حاکمیت و نابودی، شوراهای مردمی و آبادی

با آغاز سال نو شمسی، سیل وسیعی اغلب شهرهای ایران را فرا گرفت. این سیل جاده‌ها، معابر، خانه‌ها و هرآنچه را که سر راه خود داشت از بین برد. ابعاد فاجعه هر روز بزرگ و بزرگتر میشود، در همین حال اما گزارشات از اقصی نقاط ایران حکایت از آن دارد که سیستم حاکم در کمک‌رسانی به مردم آسیب‌دیده منفعلانه عمل کرده است. بلعکس مردم خیلی سریع با تشکیل گروه‌هایی جهت امدادرسانی در مناطق آسیب‌دیده و ارسال کمک از اکثر مناطق کشور برای همیاری با مردمان آسیب‌دیده بسیج شدند.

ممنوع اعلام کردن کمک‌های مردمی به سیل زدگان و آسیب دیده گان با هدف دست اندازی به کمک‌های نقدی و غیرنقدی، ترس از ایجاد و قدرت‌گیری تشکل‌های مردمی برای در اختیار گرفتن قدرت در مناطق آسیب‌دیده و در امتداد آن علنی‌تر شدن ناتوانی عمیق سیستم حاکم در مواجهه با مشکلات، بی اعتمادتر شدن مردمان نسبت به دستگاه حاکم و… همه و همه عواملی هستند که موجب شدن تا دولت از در ناتوانی و سرکوب وارد شده و دست به ممنوعیت کمک‌های مردمی، بستن حساب‌های بانکی مرتبط با کمک‌رسانی به مردم آسیب‌دیده و … بزند. آنچه هم که در عوض کمک‌های مردمی از طرف حکومت به مردم سیل زده تقدیم شد؛ پیشنهاد بیشرمانه اختصاص وام با بهره بانکی کم!!! به بازنشستگان دولتی آسیب دیده از سیل بود که نمی‌توان دلیلی جز سودجویی برای آن جست، نمایش‌ها و شو‌آف‌های مسئولین بلندپایه حکومتی در مناطق سیل‌زده بود، صحبت‌های بدون پشتوانه به سمت مردمانی بود که فریاد می‌زدند که دیگر هیچ ندارند و مدیریتی بود که نه از شدت آسیب‌ها کاست و نه مرهمی بود بر درد مردم.

اما مردم باعزمی استوار، بدون ذره‌ای توجه به حرف‌های سخیف دستگاه حاکمیت که وظیفه خود را سرکوب فعالین و مردمی که کمک‌رسانی می‌کنند میداند، بدون هیچ چشم‌داشتی به‌صورت متحدانه از گوشه گوشه کشور سیل کمک‌های مردمی را به شهرهای آسیب‌دیده روانه کردند. مردم میدانند که حاکمیت در طی تاریخ چهل ساله خود هیچ خرابه‌ای در داخل کشور را بازسازی نکرده، این در حالیست که سرمایه‌های میلیارد دلاری صرف ترویج ایدئولوژی اسلامی، ترویج قدرت‌گیری تروریسم در منطقه می‌شود.

آنچه که خارج از بحث امدادرسانی در ماجرای سیل مورد اهمیت است؛ بافت‌های شهری آسیب‌پذیر و مهندسی نشده، سد سازی‌های اضافی و غیراستاندارد، تغییر دادن کاربری مسیل‌ها به بزرگراه و خیابان و … ، لای‌روبی نکردن بستر رودها و نیز استثمار قانونی شده‌ی جنگل‌ها است که حاکمیت را موفق به دستیابی به چنیین فلاکتی در کل کشور و تبدیل آن به شکلی اپیدمی کرده است. غارت جنگل‌ها، اختلاس‌های نجومی به بهانه سدسازی و سازه‌های شهری در حالی که حتی بخش های عظیمی از بافت های آسیب دیده کشور در شهرهای سرپل ذهاب و بم و حتی آوارهای بجا مانده از جنگ حکومتهای ایران و عراق در خوزستان همگی جای بسی تامل است. ترور، شکنجه و سرکوب فعالین اجتماعی، سیاسی ومحیط زیست که به بیان حقایق در مورد فسادهای سیستماتیک پرداخته و سعی در بهبود شرایط داشتند هم گواه دیگری بر این است که تا زمانی که خود مردم نتوانند برای آینده جایی که در آن زندگی می‌کنند تصمیم بگیرند، شرایط به این نحو باقی خواهد ماند.

این حادثه ناگوار بار دیگر ثابت کرد که مردم چشم امید به حمایت سیستم حاکم نداشته و این سیستم هم برای کمک به بهبود شرایط جامعه برنامه‌ای ندارد و به‌دنبال چیزی نیست جز سودآوری، خود مردم هستن که می‌توانند با سازماندهی #شوراهای_مردمی و با در دست داشتن امکانات پیشرفته در این مواقع و به کارگیری آن‌ها وضعیت اقتصادی، علمی، فرهنگی و … مناسبی را برای جامعه تضمین کنند.  اما بموازات باید اعتراض علیه عدم رسیدگی به آسیب دیدگان این فاجعه را سازمان داد و این خواست را روبروی حکومت گذاشت که باید فورا به بازماندگان و آسیب دیدگان رسیدگی کند و با گذاشتن بودجه مناسب زندگی بازماندگان را سر و سامان دهد. این خواست باید جلوی حکومت گذاشته شود و موظف باشند که وضعیت مردم رسیدگی کنند.

 

امیر عسگری

۹ فروردین ۱۳۹۸

۲۹ مارس ۲۰۱۹

 

اینرا هم بخوانید

کمونیسم کارگری و نه محکم جامعه به جمهوری اسلامی

چندی است که کمپینی تحت عنوان «نه به جمهوری اسلامی» توسط بخشی از اپوزیسیون راست …