یک خبر داغ این روزها آزادی نازنین راتکلیف و انوشه آشوری دوتن از دوتابعیتی های گروگان گرفته شده در ایران بود. نازنین راتکیلف نزدیک به شش سال در ایران زندانی بود و به اتهام جاسوسی برای دولتهای غربی به پنج سال زندان محکوم شده بود. انوشته آشوری نیز به اتهام جاسوسی برای موساد و اسرائیل به ده سال زندان و به اتهام “نحصیل نامشروع مالی” به دو سال محکوم شده بود و نزدیک به پنج سال در ایران زندانی بود. این دو روز چهارشنبه ۱۶ مارس از زندان آزاد شدند و همان روزاز تهران به لندن پرواز کردند. آنها اتهامات وارده را قویا مردود اعلام کرده اند و خود را گروگانهای حکومت اسلامی با اهداف مالی و سیاسی بین المللی میدانند.
آزادی نازنین زاغری و انوشه آشوری خبرهایی مسرت بخش است. به خانواده و بستگان و دوستان آنها شادباش میگویم. هر تک نفری که از چنگال دیو منفور اسلامی خلاص شود بسیار خوشحال کننده است.
اولین نکته ای که باید فورا یادآوری کنیم اینست که از میان دو تابعیتی های زندانی در ایران هنوز شماری آزاد نشده اند. از جمله میتوان از این افراد اسم برد: مهران رئوف، مراد طاهباز، سیامک نمازی، باقر نمازی، عماد شرقی و همچنین ناهید تقوی، مسعود مصاحب، کامران قادری، احمد رضا جلالی، فریبا عدالتخواه و همسرش رولان مارشال، و شکرالله جبلی.
اینکه چه تحولاتی باعث شد که جمهوری اسلامی به آزادی نازنین زاغری که نامش بسیار در رسانه ها مطرح بود و انوشه آشوری رضایت داد بحث دیگری است که در جای دیگری به آن خواهیم پرداخت. اما بطور خلاصه باید گفت باز هم جنگ به کمک جمهوری اسلامی آمد. این بار جنگ اوکراین بود که باعث شد غرب نیاز فوری برای نفت و گاز ایران پیدا کند و تلاش نماید به هر شکل شده با حکومت اسلامی به توافق برسد و راه صدور نفت و گاز جمهوری اسلامی را باز نماید و همین زمینه را برای آزادی گروگانها نیز هموار نمود. گویا با دولت ونزوئلا هم به همین دلیل در حال مذاکره هستند.
به این ترتیب عجالتا اوضاع دارد به سمتی میرود که بحران بین المللی حکومت اسلامی تخفیف یابد. اما مشکل این حکومت همانگونه که بارها تاکید کرده ایم به این سادگی ها حل بشو نیست. هویت جمهوری اسلامی با گروگانگیری و تروریسم و بحران تعریف شده است. این حکومتی است که خودش را نمیتواند سر پا نگه دارد اما میخواهد کشور اسرائیل را از صحنه گیتی محو کند، آمریکا را سرجای خود بنشاند و دنیا را با اسلام خمینی فتح نماید! اینها همه گرچه شعارهایی پوچ و مضحک است،اما در واقع منشآء جنگها و جدالها و بحرانهای پیاپی حکومت اسلامی است. در عین حال اینها برای حکومت هویتی است و امکان دست شستن از آنها هم برایش وجود ندارد. چونکه صفوفش در داخل و هواداران اسلامیش در کشورهای منطقه با همین شعارها یعنی با ضد آمریکائی گری و سیاست نابودی اسرائیل تهییج شده اند و به هم پیوسته اند. کسی در درون حکومت جرات ندارد به گوشه ای از این سیاستها خللی وارد کند. این مشکل اساسی و هویتی جمهوری اسلامی است و تا زمانی که این حکومت هست، این سیاستهای بحران آفرین را نیز با خود حمل خواهد کرد.
برخلاف آنچه که بعضی ها تصور میکنند که گویا سازش بین المللی توازن داخلی را هم بنفع حکومت تغییر خواهد داد، برعکس با امضای برجام و آزاد شدن داراییهای بلوکه شدن ایران، بهانه ها از حکومت گرفته میشود و مردم متعرض تر و حق طلب تر خواهند شد. بهانه تحریمها و فشار آمریکا و پول نداریم و غیره بدرجه ای از حکومت گرفته میشود و کارگران، معلمان، بازنشستگان و همه حقوق بگیران صدایشان بلند تر میشود که دیگر حاضر به زندگی در زیر خط فقر نیستیم. حقوقهای نجومی را قطع کنید و طلبهای ما را بدهید و خلاصه جنگ و جدال در داخل به زیان حکومت گسترش خواهد یافت. هم اکنون جدال کارگران و بازنشستگان و معلمان و زنان با سیستم حاکم بسیار گسترده و علنی دارد به پیش میرود. به نحوی که یکی از حکومتی ها گفته بود که این روزها آخوندها مجبورند با لباس مبدل از خانه بیرون بروند که مورد تعرض مردم قرار نگیرند. بعلاوه اقتصاد جمهوری اسلامی در ورشکستگی کامل است و در حال فروپاشی است و با بن بست سیاسی حکومت، بحران جدی تری گریبان حکومت را گرفته است. در این شرابط مبارزات اجتماعی گلوی حکومت را محکم تر از قبل خواهد فشرد. مبارزاتی که بارها نشان داده است که از نظر ابعاد، عمق و خواستهای فوری ظرفیت فراتر رفتن سریع به سمت خیزش های سرنگونی طلبانه را کاملا داراست. خطر مهلکی که جمهوری اسلامی را تهدید میکند و به این سادگیها دست از سرش بر نمیدارد اینجاست. بگیر و ببندها هم تا کنون نشان داده است که کمک چندانی به این حکومت نکرده است و نخواهد کرد.
۱۷ مارس ۲۰۲۲