اخیر مایک پمپئو، وزیر امور خارجه آمریکا در مصاحبه ای اختصاصی با صدای آمریکا اعلام کرده است که هدف دولت دونالد ترامپ، نه تغییر رژیم جمهوری اسلامی بلکه تغییر رفتار این حکومت است و آمریکا تا وقتی از اپوزیسیون جمهوری اسلامی حمایت میکند که “هدفشان با ما یکی باشد”. و در توضیح این سیاست در مورد اپوزیسیون دست راستی و سر به آمریکا گفته است که “ما نمیخواهیم که آنها از تغییر رژیم پشتیبانی کنند. … و اگر افراد فعال در خارج کشور در راستای این هدف فعالیت کنند، ما از آنها استقبال می کنیم.” در این زمینه باید به چند مساله اشاره کرد.
١-پمپئو سیاست دولت ارتجاعی ترامپ را با شفافیت و بدون هیچ فیلتری بیان کرده است. صریحا و با بی شرمی تمام در شرایطی که توده های مردم با خیزش انقلابی خود در دی ماه آغاز پایان عمر رژیم اسلامی را فریاد زده اند، اعلام است که به دنبال سازش و بند و بست با رژیم آدمکشان اسلامی در ایران هستند. این سیاست هیات حاکمه آمریکا بار دیگر و بدون هیچ شائبه ای رو در رویی سیاستهای این دولتهای ارتجاعی را در قبال خواست توده های مردم در ایران به نمایش میگذارد. این سیاستبار دیگر ماهیت ارتجاعی سیاستهای این جریانات را به نمایش میگذارد ونشانگر آن است که سیاستهای این دولتها ذره ای همسویی و خوانایی با خواستهای آزادیخواهانه و برابری طلبانه توده های مردم در ایران ندارند.
٢-اتخاذ چنین سیاستی، زمانیکه با “شدیدترین تحریم های” ارتجاعی اقتصادی همراه شده است، هدف روشنی دارد، کشاندن رژیم اسلامی به پای میز مذاکره با نمایندگان دولت ترامپ. این سیاست به لحاظ تاکتیکی مشابه سیاستی است که دولت ترامپ در قبال کره شمالی دنبال میکند. به دنبال تغییر سیاست رژیم اسلامی در منطقه هستند. هدفشان تغییر توازن قوای سیاسی در منطقه به نفع ارتجاع عربستان و اسرائیل در قبال ارتجاع اسلامی حاکم بر ایران است. میکوشند هژمونی سیاسی این ائتلاف پرو آمریکایی را بر منطقه تحکیم کنند. با همان زبانی که رژیم اسلامی را به عنوان “محور شر” اعلام میکنند، با همان زبان هم خواهان مذاکره با این اوباش اسلامی هستند. شاید در فردایی نه چندان دور و در پس یک “نرمش قهرمانانه” دیگر خامنه ای شاهد تعریف و تمجید های ترامپ از خامنه ای، همانگونه که از کیم جون اون تعریف میکند، نیز باشیم. یک هدف از این سیاستها و تلاش برای رسیدن به توافق جدید، تاثیر چنین توافقی تثبیت موقعیت ترامپ برای دور دوم ریاست جمهوری در آمریکا است.
٣-انتخاب “صدای آمریکا” که پرونده قطوری در دفاع از جناح اصلاح طلب و اعتدال گرای رژیم آدمکشان اسلامی دارد، انتخابی تصادفی و بدون ارتباط با سیاست حاکم بر این رسانه دولتی نیست. بار دیگر نشان داده شد که سیاست حاکم بر این رسانه ارتجاعی و دولتی چندان با تغییر کابینه و جناحی که ماشین دولتی را در آمریکا در دست دارد، نیست. بلکه تابعی از منافع و مصالح عمومی و سیاستهای پایه ای تر و دراز مدت تری است. اعلام این سیاست در این رسانه در عین حال مهر تاییدی بر سیاستهای ارتجاعی این رسانه دولتی است.
٤-این سخنان مانند پتکی بر سر اپوزیسیون راست و طرفدار ترامپ فرود آمده است. شوک شده اند. جریانات ریز و درشت اپوزیسیون راست اعم از سلطنت طلبان و یا مجاهدین خلق و یا جریانات قوم پرست و فالانژیست آریایی جملگی دچار آشفتگی فکری و لکنت زبان و پریشان گویی شده اند. جریاناتی که امیدشان را برای رسیدن به قدرت و سرنگونی رژیم اسلامی از اساس و پایه به سیاستهای میلیتاریستی و جنگ طلبانه این جماعت آماده به شلیک گره زده بودند، گویی تمام آرزوها و امیدشان به یک شبه به سراب تبدیل شده است. بعد از افسردگی سیاسی ای که در دوران اوباما به آن دچار شده بودند و ناچار شدند بساط گدایی و حقارت خود را دم درگاه شیوخ مرتج عربستان پهن کنند، اکنون دچار ضربه دیگری شده اند. چیزی جز بی آبرویی و حماقت سیاسی در کاسه شان نمانده است. سرگیج و مستاصل مانده اند که چه کنند. بی مصرف شده اند. گویی ارزش مصرف خود را برای قبله خود از دست داده اند.
٥-پمپئو در عین حال شرط و شروطی هم برای این اپوزیسیون سر به توپ و تانک آمریکا تعیین کرده است. بدون هیچ ملاحظه و معذوریت “دیپلماتیک” اعلام کرده است که اگر دنبال حمایت و کمک ما هستید، باید به ساز ما هم برقصید. باید دست از “اپوزیسیون” بودن بردارید و سیاست “تغییر رفتار” رژیم را در دستور خود قرار دهید. واقعا وقاحت نمایندگان این دولتها و حقارت سیاسی جریانات دست راستی پرو ترامپی دیدنی است. از طرف دیگر کسانی که برای یک عکس گرفتن با فلان نماینده فوق دست راستی سر و دست میشکستند، اکنون ناچار شده اند با سیلی صورت خود را سرخ نگهدارند. برخی از آنها از جمله رضا پهلوی که برای ترامپ پیام تبریک فرستاده بود و به درگاه اش دخیل بسته بود، اکنون ناچار شده است که این سیاستهای خود را در گوشه ای پنهان کند. و جریاناتی امثال مجاهدین دارند چرتکه می اندازند که چقدر این بار باید خرج کنند و کدام مشاور را بخرند، تا نیم نگاهی مجددا به این فرقه فالانژیست انداخته شود.
٦-این سیاست آمریکا بر خلاف تصورات ساده انگارانه برخی تاثیر منفی ای بر مبارزات مردمی که در کمین رژیم اسلامی نشسته اند، ندارد. مردمی که قیام و شورش و خیزشهای توده ای و انقلاب توده ای ابزار سرنگونی رژیم اسلامی و تحقق امر آزادی و برابری و رفاه همگان در جامعه است، به این سیاستها وقعی نخواهند گذاشت. جامعه تیمارستان نیست که برای چنین سیاستهای کودنانه و ارتجاعیی گوش شنوایی داشته باشد. این واقعیت مسجلی است که مردم سیاستشان را در قبال رژیم اسلامی تغییر نخواهند داد، بلکه این هیات حاکمه آمریکا و دول ارتجاعی غرب و شرق هستند که ناچارند سیاستشان را در قبال خیزش توده های مردم تغییر دهند. این واقعیت را گسترش اعتراضات جامعه به ذهن کودن این جریانات فرو خواهد کرد. همانطور که حمایت آمریکا از حسنی مبارک نتوانست این رژیم استبدادی را سر پا نگهدارد، تلاش برای بند و بست آمریکا با رژیم اسلامی هم به طریق اولی حلقه تعیین کننده در بقاء رژیم اسلامی نخواهد بود. همانگونه که حمایت رژیم آمریکا و چند ده هزار مستشار نظامی و سیاسی نتوانست حفظ کند، این سیاستشان هم منجر به حفظ رژیم اوباش اسلامی نخواهد شد.
٧-این شرایط بار دیگر و بیش از هر زمان دیگری نشان میدهد که راه خلاصی از شر حکومت اسلامی از مجرای امید و چشم داشتن به کاخ سفید و جریانات اپوزیسیون راست و پرو ترامپ از سلطنت طلب و مجاهدین خلق یا جمهوریخواهان دست راستی نیست. این جریانات نماینده ذره ای از آزادیخواهی و برابری طلبی عمیق نهفته در خواست توده های مردم نیستند. به دنبال اعاده اوضاع سابق اند. عمیقا ارتجاعی اند. ما تمامی مردم آزادیخواه و برابری طلب را برای پیروزی در مبارزه برای سرنگونی رژیم اسلامی و تحقق امر آزادی و برابری و رفاه همگان به اردوی کمونیسم کارگری فرا میخوانیم. تنها کمونیسم کارگری تنها نیروی مبشر آزادی و خلاصی و برابری و پایان دادن ریشه ای به فقر و فلاکت و استثمار در جامعه است. سخن ما با مردم بپاخواسته این است. مردم به حزب خودتان، حزب کمونیست کارگری، بپیوندید!
انترناسیونال 766