اداره شورایی

شعار اداره شورایی از اعتصاب کارگران نیشکر هفت تپه و رهبری اسماعیل بخشی وسیعا به صحنه سیاسی ایران وارد شد.  طنین “نان کار آزادی اداره شورایی” در همه جا پیچید و بویژه اداره شورایی در اعتراضات مختلف از جمله در مبارزات دانشجویان و بازنشستگان و معلمان و بخشهای دیگری از کارگران جای خود را باز کرد. این یک پیشروی مهم برای جنبش شورایی و همچنین برای جنبش کارگری بود که با جنبش شورایی مستقیما پیوند دارد. اداره شورایی به دو مفهموم در اعتراضات کارگران هفت تپه و در صحنه سیاسی مطرح و فهمیده میشود. یکی اداره کارخانه و شرکت و محل کار توسط خود کارگران به شیوه شورایی را مد نظر دارد، و معنای دیگر آن اداره جامعه به شیوه شورایی است. در هر دو حالت کارگری که از شورای مستقل سخن میگوید دارد سیستم حاکم سرکوب و کنترل و فساد و استثمار حاکم را به مصاف میگیرد. از همین زاویه مهم است که به مساله شورا از جانب کارگران توجه شود. یعنی شورا بعنوان ابزار مبارزه و اعتراض، و شورا بعنوان ابزار اداره جامعه.  بویژه در شرایط کنونی که مساله سرنگونی جمهوری اسلامی وسیعا در جامعه جا باز کرده و چشم انداز انقلاب کارگری و جامعه انسانی برای خلاصی از حکومت اسلامی سرمایه داران بسیار زنده جلوی چشم قرار دارد، رفتن به سمت سنت شورایی از هر دو جنبه آن بسیار مبرم و مهم است.

شورا یعنی تصمیم گیری توده ای. توده مردم، توده کارگران، توده کارکنان و کلا همه افراد یک جامعه معین در مورد سرنوشت خود و شرایط و سرنوشت جامعه خود مستقیما تصمیم میگیرند و تصمیمات خود را به اجرا میگذارند. انقلاب ارتباطاتی عظیمی که اکنون در میانه آن هستیم و وجود مدیای اجتماعی و اینترنت از زاویه ایجاد امکان دخالتگری توده ای، یک انقلاب عظیم ایجاد کرده و دوره دیگری را آغاز کرده  که با هیچ دوره دیگری قابل مقایسه نیست. اینترنت کاری کرده است که تمام بهانه ها برای کنار زدن توده ها از تصمیم گیریها توسط یک الیت از “سیاستمداران و از مابهتران”، پوچ و بی معنا شده است. اینجا روی جایگاه اداره شورایی از دو جنبه ای که اشاره کردم مکثی میکنیم:

شوراهای میارزاتی

شورای محله، شورای اعتصاب و شورای اعتراض نوعی تشکل برای همیاری و هم نظری و سازماندهی هماهنگ اعتراضات و اعتصابات است. این شوراها برخی مخفی و برخی علنا شکل میگیرند. شوراهای اعتراضات نیز اساسا بازتاب سیستم شورایی در اعتراضات هستند و ریشه در سنت کارگری و انقلابی دارند. تمام بخشهای دیگر مردم نیز در کوران اعتراضات از این سنتهای شورایی استفاده میکنند و باید تلاش کرد که استفاده کنند. جا افتادن سنت شورایی در اعتراضات راه را برای جا افتادن سیاست ها و سنتهای رادیکال و چپ و کارگری باز میکند. یک ابزار مهم ایجاد شوراهای مبارزاتی، مدیای اجتماعی است که خوشبختانه شاهد این هستیم که بخشهای مختلف کارگران و معلمان و بازنشستگان و دانشجویان از این ابزار فعالانه استفاده میکنند. باید تلاش کنیم که این روند سرعت بسیار بیشتری بگیرد و مدیای اجتماعی همه جا بعنوان ابزار مبارزه جمعی و تشکل جمعی و شوراهای مبارزاتی، مورد رجوع قرار گیرد.

اساس کار شوراهای اعتراضات و اعتصابات همانگونه که اشاره شد دخالت دادن توده اعضا در تصمیم گیریهاست. تلاش اعضای این شوراها دخالتگری هرچه بیشتر و هرچه مستقیم تر شمار بیشتری از کارگران و مردم در  سازماندهی و نقشه و طرحهای اعتراضات و اعتصابات است. برگزاری مجمع عمومی و تصمیمات را به تایید آن رساندن در این زمینه بسیار مهم است و سنت پیشرویی را جا می اندازد. روشن است که عملا همیشه بردن تصمیمات به درون مجمع عمومی و جمع ممکن نیست. و با مانع امنیتی و پلیسی و کنترل و سرکوب مواجه میشود و هوشیاری لازم در این زمینه بسیار مهم است. یکی از تلاشهای مداوم ما باید این باشد که حق برگزاری مجامع عمومی منظم و تجمع و میتنیگ را نیز تحمیل کنیم.

اما نکته ای که میخواهیم تاکید کنیم اینست که با در نظر گرفتن تمام فاکتورهای لازم، نفس شورایی کار کردن جمعی از مبارزین در کارخانجات، محلات و مراکز مختلف، پتانسیل مبارزاتی را بالا میبرد و کمک میکند که سنت پیشرو کارگری و دخالتگری جمعی تثبیت شود، و رهبران جوان تر پرورش یابند و نقش خویش را ایفا کنند. ایجاد شوراهای اعتراضات چه مخفی چه آنجا که ممکن باشد علنی، به تداوم رهبری و ادامه کاری اعتراضات بسیار کمک میکند و مبارزات را از حالت فله ای و بی سازمان خارج میکند.

با توجه به نکاتی که مختصرا اشاره شد این مهم است که در اولین توازن قوای سیاسی ممکن، فعالین و رهبران اعتراضات و اعتصابات دست به کار ایجاد شوراهای مبارزاتی شوند و از این طریق قدرت رهبری را افزایش دهند.

اداره شورایی جامعه

در مورد شورا بعنوان سیستم و روش و ابزار اداره جامعه اسناد و اطلاعات بیشتری به نسبت شوراهای مبارزاتی وجود دارد. وقتی از اداره جامعه سخن میگوییم معمولا همه یاد پلیس و پارلمان و ارتش و سیستم اداری و امثال اینها می افتند. اما اینها و بسیاری مخلفات دیگر آن نظیر زندان و شکنجه گر و جاسوس و غیره مطلقا ابزارهایی برای اداره جامعه توسط خود مردم نیست. بلکه برعکس ابزارهای عقب راندن مردم از تصمیم گیریهاست. اینها ابزارهای مقابله با مردم و کنترل مردم از بالاست. وقتی که یک اقلیت بخواهد اکثریت جامعه را تحت سیطره خود در آورد و استثمار کند و اعتراضاتشان را سرکوب کند، به چنین ابزارهایی مثل پلیس و زندان و پارلمان و کل سیستم سرکوب و دیکتاتوری و بوروکراسی مافوق مردم نیاز دارد. همه اینها با هم یعنی دولت و حاکمیت. اما طبقه کارگر بدنبال حاکم شدن بر دیگران نیست. میخواهد جامعه توسط خود مردم برای خود مردم اداره شود. هر چند هم در مخیله خیلی ها درک این مفهوم مشکل باشد، اما منطقا جامعه برای سرمایه داران و مفتخوران بنا نشده است. بلکه مردم دور هم جمع شده اند که زندگی کنند و باید بتوانند زندگی کنند. تاریخ قرنهاست که طور دیگری پیش رفته است و جامعه به طبقات، و به بالایی ها و پایینی ها تقسیم شده است. اینها را میدانیم و دیده ایم و لمس کرده ایم. اما دوره این تقسیم بندی های طبقاتی مدتهاست که دیگر گذشته است. یک موضوع مداوم جدال طبقاتی پایان دادن به همین سیطره اقلیت مفتخور سرمایه دار بر جامعه و پایان دادن به سیستم ستمگری و استثمار کارگران است.

 این را هم میدانیم که سرمایه داران در برابر فشار افکار عمومی و جنبشهای اعتراضی و حق طلبی،  طی یکی دو سده اخیر تا کنون عقب نشینی های زیادی کرده اند و از “حکومت مردم بر مردم” سخن میگویند و ما را به دیکتاتوریهای خودکامه ای مثل جمهوری اسلامی ایران و حکومت عربستان و امثالهم رجوع میدهند تا ثایت کنند که حکومتهای پارلمانی و دموکراسیها در غرب و جاهای دیگر، همان اداره جامعه توسط مردم است.

اما اینها هم دیگر کهنه شده و رنگ باخته است. همه مردم بوضوح دیده اند و لمس کرده اند که وجود دموکراسیهای نوع غربی یک ذره شکاف طبقاتی را کاهش نداده و برعکس این شکاف با سرعت بیشتری در حال افزایش است. بهرحال اکنون بحث ما اینجا این جنبه ها نیست. نکته اصلی اداره شورایی جامعه است که تنها راهی است که مردم برای دخالتگری و تصمیم گیری واقعی در اداره جامعه میشناسند و پیش رو دارند.

اداره شورایی جامعه یعنی اینکه تک تک مردم از طریق شوراهایشان مستقیما و بطور مداوم در تصمیم گیرهای اجتماعی میتوانند دخالت کنند. اداره شورایی یعنی اینکه افراد جامعه همزمان اعضای شورای کارخانه، شورای محله، شورای شهر و روستا و شوراهای دیگر هستند و هر جا که لازم ببینند دخالت میکنند. سیستم شورایی دولت مافوق مردم نیست خود مردم است. شورا بر مردم حکومت نمیکند بلکه شورا خود مردم متشکل در شوراهاست. اساس اداره شورایی مردمند. در سیستم شورایی هم انتخابات و تعیین نمایندگان معنی دارد. اما نمایندگان مردم در شوراها به وکالت مردم تصمیم نمیگیرند بلکه نماینده اراده و تصمیمات مستقیم مردم هستند. مردم هرجا و هر وقت لازم باشد نمایندگان خود را تغییر میدهند و عزل میکنند و نمایندگان جدیدی انتخاب میکنند. اما اساس شورا حضور و دخالت مستقیم و هرروزه مردم در اداره جامعه است. این منطق اساسی اداره شورایی است.

روشن است که اداره شورایی و سیستم شورایی هنوز سنت جا افتاده و شناخته شده ای که برای عموم قابل استناد و رجوع باشد ندارد و با توجه به قدمت سنتها و حکومتها و حاکمیتهای اقلیت مافوق مردم، توضیح و جا افتادن آن زمان میبرد. اما یک تجربه روشن است. هرجا در تاریخ مدرن کارگران و مردم دست به قدرت برده اند و فرصت ابراز وجود یافته اند، شوراهایی خود را تشکیل داده اند و به شیوه های شورایی تصمیمات و نظرات خود را پیش برده اند. ما کارگران باید بدانیم و هیچگونه تردیدی نداشته باشیم که بدون سیستم شورایی راه دیگری برای کنترل کارگری و مردمی بر جامعه و پایان دادن به سیستم حاکمیت اقلیت مفتخور سرمایه دار وجود ندارد. این اساس و منطق اداره شورایی است.

همانگونه که اشاره شد یک نکته که بسیار مهم وحیاتی است و به اداره شورایی کاملا مربوط است، رشد تکنولوژی ارتباطاتی موجود یعنی مدیای اجتماعی و اینترنت و فرهنگ مرتبط با آنست که امکانات عظیمی را برای تصمیم گیری جمعی و ارتباط روزمره و لحظه ای و میلیونی مردم گشوده است. این خود یک انقلاب عظیم است که هم سنتهای موجود را به جامعه بشری امروز بی ربط میکند و تناقضات و ناخوانایی آنها را با جامعه نشان میدهد، و هم وسیعا این امکان را بوجود می آورد که مردم در هر کجا که هستند بتوانند با هم در ارتباط باشند و نظر و رای خود را بیان کنند.

کاظم نیکخواه

کارگر کمونیست ٦٠٦

اینرا هم بخوانید

گامهای عملی برای پیشروی انقلاب

گفتگوی شهلا دانشفر با کاظم نیکخواه در برنامه سازمانده شهلا دانشفر: قبلا از اینکه در …