در آستانه اول مه جمهوری اسلامی امسال به مانند هر سال دست به “اقدام پیشگیرانه” زده است و حکم فعالین کارگری که یکی از ایشان (ناهید خداجو) است و در سال گذشته در روز کارگر بازداشت شده بود به زندان فراخوانده است تا دوران محکومیت ٦ ساله اش را که دربیدادگاه اسلامی سرمایه صادر گردیده است بگذراند. امسال با وجود اینکه به دلیل شیوع کرونا ویروس امکان تجمع نیست، اما جمهوری اسلامی ترس نهادینه شده در وجودش از روز کارگر را با احضار فعالین به نمایش گذاشته است و به حساب خود میخواهد با ایجاد رعب که البته این تنها زندان نیست که در انتظار فعالین کارگری است بلکه زندان همراه با مرگ ناشی از مبتلا شدن به کووید 19 چاشنی آن خواهد بود. رژیم سعی دارد با این سیاستها هراس خود را بپوشاند.
چرا جمهوری اسلامی هراسان است وقتی نه تجمعی در خیابان در کار خواهد بود نه شاید گل گشتی؟ روز اول مه دارد میرسد که روزی که قرار بوده و هست نشانه همبستگی کارگران در سطحی جهانی باشد. تلاشی عظیم و با هزینه بسیارسنگین کارگران درایران متحمل شده اند تا توانسته اند پرچم این روز را برافراشته نگه دارند. جمهوری اسلامی در تمام این چهل سال به هر راهی زده تا شاید این روز نباشد. اما این را به همت مبارزات کارگری خود را آنچنان قدرتمند تحمیل کرد که مجبور شد در قانون کذایی کار شان البته با تاریخی که شاید تداعی کننده اول مه نباشد، یعنی 11 اردیبهشت به آن رسمیت دهد. از جمله در طول تمام سالها شاهد بوده ایم که فعالین کارگری این روز را به هر شکلی که شده گرامی داشتند و مراسمات خود را برگزار کردند. جمهوری اسلامی خوب میداند که امسال نیز خبری خواهد شد.
بنیان گذاران روز جهانی کارگر در بیش از یک قرن پیش وقتی لازم دیدند که روزی به نام کارگر باشد و اول مه را روزی معرفی کردند که کارگران گرد هم آیند و همبستگی جهانی خود را اعلام کنند، در مخیله شان اصلا نمی گنجید که روزی این گرد هم آمدن شکلی “مجازی” خواهد داشت. واژه “مجازی” گویایی واقعیت موجود نیست. با وجود گسترش مدیای اجتماعی دیگر این فضا واقعیتی است گران بها برای ما و سخت ناگوار برای سرکوب گران.
سالهای اولی که “فضای مجازی” شکل گرفته بود آنها که وظیفه ذاتی شان تحقیر مبارزات کارگران است تا همراهی آن، این فضای ایجاد شده برای فعالین کارگری وهمه کسانی که حرفی غیر از حرف رسمی حکومت داشتند را به تمسخر گرفته و گفتند: “پای کیبورد همه مبارز شده اند!”. اما جمهوری اسلامی از همان سالها میتوانست درک کند این فضای مجازی بلای جانش خواهد شد و این فضای مجازی ابزاری است که هر چه تا حالا ریسیده اند پنبه خواهد کرد. از همین رو به هر وسیله ای چنگ انداختند که مانع گسترش آن شوند و تا آن حد پیش رفتند که پلیس مخصوص آنرا هم سازمان دادند. اما با این وجود این “فضای مجازی” به ابزار مهمی برای مبارزات مردم تبدیل شد و اولین جایی که از این فضای مجازی برای مبارزات خیابانی استفاده شد در ایران بود که سد سانسور و دژ مستحکم رسانه های رسمی بورژوازی اعم از داخلی و خارجی را در هم شکست. اکنون مردم خود زبان خود شده بودند. در ایران فضای مجازی به فضایی برای سازمان دهی مبارزات مردم تبدیل شده و به خوبی از آن استفاده میشود و رژیم وحشت زده هراسان یک هفته تمام در آبان 98 کل اینترنت را در ایران قطع کرد تا مانع سازمان یابی گسترده و عمق یاقتن مبارزات سراسری مردم شود.
فضای مجازی آنجا اهمیت خودش را نشان داد که در سراسر ایران مبارزات کارگران هفت تپه و فولاد اهواز روزانه پیگیری میشد. این ابزاری بود که بخش های دیگر کارگران همبستگی خود را با کارگران هفت تپه و فولاد به نمایش گذاشتند. این ابزار مجازی به ابزار سازماندهی اعتصاب سراسر معلمان و کامیون داران شد. بنابراین میتوان حال جمهوری اسلامی را درک کرد وقتی که قافیه را باخت. چرا که فعال کارگری- اسماعیل بخشی- با استفاده از همین ابزار کارزار علیه شکنجه را راه انداخت و یا جعفر عظیم زاده و اسماعیل عبدی از همین طریق به جامعه فراخوان دادند که علیه امنیتی کردن پرونده های فعالین مبارزه کنند.
امروز فضای مجازی گسترش وسیعی یافته است و اکنون هر تلفن همراه ( موبایل) مانند این است که جمعی را همیشه و همه جا همراه خود دارید. این بخصوص برای حکومتهای فاشیست مانند زهر می ماند. جمهوری اسلامی بخوبی این را درک کرده است که سر در پی فعالین کارگری گذاشته است و سعی دارد با همیاری کرونا ویروس شاید بتواند اوضاع را در کنترل خویش داشته باشد. به زندان فراخواندن کسانی مانند ناهید خداجو، شاپور احسانی راد، و پروین محمدی و اسماعیل عبدی و سعی در پرونده سازی علیه جعفر عظیم زاده و فشار به خانواده این زندانیان که بخش اعظم تلاش ایشان در مدیای اجتماعی پی گرفته میشود به واقع نشان از اهمیت مبارزه آنان دارد. جمهوری اسلامی کلافه است چون آنقدر عقل دارد که بفهمد این فعالیتها میتواند شکل خیابانی به خود گیرد و آن زمان است که دیگر برایش کار از کار گذشته است.
اول ماه مه امسال یک ویژگی مهم دیگر دارد و آن است که کرونا ویروس سرمایه داری را در سه کنج به تله انداخته است و به توده مردم نشان داده است که نظام حاکم کنونی برجهان راه حلی برای درد و رنج مردم ندارد. بلکه همه هم و غم شان کسادی بازار است و سریع ترین راه حل بیکار سازی توده های میلیونی در کل دنیا است . روز اول مه به مثابه ارائه دهنده آلترنایتو وضعیت موجود بار دیگر اهمیت سوسیالیسم را به جهان اعلام خواهد کرد و این مهم به کمک مدیای اجتماعی، فضای مجازی شدنی است. در دنیای مجازی چیزی که مسلط است تصویر است و باید تصویر سوسیالیسم در همه جا و با همه همراه شود. زنده باد اول مه ، روز جهانی کارگر
یاشار سهندی
کارگر کمونیست ٦١٩