کمونیسم جنگجو!

کمونیسم تفسیر جهان نیست. حتی تغییر جهان هم فقط نیست. چون جهان خودش هم مدام در حال تغییر خودش هست. کمونیسم یعنی جنگ سیاسی مشخصی برای تغییر مشخصی! نه حتی جنگ سیاسی علی العموم. علیه کل سرمایه داری جهان! این یک شعار تو خالی ابلهانه است. هپروتی است. یعنی جنگ سیاسی در یک مملکت معین، علیه نظام سیاسی معین. حتی دوره اش هم با هم فرق میکند. یک دوره هایی دریچه سیاسی باز میشود که فراخوانده میشوی جنگ مثمر ثمر بکنی.


ضد نظام بودن یکی از مارکهای شناسایی یک کمونیسم جنگجو و سازش ناپذیر است. رادیکالیسم و سازش ناپذیری این نیست که کسی جنگ با نظام را ول کند، فرعی کند، وقتی از او پرسیدید چرا این کار را میکنید؟ اصلن مشغول چه هستید؟ شانه بالا بیندازد و بگوید من دارم علیه سرمایه داری مبارزه میکنم! من ضد رژیمی نیستم، چون ضد رژیمی بودن برایم کم است. باید ریشه ایی مبارزه کرد!
در حالی که در مانیفست کمونیسم ریشه یعنی دولت! یعنی جنگ علیه قدرت سیاسی برای کسب قدرت سیاسی. ولی الان این چپ هپروتی برایش این مبارزهآنقدر کم است، انقدر ریشه ایی نیست که رژیم را به حال خودش رها میکند، میگوید دارم فعلن استثمار را شخم میزنم!
این در بهترین حالت هپروت محض است. در بدترین حالت عمدی دارد که شبکه درست کند، مبارزه علیه نظام را کم کم و تدریجی از دستور خارج کند! جمهوری اسلامی در ده سال اخیر نقشه مند دنبال این استراتژی است. حتی دنبال تغییر کاراکتر پاره ایی از احزاب سیاسی از احزابی که به شدت علیه جمهوری اسلامی هستند، به احزابی است که به جمهوری اسلامی در حد اصلاح طلبان نق میرنند، اما عوضش ضد امپریالیستند! دارند برای انقلاب جهانی خود را آماده میکنند!

کمونیسم قبل از اینکه یک مکتب تیوریکی باشد، یک جنبش سیاسی و طبقاتی است. شما هیچ وقت نمی بینید که مثلن لیبرالیسم در آلمان، جدال بر سر قدرت سیاسی را و یا مثلن انتخابات را ول کند، بروند بنشینند با خوردن برتسل و آبجو، کارفرماها و مدیران بازار بورس را در باره نقش تاریخی لیبرالیسم آگاه کنند! هر مکتب سیاسی را که شما روی آن دست بگذارید، می بینید جنبش خودش را نه با عقاید خودش، بل با جنگ و جدال بر سر قدرت سیاسی تعریف کرده است. الان حتی اسلام شپشو هم فقط مکتب دعا خواندن و تسبیح چرخاندن نیست. نیروی سیاسی در فلسطین جابجا میکند، با حکومتهای امریکای لاتین متحد میشود، با اینکه ممکن است با عقایدشان زیاد موافق نباشد، با چین متحد میشود، چون میداند اسلام بدون قدرت سیاسی شابدولعظیم است. هیچی نیست.


کمونیسم تنها جریان فکری در جهان هست که کل جنبشهای سیاسی مختلف فشار می آورند کاری به قدرت سیاسی نداشته باشد. الان طوری شده که خود جمهوری اسلامی اجازه میدهد انجمن هایی در ایران بروند بنشینند کاپیتال بخوانند. علیه سرمایه داری مقاله بنویسند. مهم این است جنگ سیاسی با نظام نکنند. یک نوع مارکسیسم دولتی که تازه حکومت از آن بهره هم میبرد. اگر قبلن کمونیست به کسانی میگفتند که میروند در شرایط اختناق و متناظر با دیکتاتوری راهی برای جنگ سیاسی علیهش پیدا میکنند، شبکه مخفی و علنی میزنند، نه! الان کلوپ مارکسیست در حال سازش با حکومت کسی است که کاری به نظام ندارد، انشا در باره کارگر مینویسد. مثل یهودیان که کتاب مذهبی دستشان هست پشت به مردم رو به دیوار تکان میخورد و اورادی را تکرار میکند. اگر بپرسی چرا کاری به کار نظام نداری؟ تو قرار بود جنبش سیاسی باشی نه کلوپ انشا نویس های بچه های محل که با هم حال میکنند. میگوید چکار کنم اختناق است. میگوئید در همین اختناق، مردم عادی در خیابان و شبکه های اجتماعی به نظام فحش میدهند، خیر سرت مثلن قرار بوده تو پیشرو باشی اختناق را بهانه کردی برای سازشت ؟ خیلی که پر رو باشد میگوید به نظر من الان در باره دستمزد نوشتن مهمتر از جنگ با نظام است. میگوئید دوست گرامی فعال کارگری خودش علیه نظام میجنگد. شما لطفن مدادت را بتراش و لااقل اگر ریگی در کفشت نیست علیه نظام یک غری بزن. مبارزه ضد کاپیتالیستی پیش کش! پشت کارگر پنهان نشو. بگو در حال فرمت کردن حزب توده جدید هستید. شعور ما را تحقیر نکن.

این پدیده غیر سیاسی محصول ده پانزده سال اخیر است. این کمونیسم نیست. یک چیز دست سازی است که یک سرش مرتضی محیط و فریبرز رئیس دانا بود، سر دیگرش در چفیه دور گردن کسانی است که معلوم نیست واقعن ریشه شان کجاست. ولی دقت که بکنید می بینید در باره مرگ قاسم سلیمانی یکهو غیبشان زد! یکهو می بینید کمپین جمهوری اسلامی سر تحریم را ول کرده، عمدی و دستی دستی در باره کمپین بی بی سی هیچ نمیگوید، ولی عکس پروفایلش را زده تحریم ها را بردارید. می روی میپرسی که دوست گرامی من هم مخالف تحریم دارو و غذا و غیره ام، ولی شما راجع به اینکه آقای ظریف میگوید پنج میلیارد به ما بدهید و لابد این پول را میخواهند خرج تروریسم اسلامی کنند، چه میگویی؟ اصلن چه کسی قرار است برود توی دهان جمهوری اسلامی در باره کمپین ضد تحریمش بزند؟ آنوقت می بینید استدلالاتش وجدانن با خود جمهوری اسلامی مو نمیزند. یک ذره مو نمیزند. صد کیلو علیه تحریم علی العموم مینویسد ولی یک کلمه علیه کمپین ضد تحریم حاکمیت نمی نویسد. ته تلاش قهرمانانه اش بر علیه تحریم یکهو می بینید عجب اتفاقی اتفاقی تصویرش روی حرفهای کیهان شریعتمداری افتاده است. یک ذره هم برایش مهم نیست.


به نظر من این کمونیسم زرد است. به اعتقاد من در حال سازش طبقاتی و سیاسی با نظام به سر میبرد.
یک مثقال ارزش ندارد شما کیلو کیلو صفحه سیاه کنید در باره کارگر و ای وای استثمار چقدر بد است بنویسید وقتی ضد نظام جمهوری اسلامی نیستید. این کمونیسم زرد است. بهانه است. یک مثقال ارزش ندارد که من شما را در حال جنگ با نظام جمهوری اسلامی نبینم، ولی مدام مشغول گردگیری مواضع ایدئولوژیکی علی العموم خودتان باشید. اول مهم است رابطه ات را با این حکومت روشن کنی. نه فقط یک بار. روزمره! اگر من شما را روزمره در حال جنگ با این نظام نبینم، بقیه شعارهایت برایم باد هواست. شما در جنگ سیاسی برای من فرقی با حزب دمکرات و ناسیونالیسم کرد نداری. چون یک زمانی حتی همین ناسیونالیسم کرد هم ولو به شیوه ارتجاعی خودش با این جمهوری اسلامی میجنگید. از وقتی شل داد. از وقتی شروع کرد با نظام بسازد جنبشش به باد رفت. از وقتی این با آنها نجنگید. نظام آدم فرستاد درونش را قشنگ صاف کنند. الان عین خیالش نیست که شعبه کردی سپاه قدس شده در مستعمره کردستان عراق جمهوری اسلامی. جنگ سیاسی را هر کسی کنار گذاشت، از شکاف همین روزنه وارد میشوند یک طوری که الان حزب سیاسی داریم که کارش مبارزه ضد امپریالیستی شده! با حزب الله لبنان تظاهرات مشترک میگذارد علیه تهدید جنگ! رضا پهلوی را نگاه کنید. از وقتی در سبد استراتژیکش رفت و آمد با فرماندهان سپاه را گذاشت. برایش فرستادند. موضع نگرفتن و سکوت سر قاسم سلیمانی شد گور رضا پهلوی! الان شما رضا پهلوی را بگذارید جلو جنبش راست، بگوئید در باره فوائد سرمایه داری بازار، راه انداختن تولید در ایران، حمایت امریکا و چه و چه حرف بزند. هیچ کس از خود سلطنت طلبان حاضر نیست فراموش کند که این با نظام سر قاسم سلیمانی سازش کرد.


جدال جنبشهای سیاسی، راست یا چپ بر اساس قطب نمای جنگ با نظام است. کمونیست ارتدوکس رادیکال کسی نیست که مردم در تصویر مبارزه با قدرت سیاسی حاکم او را مهجور و ساکت و مودب ببینند ولی عینک ته استکانی زده، مارکس میخواند و لنین ورق میزند! این به درد لای جرز هم نمیخورد. یک ریال ارزش ندارد. مردم دنبال جریاناتی میروند که روزمره در جنگ با نظام جمهوری اسلامی کوتاه نمیآیند. ارتدکسی کمونیسم میلیتانت یعنی نه به نظام! یک نه بلند! یک نه ممتد و یک نه به همه اندام و جوارح این نظام! جنگ با نظام پلتفرم و پیشخوان انتخاب مردم است. مردم از روی خلوص نیت ایدئولوژیکی هیچ کسی انتخابش نمیکنند. مهم این است چقدر با نظام میجنگید و چقدر امکانات برای پیروزی در این جنگ فراهم میکنید. انشای ایدئولوژیکی و خود فیلسفوف پنداری را هر ننه من قمری بلد است. چقدر با این نظام میجنگید؟ چقدر برای پیروزی در این جنگ ساز و کار آماده میکنید؟ چقدر حواستان به این قطب نماست. این مهم است. در غیر این صورت یک روزی جمهوری اسلامی به اینها میگوید بیا با ما با عینکت و با معلوماتت! بشین یک گوشه فقط تز تولید کن چگونه با این نظام نجنگند! خرجت با ما! بشین حرفهای فلسفی بزن، کلوپ شعر درست کن فقط جنگ سیاسی را حاشیه کن، احزاب جنگجو را از کار بینداز، ما مهم نیست برایمان از لنین فکت بیاوری یا از مارکس. شاید حتی اینطوری ارابه های جنگی را بهتر از کار بیندازی! تو بشین فقط این کار را بکن، بقیه اش مهم نیست!


به قول حکمت کمونیستی که با دشمن نجنگد، دشمن دستش را می اندازد گردنش و عکس شش در چهار با او میگیرد!
الان به نظر من بزرگترین تهدید جریانات کمونیستی این است که مستقیم و غیر مستقیم آنها را از جبهه نبرد با نظام بیرون بکشند به حاشیه ببرند. چه از طریق فشار از بیرون، چه از درون!

اینرا هم بخوانید

فال حافظ و رشد بلاهت و خرافات به جای خرد!

در همین چند روز اخیر در صفحات افراد زیادی مشاهده کردیم که نه به شوخی، …