پایان در آزادی, این پله‌ها امروز صدای جان‌های از دست‌رفته‌اند- شمی صلواتی

هر عکس،
یک قلب تپنده.
هر پله،
قدم به سوی رهایی.

کاش می‌شد…
بر خونِ مهسا و هزاران جوان جانباخته،
سنگین‌ترین فریاد را برافرازیم.

نه در مسجد،
نه در تکیه،
که آن سقف‌ها گورِ شعور شدند،
نه پناهِ جان.

رفیق!
آغازِ قصه در روشناییِ خرد است،
نه در دهانِ زاهدی
که سودایش جهل و دروغ است.

راه ببندیم بر آنان
که به نام ایمان،
به جانِ زندگی تاختند.

زن،
زندگی،
آزادی—

این سه کلمه،
خون ما را
به رودِ بزرگِ رهایی خواهد رساند.

«شمی صلواتی»
۲۵ سپتامبر ۲۰۲۵

اینرا هم بخوانید

رفیق همیشگی: شمی صلواتی

مقدمه: ناهید عزیز، این سروده پژواکِ خون و مقاومت بستگان جانباخته‌ات است، و ستایشِ تو، …