ناصر اصغری: صفحه ای از تاریخ

دنیا و تاریخ آن، همچون کتابی کامل از تاریخ یک موضوع است. کتابی با فصلهای گوناگون. فصل‌هائی از این کتاب بسیار جذابند. لحظاتی از آن بسیار غم انگیز! هر کس از ما می تواند فصلی از لحظات جذاب و فصولی از لحظات غم انگیز این کتاب را بنویسد. بنویسید فصل مربوط به جنگهای جهانی اول و دوم را؛ فصل مربوط به قتل عام سرخپوستان را؛ فصول مربوط به نسل کشیها را. جنگ در ویتنام و یا کامبوج و کره را. جنگ بالکان را. جنگ در عراق و ویران کردن سوریه را. جنگ جمهوری اسلامی و صدام حسین را.
پایان یکی از این فصل‌ها را ورق می‌زنیم و، اگر سیگاری هستید، با چند پک به یک سیگار لحظاتی در غم بازماندگان این نسل کشی‌ها شریک می‌شویم. بعد یکی از فصول مربوط به تغییر را شروع می‌کنیم. انقلاب اکتبر، انقلاب فرانسه، انقلاب صنعتی، پایان آپارتاید، چارتیسم، بهار عربی، انقلابات ۱۸۴۸. یک فصل زیبا و جذاب این کتاب، با ۱۸ مارس ۱۸۷۱ شروع می شود. امروز، ۱۴۹ سال پیش، کمون پاریس! زنان و کودکان در پایتخت یکی از مهمترین کشورهای اروپا و شاید هم جهان، تفنگ جانیان را بی خاصیت کردند. کارگران و مردم عادی‌ای که تا چند روز پیش فقط گوشت دم توپ “از ما بهتران” بودند، امروز شهر را می‌گردانند. انتخاب می‌کنند و انتخاب می‌شوند. حق دارند هر از چند وقتی بازدهی مدیران انتخاب شده را بررسی کرده، یا بجای آنها کسان دیگری انتخاب کنند و یا در سمتشان ابقائشان کنند.
این فصل را با دقت، چند بار و خوب بخوانیم تا از یاد نبریم تاریخ را همیشه طبقه حاکمه رقم نزده است و می شود به بربریت تشنگان استثمار لگام زد.
۱۸ مارس ۲۰۲۰


برتولت برشت یک نمایشنامه خواندنی ولی متأسفانه کمتر شناخته شده‌ای به نام روزهای کمون دارد که خواندنش را در دستور بگذارید. این اثر به فارسی هم به خوبی ترجمه شده و آنلاین هم قابل دسترس است.

اینرا هم بخوانید

«آیا انسان خداست»- شمی صلواتی

به نظر من هیچ پیامبری و هیچ فیلسوف مذهبی، هیچ خدا پرستی نتوانستنه تا بحال …