیروهای سرکوب خود و مهمترینش گشت ارشاد را فقط با هدف مبارزه با زنان سازمان داد. وجود این نیروها ی سرکوب زنان بعد از گذشت ۴۰ سال از حکومت اسلامی دلیل شکست خفت بار آن است که موفق نشده قوانین عقب مانده و ضد انسانی خود را مورد قبول جامعه و بویژه زنان کند. در طول این ۴۰ سال هر ۸ مارس شاهد پیشروی های جدید جنبش زنان در ایران بوده ایم. جنبش علیه حجاب، علیه آپارتاید جنسی، علیه ازدواج کودکان و علیه قوانین اسلامی هر روز گسترش بیشتری یافته است. در ۸ مارس سال قبل شاهد بودیم که فعالین زن در گروههای چند نفره در میان مردم حجاب های خود را برداشته و درباره این روز و حقوق زنان سخنرانی کرده و سرود خواندند. جنبش زنان صدها هزار بلکه میلیونها فعال دارد که چه به شکل انفرادی و یا جمعی در محل های عمومی مخالفت خود را با قوانین اسلامی نشان می دهند و اعتراض خود را به سیاستهای ضد زن رژیم اعلام می کنند.
حتی دختران نوجوان با برداشتن حجاب و اجرای صحنه های رقص و موسیقی در مدارس و در کنار تصاویر رهبران جمهوری اسلامی، نشان میدهند که سرکوب های حکومت تاثیری در آنان نداشته است. در این مواردهزاران عکس و و یدئو از حرکتهای اعتراضی زنان در رسانه های اجتماعی می توان دید. حضور زنان در استادیوم ها و میدان های ورزشی ، در صحنه های هنر و در مجامع علمی نمونه ای از حکومتی است که سران آن حتی شنیده شدن صدای زنان در حضور نامحرمان را گناه کبیره می دانند. برای دیدن پیشروی های جنبش زنان ایران کافی است که چند دقیقه را در خیابانهای یکی از شهرها قدم بزنیم. زنان از هر فرصتی برای کنار گذاشتن حجاب حتی در خیابانها و محل های پر تردد، استفاده می کنند. مزاحمت های اوباش اسلامی به زنان با واکنش شدید آنها و حمایت مردم از زنان روبرو میشود. حرکت دختران خیابان انقلاب در برداشتن حجاب با استقبال مردم روبرو شد و بعنوان یکی از نمود های مبارزات زنان علیه جمهوری اسلامی در سطح جهان انعکاس یافت. حضور زنان در صحنه های مختلف مبارزات سیاسی و اجتماعی را می توان از انبوه زندانیان سیاسی زن دریافت، که بخاطر حضور در جنبش های مختلف اجتماعی از جنبش کارگری گرفته تا جنبش حفظ محیط زیست، دفاع از آزادی بیان، دفاع از حقوق کودکان و بیش از همه جنبش زنان در زندانهای جمهوری اسلامی گرفتارند. زنان نیروی عمده ای در اعتصابات و اعتراضات کارگری هستند. زنانی چون پروین محمدی و سپیده قلیان به چهره های شاخص جنبش کارگری تبدیل شده و هر چقدر رژیم آنها را بیشتر تحت فشار قرار میدهد محبوبیت آنها در بین مردم و در جامعه بیشتر میشود. شخصیت هایی چون مادر ستار بهشتی، مادر پروین محمدی، مادران خاوران و بسیاری از مادران قربانیان جنایات جمهوری اسلامی که از بین مردم عادی و گمنام برخاسته اند هر کدام به چهره های برجسته ای در مبارزه علیه رژیم جنایتکار اسلامی تبدیل شده اند. این زنان در تجمع های اعتراضات کارگری از جمله اعتراضات فولاد اهواز و هقت تپه شرکت کرده، سخنرانی کرده و در رهبری مبارزات گروههای مختلف مردم نقش موثر داشته و دارند. هر روز بر تعداد چهره های فعال و موثر جنبش زنان در ایران و جهان افزوده میشود. چهره هایی نظیر پروین محمدی، سپیده قلیان، عسل محمدی، آتنا دائمی، ویدا موحد، گلرخ ایرایی، و یا زنانی نظیر مادر پروین محمدی و مادر ستار بهشتی که در مقابل جنایات جمهوری اسلامی قد علم کرده اند و شخصیت هایی نظیر مینا احدی، شهلا دانشفر، شیرین شمس فریده آرمان که چهرهای شاخص مبارزات زنان در خارج از کشور هستند. و هنوز اول کار جنبش زنان است. این جنبش تا سرنگونی جمهوری اسلامی خاموش نخواهد شد و اجازه نخواهد داد که قوانین اسلامی و قوانین ضد زن باقی بمانند. در حقیقت جنبش زنان مهر خود را بر شرایط بعد از سرنگونی جمهوری اسلامی هم خواهد کوبید. زنان اجازه دخالت مذهب در امور جامعه را نخواهند داد. ایران جایی نخواهد بود که بخواهند نسخه اصلاح و تعدیل شده قوانین اسلامی را به جامعه تحمیل کنند. زنان ایران اجازه چنین چیزی را نخواهند داد چون بخوبی میدانند که زن ستیزی بخش جدایی ناپذیر قوانین اسلامی است. جنبش زنان به حدی از آگاهی و توانایی رسیده است که اجازه ندهد زنان بعنوان نیروی کار ارزان در خدمت منافع سرمایه داری درآیند. بدلیل این ویژگی ها جنبش زنان نیروی مهم جنبش چپ و سکولار است که در تعیین سرنوشت آتی مردم ایران نقش تعیین کننده ای دارد. این جنبش با حزب خود یعنی حزب کمونیست کارگری شناخته میشود که در طول ۲۷ سال حیات خود در طرح خواسته ها و مطالبات پایه ای و رادیکال جنبش های سیاسی و اجتماعی و از جمله جنبش زنان در ایران و تعیین راهکار های آن نقش عمده ای داشته است. ۸ مارس تنها روز یادآوری برابری حقوق زن و مرد و مبارزه با قوانین ضد زن نیست. برای زنان ایران این روز یادآور جنایات حکومت اسلامی علیه زنان است. کدام زن ایرانی تحقیر، توهین و زجرهایی که بطور سیستماتیک و قانونی علیه زنان اعمال میشود را، با تمام وجود خود تجربه نکرده -است؟ در ایران تمام زنان نه فقط شاهدان بلکه خود قربانیان و شاکیان جمهوری اسلامی هستند. این مدعیان نقش مهمی در برگزاری محاکمات دست اندرکاران رژیم خواهند داشت. چه بعنوان شاکی و شاهد و چه بعنوان قاضی و دادستان. و چه صحنه زیبایی خواهد بود وقتی که قاضیان بی حجاب احکام خود را درباره آیت اله ها و آخوندهای جنایتکار اعلام می کنند. ۸ مارس امسال بخاطر دستاوردهای بزرگی که در طول یک سال اخیر داشته است، اهمیت و جایگاه ویژه ای دارد. جشن های ۸ مارس امسال یادآور ۴۰ سال مبارزه علیه زن ستیزی و جنایت نیروهای اسلامی علیه زنان است. رسیدن ۸ مارس را به همه زنان به همه کوشندگان راه برابری زن و مرد به حزب کمونیست کارگری تبریک میگویم.
با امید به موفقیت های بزرگتر برای زنان ایران و جهان
۲۶ فوریه ۲۰۱۹