حذف چهار صفر از پول ایران و اقتصاد فلج جمهوری اسلامی, متن گفتگوی تلویزیون کانال جدید با حمید تقوایی و شهلا دانشفر

انترناسیونال 868
کیوان جاوید: با سلام به ببینندگان عزیز. من کیوان جاوید هستم و شما شاهد یکی دیگر از برنامه‌های میزگرد در تلویزیون کانال جدید هستید. روز دوشنبه پانزدهم اردیبهشت جمهوری اسلامی اعلام کرد که چهار صفر از واحد پول ایران حذف میشود. این اقدام چه تأثیری بر زندگی مردم دارد وچه دردی از حکومت اسلامی دوا میکند؟ مردم با کم شدن ۴ صفر از واحد پول کشور چگونه زندگی‌شان میگذرد؟ بهتر میشود؟ بدتر میشود؟ آیا جمهوری اسلامی موقعیت اقتصادی بهتری پیدا میکند؟ آیا سطح معیشت مردم بالا میرود؟ چه انتظاری از این تغییر داریم؟… مهمانان این برنامه شهلا دانشفر و حمید تقوایی هستند که به سوالات ما پاسخ میدهند. به شما خوشامد میگویم.

حمید تقوایی اولین سوال من از شما این است که پول چیست و چکار میکند؟ نقش پول در مبادله چیست و کم شدن یا بالا رفتن ارزش پول، حذف صفر یا اضافه کردن صفر چه معنائی در اقتصاد دارد؟

حمید تقوایی: خوب، نکته اول این است که کم و زیاد کردن صفرها تغییری در ارزش پول نمیدهد. یعنی ریال یا تومان و یا هر واحدی که بگیریم بنا به تعریف قدرت خریدش همانقدر باقی میماند. فقط در دفاتر حسابداری و قیمتگذاری و غیره چهار صفر را میزنند. یعنی ده هزار ریال را کرده‌اند یک تومان. یا در واقع، هزار تومان را کرده‌اند یک تومان. این قراردادی است که فقط نمایش قیمتها یا ارزشها یا سرمایه‌ها وخلاصه هر چیزی که با پول بیان میشود را تغییر میدهد؛ نحوه بیان و نحوه ثبت کتبی مبالغفرق میکند. اعداد در محاسبات کوچکتر میشوند ولی در زندگی واقعی همه چیز سر جای خودش باقی است و با این کار فرقی نمیکند. ارزش ریال همان است که قبلا بوده، ارزش تومان همان است که بوده، فقط ظاهر قضیه، نحوه بیان قضیه عوض شده است.

ولی از یک نظر این تغییر صوری روی زندگی مردم تأثیر منفی دارد. وقتی که شما هزار تومان را بکنید یک تومان، دیگر همه رقمها به همان تومان روند میشود. یعنی پانصد تومان از بین میرود و اگر چیزی هزار و پانصد تومان بود، حالا میشود دو تومان. به این معنا واحدهای کوچکتر از تومان از بین میرود و همه چیز را به قیمت بالاتر روند میکنند و این امر بخصوص بر اقشار کم‌درآمد و محروم جامعه تأثیر دارد و بار تازه‌ای است بر دوششان. از نظر قیمتگذاری این اتفاق میافتد، یعنی کالاهای زیر دو هزار تومان را دو هزار تومان میکنند، کالاهای زیر هزار تومان را هزار تومان میکنند و به این ترتیب قیمتها در صد معینی افزایش پیدا میکند. برای کسانی که همین الآن هم هشت‌شان گروی نه‌شان است، یعنیاکثریت قریب به اتفاق مردم، این اتفاقی منفی است، این قیمتها را بالا میبرد. ولی تا جائی که به نرخ تورم، رابطه ریال یا تومان با دلار، قیمت کالاها و غیره برمیگردد، غیر از این نکته‌ای که الآن گفتم، تأثیری بر آنها نخواهد داشت.

کیوان جاوید: خوب، این چه تأثیری در رشد اقتصاد جمهوری اسلامی دارد؟ میدانیم که ما با یک اقتصاد بحران زده فلج روبرو هستیم. میزان تولیدات روز به روز کمتر میشود، کارخانه‌ها روز به روز بیشتر تعطیل میشود، دستمزدها روز به روز کمتر میشود، بعضا حتی منجمد میشود و میزان تورم نسبت به بالا رفتن دستمزدها ابدا قابل مقایسه نیست. شهلا دانشفر، آیا این کم کردن صفر در راه انداختن اقتصاد برای جمهوری اسلامی معنائی دارد؟ اگر ندارد، پس چه ضرورتی هست که میخواهد فقط چهار صفر را کم کند؟

شهلا دانشفر: روشن است که این امر تأثیری در بهبود اقتصاد جمهوری اسلامی ندارد. چون ریشه‌های اینکه اقتصاد به اینجا رسیده است زیاد بودن این چهار صفر نیست. خودشان در بحثی که کم کردن این چهار صفر را اعلام کرده‌اند آمار جالبی میدهند. میگویند که در طی چهار دهه نقدینگی نه هزار و دویست برابر شده اما کالا و خدمات فقط پنج برابر شده است. میگویند که تورم سه هزار برابر شده ولی قدرت خرید یک سه هزارم کاهش یافته است.

وقتی که این آمار را نگاه میکنیم میبینیم که چه بلاهائی برسر جامعه آمده، برسر معیشت مردم آمده و در اینمیان دستمزدها عملا نه تنها افزایشی نداشته بلکه روز به روز قدرت خرید آن پایین تر آمده است. دلایلی که خود حکومتیان برای این کار آورده‌اند هم جالب است. میگویند که این کار در وهله اول برای ساده کردن محاسبات و مبادله بوده است. بعلاوه خود مردم عملا این چهار صفر را برمیداشتند و میگفتند یک تومان، دو تومان…و در عمل چنین بوده است وبرداشتن این چهار صفر تفاوتی در ارزش پول ایجاد نمیکند. اما از اینها که بگذریم این چهار صفر کم کردن تأثیر فوری و روانی‌اش این است که یک مقدار فضا باز میشود برای اینکه قیمت اجناس را دولا پهنا بالا ببرند و تورم بیشتر شود و زمینه برای تعرض به زندگی و معیشت مردم آماده تر شود. البته دو دهه است که این بحث جاری است و اکنون دیگر وضعیت درب و داغان اقتصاد و رشد سرسام آور تورم به جائی رسیده است که این اعداد معنای خود را از دست داده و ارزشی برای پول باقی نمانده است. یعنی قدرت خرید مردم آنقدر پایین آمده است که حتی از نظر اقتصادی، از نظر حسابداری ناگزیرند که این کار را بکنند. در واقع این وضعیت بیش از پیش دارد نشان میدهد که رابطه دستمزد با قیمتها، رابطه نرخ استثمار در جامعه به کجا رسیده است. البته مساله کم کردن صفر از جلوی واحد های پولی در تاریخ و در کشورهای مختلف سابقه داشته و این کار را کرده اند. منتها فرقش این است که اقتصاد جمهوری اسلامی شکوفاشدنی نیست و بحران اقتصادی جمهوری اسلامیهمانطور که اشاره کردم ریشه های بنیادی‌تری دارد…

کیوان جاوید: حمید تقوایی، بعضی از کشورها مانند ترکیه صفرهائی را ازواحد پولشان برداشتند و شاهد تغییرات یا جهش مثبتی در اقتصادشان بودند. آیا حذف این چهار صفر فقط به این دلیل است که جمهوری اسلامی دارد از آن الگو ها بهره میگیرد، از کشورهائی نظیر ترکیه یا هر کشوری که ارزش پولشان دائما پایین میاید و تعداد صفر بالا میرود؟ آیا آنها از تعداد صفر کم میکنند تا ارزش پولشان را به این ترتیب بالا ببرند؟ آیا جمهوری اسلامی دارد از تجربه کشورهای دیگر استفاده میکند؟

حمید تقوایی: خوب، کشورهائی هم بوده‌اند که این کار را کرده‌اند و بر سر پول جدید همان بلائی آمده که بر سر پول قدیم و فرقی هم نکرده است. این یک فاکتور اقتصادی نیست، همانطور که گفتم یک فاکتور اداری ـ محاسباتی است. موضوع برمیگردد به اینکه شرایط اقتصادی بعد از این تغییر پول چه میشود. خوب، در اروپا هم خیلی از کشورهای عضو اتحادیه اروپا واحد پولشان را یورو کردند. منتها اینکه یورو چه قدرتی دارد بستگی دارد به اقتصاد، به شرایط اقتصادی کشورهای عضو اروپای واحد، نه اینکه قبلا چه واحد پولی داشته‌اند و اکنون چه پولی دارند و یا اینکه واحد پول را چگونه حساب میکنند.

علاه بر کوجکتر کردن ارقام و ساده کردن محاسبات این قضیه برای حکومت یک ظاهرسازی تبلیغاتی هم هست.تغییر صوری است برای اینکه بجای هر دلار چهارده هزار تومان ، حالا بگویند کههر دلار چهارده تومان است! ظاهر قضیه اینطور میشود که پس بنابرین تومان زیاد هم ضعیف نیست! در حالی که اصل مسئله به قوت خود باقی است. بالاخره شما آمده‌اید و به اصطلاح اسم را عوض کرده‌اید، رسم را که عوض نکرده‌اید! مضمون و محتوای اقتصادی که عوض نشده است. فقطنحوه بیان عوض شده است.

اما اینکه این پول جدید چه میشود به نظر من بر مبادلات اقتصادی، شرایط سیاسی، بحران و میشود گفت بن بست، و امروز دیگر باید بگوییم فروپاشی اقتصادی جمهوری اسلامی، هیچ تأثیری ندارد. ریشه‌های این مسائل را ما قبلا بارها صحبت کرده‌ایم. همه این مسائل سرجای خودش باقی میماند. به این معنی میخواهم بگویم اینکه تغییر واحد پول در یک کشور به چه نتایجی منجر میشود کاملا برمیگردد به فاکتورهای اقتصادی، نه اینکه پول را چگونه تعریف میکنید، چند صفر از آن کم یا به آن اضافه میکنید. این کار تأثیر اقتصادی ندارد.

کیوان جاوید: الآن خط فقر را دیگر همه میدانند. میگویند که خط فقر در سال 98 هشت میلیون بوده، در عرض یک سال شده نه میلیون تومان. شهلا دانشفر، با وضعیت فعلی آیا این یک بار دیگر حمله به سطح معیشت مردم خواهد بود و خط فقر واقعی مثلا دوازده میلیون تومان خواهد بود؟برای اینکه آنطور که حمید تقوایی توضیح دادند، مثلا دیگر پانصد تومان و هفتصد تومان و نهصد تومان دیگر معنی ندارد. هزار تومان دیگر کمترین مبلغ پولی ایران میشود. آیا این هم یکی دیگر از ابزار حمله به سطح معیشت مردم و زیر خط فقر بردن جامعه است؟ چگونه؟

شهلا دانشفر: ببینید ما داریم از فروپاشی اقتصاد جمهوری اسلامی صحبت میکنیم. سیاست جمهوری اسلامی این است که بماند و برای ماندنش معیشت جامعه را مورد حمله قرار میدهد و ابزار پیشبرد این سیاست هم سرکوب است. بنابرین، این را در همین چهارچوب باید دید. میگویند اصلاح واحد پول. از آن به عنوان اصلاح صحبت میکنند. ولی همانطور که هم من و هم حمید تقوایی اشاره کردیم این کار در دل شرایطی انجام میگیرد که جمهوری اسلامی با یک بحران بسیار سنگینی روبرو است. به همین دلیل مدتی است که این تهاجم به زندگی مردم را در دستور خود گذاشته است. بر همین اساس به نظر من این تأثیرش را در شرایط اقتصاد بیمار و فروپاشیده جمهوری اسلامی روی قیمتها خواهد گذاشت و اتفاقا قدرت خرید جامعه را پایین‌تر خواهد آورد . به این اعتبار این مقدمه یک تعرض به جامعه است. منتها این تعرض جنبه‌های دیگری هم دارد. جنبه اصلی برمیگردد به فروپاشی اقتصادی جمهوری اسلامی . این را در برنامه و بودجه‌شان هم گفته‌اند و تدارکش را نیز دیده‌اند. در این راستا تعرض سازمانیافته‌ای را در دستورشان گذاشته‌اند که یکی از این تعرضات تعیین همین حداقل دستمزدچند برابر زیر خط فقر بود.

کیوان جاوید: وضعیت سیاسی جامعه چطور است؟ یعنی خود جمهوری اسلامی در چه موقعیت سیاسی‌ای هست که نمیتواند اقتصادش را راه بیندازد؟ چه در روابط بین‌المللی چه در روابط داخلی رابطه حکومت با مردم الآن در چه شرایطی هست حمید تقوایی؟

حمید تقوایی: خوب، ببینید ما همیشه گفته‌ایم که بحران اقتصادی جمهوری اسلامی ریشه‌های سیاسی دارد و به همین خاطر قابل حل و فصل نیست. این حکومتی است که ستون فقرات اسلام سیاسی و تروریسم اسلامی است. برای اینکه این هویتش است، اصلا به این ترتیب خودش را سر کار نگه داشته است. از آن دوره‌ای که به سفارت آمریکا حمله کرد تا امروز با مرگ بر آمریکا و با قوم و اسلام و امت اسلام و فرهنگ اسلامی و از این نوع تبلیغات به خودش هویت داده و خودش را تعریف کرده، موقعیت منطقه‌ای‌اش اینطور است. در رابطه با مردم یک چماق سرکوبش همین ضد آمریکائیگری اسلامی بوده است. همین تکیه کلام حکومتی”حجاب مشت محکمی بر دهان آمریکاست”نشان میدهد چگونه از این ابزار سرکوب استفاده میکنند. برای همین رژیم نمیتواند از این ضد آمرکائیگری دست بشوید. اگر چنین کند هویت خودش را زیر سوال برده است. مانند این است کهکسی مثلهیتلربگوید که نه، نژاد یهودی با نژاد آلمانی مساوی است! خوب، در این صورت خودش را انکار کرده است. با این حرف سلطه نازیسم تمام میشود. جمهوری اسلامی هم همین حالت را دارد. به همین خاطر تا وقتی که اینطور است، تا وقتی که بر طبل اسلام سیاسی و تروریسم اسلامی میکوبد، تا وقتی که با “مرگ بر شیطان بزرگ” و با حمله به غرب و غیره میخواهد خودش را تعریف کند اقتصادش هم این وضعیت را خواهد داشت. همیشه اینطور بوده است و فقط مربوط به امروز نیست. ما دوره‌های مختلفی داشته‌ایم: رفسنجانی با پرچم گشایش اقتصادی و بحث اقتصاد چینی آمد. قبل از آن خواستند تحولات دیگری را تحت نام بازسازی بعد از جنگ پیش ببرند. همینطور مسئله برجام مطرح شد که گشایش سیاسی و اقتصادی باید با هم باشد، دولت تدبیر و امید و تعامل با غرب و غیره. همه این راهها را رفتند و تک تک اینها شکست خورد، وضع اقتصادی بدتر و بدتر شد و بحران جمهوری اسلامی عمیق‌تر شد. الآن هم همینطور است. تا زمانی که جمهوری اسلامی هویت و موقعیتش را به عنوان پرچمدار اسلام سیاسی تعریف میکند، در بر این پاشنه خواهد چرخید و نه تنها بهبودی در وضعیت اقتصادی‌اش داده نخواهد شد بلکه اوضاع روز به روز بدتر و وخیم‌ترخواهد شد.

کیوان جاوید: خوب، شهلا دانشفر مسئله گرانی همانطور که گفتم دارد بیداد میکند. سطح زندگی مردم خصوصا در این شرایط کرونا هم بدتر از گذشته شده است. آیا امکان این هست که برای فائق آمدن بر این مشکلات عدیده اقتصادی راه حلی توسط مردم ارائه شود و مردم راه حل سیاسی خودشان را به جمهوری اسلامی دیکته کنند؟ چگونه؟

شهلا دانشفر: راه حل سیاسی مردم انقلاب مردم است. به نظرم راه دیگری باقی نمانده است. ما خیزش دی ماه را داشتیم، خیزش آبان ماه را داشتیم، گسترش اعتراضات در پی این اتفاقات را داشتیم، و امروز هم هر حرفی که جامعه میزند در این بستر قرار میگیرد. شما به قطعنامه‌های اول ماه مه نگاه کنید، به اعتراضات هر روزه کارگری نگاه کنید، یک رودررویی آشکار بین این مردم و این حکومت هست. مردم دارند بهزبان روشن و صریحی میگویند که این حکومت را نمیخواهیم،دارند میگویند که این حکومت باید گورش را گم کند و برود، دارند میگویند که این بساط دزدسالاری و اختلاس باید جمع شود، دارند میگویند که تبعیض و نابرابری را قبول نداریم. دارند کیفرخواست میدهند علیه کشتار آبان ماه، علیه کشتار دی ماه، علیه کل وضعیت جهنمی موجود.

راه حل مردم این است که خودشان به میدان بیایند. مثلا الآن ستادهای مردمی در رابطه با کرونا تشکیل شده است. یا بر سر دستمزد حرف کارگران و مردم به دولت این است که میگویند شورای عالی کار تو را قبول نداریم و اگر خط فقر نه میلیون تومان است حقوق ما باید بالای این باشد. مدتهاست که اینرودررویی را ما شاهدیم. ادامه این وضعیت بود که خیزش آبان کشیده شد. و یا با خیزش دی ماه روبرو شدیم. میخواهم بگویم که این جواب مردم است و رابطه مردم و حکومت را باید در اینجا دید، به این موقعیت رسیده. من گفتم که تنها راهی که برای حکومت اسلامی مانده، برای حفظ خودش از یک طرف تعرضات اقتصادی‌اش به جامعه را وسیع‌تر میکند واز طرف دیگر در کنار آن ماشین سرکوب و جنایتش را شدت میدهد.

کیوان جاوید: بله، حمید تقوایی، هرگز در هیچ کجا اینطور نشده که مردمی هر چه فقیرتر دستاوردهائی هر چه بزرگتر داشته باشند. البته فقر میتواند مردم را به جان هم بیاندازد، مردم را مستأصل کند… یکی از بینندگان کانال جدید میگفت که اگر خودکشی راحت‌تر میبود من خودکشی میکردم. ولی الآن مجبورم در خیابانها بگردم تا کاری پیدا کنم و در واقع ترسی هم از کرونا ندارم برای اینکه تحمل فقر سخت‌تر است. آیا موقعیت و شرایطی که دارد پیش میاید ما را به یک فروپاشی سیاسی در جامعه نزدیک نمیکند؟ در شرایطی که اشخاص میایند و میگویند که چون خودکشی سخت و دشوار است ما دست به آن نمیزنیم، این سوال پیش میاید که آیا ما به سمت فروپاشی جامعه نمیرویم؟ وضع جامعه را چگونه میبینید؟

حمید تقوایی: در هیچ شرایطی هیچ جامعه‌ای به خودکشی نمیرسد. بطور فردی ممکن است که بعضیها بر اثر فشارهای اقتصادی، بر اثر فشارهای سیاسی و بر اثر اینکه مردمی نمیتوانند معیشت خودشان را تأمین کنند به راه حل خودکشی برسند ولی وقتی که در یک سطح کلان اجتماعی نگاه میکنید، بخصوص در جامعه ایران که همه چیز این را نشان میدهد، میبینید که مردم آستین بالا میزنند تا خودشان کاری بکنند. نه فقط در اعتراض و مبارزه علیه جمهوری اسلامیبلکه در اداره امور. الآن یک فاکتور مهم مقابله با کرونا مردم هستند. شهلا دانشفر اشاره کرد و همه ما هم میدانیم که پزشکان، پرستاران، کادر درمانی و جوانان در محلات ستادها و نهادهای مختلفی تشکیل داده‌اند. مردم دارند با کرونا و با جمهوری اسلامی هر دو مبارزه میکنند چون جمهوری اسلامی مانعی در راه فعالیتهای مردم علیه کرونا است. همین چند روز پیش حکومت اعلام کرد که سه هزار و خرده‌ای نفر را به جرم شایعه‌پراکنی در مورد کرونا دستگیر کرده است! منظورشان این است که مردم دارند درباره کرونا حقایق را میگویند و دروغهای جمهوری اسلامی افشا میشود. بهمین خاطر دارند دستگیر میکنند. وقتی سه هزار و خرده‌ای را دستگیر کرده است یعنی دهها هزار نفر دارند اطلاع رسانی میکنند، حقایق را به یکدیگر میگویند، فعالیت میکنند، کمک مالی جمع میکنند، تجهیزات دیگر فراهم میکنند و به جنگ کرونا میروند.

و این اولین بار هم نیست. ما در آبان ماه هم دیدیم که مردم کنترل محلات را در دست گرفتند، خانه‌هایشان را به محل نگهداری و مراقبت از کسانی که بر اثر سرکوب حکومت مجروح شده بودند تبدیل کردند، برای اینکه اگر آنها را به بیمارستانها میبردند حکومت دستگیرشان میکرد. به این ترتیب خود جامعه بلند شد، مانند صحنه یک جنگ، جنگ رودررو با جمهوری اسلامی، و با امکانات خودش، با تجهیزات خودش به این نبرد پرداخت.

بنابرین ما در هیچ مقطعی ندیده‌ایم که جامعه به ناامیدی برسد یا به یأس برسد و یا به خودکشی برسد. حتی زندانیان عادی در این دوره بلند میشوند و اعتراض میکنند، از زندان فرار میکنند، از وضعشان ناراضی اند و این را با صدای بلند اعلام میکنند. زندانیان سیاسی که تحت شدیدترین فشارها در زندانها قرار دارند همیشه به عنوان نماینده همه مردم جلو آمدها ند و صحبت کرده اند، علیه پرونده سازیهای امنیتی صحبت کردند، درباره کرونا صحبت کردند، خواستار تعطیلی زندانها در این دوره شدند. این وضعیت جامعه است.

به نظر من فشارهای اقتصادی درست است که زندگی را برای مردم سخت میکند و مبارزه را هم سخت میکند ولی وقتی که مردم در مقابل این دوراهی قرار میگیرند که یا باید بلند شویم، خودمان متشکل شویم، اعتراض کنیم، مبارزه کنیم تا این وضعیت را عوض کنیم یا اینکه برویم تسلیم شویم و خودکشی کنیم، خوب، راه اول را انتخاب میکنند. جامعه ایران راه اول را انتخاب کرده و ما این را در تمام تجربیات، بویژه از سال ٨٨ تا به امروز- اگر به اصطلاح تاریخ متأخرتر و جدیدتر را در نظر بگیریم-بارها و بارها دیده‌ایم که جامعه بلند شده و این راه را در پیش گرفته است.

کیوان جاوید: اتفاق عجیبی که دارد در دوران کرونا در ایران میافتد و در هیچ کجای دنیا سابقه ندارد این نهادهای مردمی است که حکومت را دور زده‌اند و به هم کمک میکنند و امکانات تهیه میکنند. حتی «ستاد مردمی مقابله با کرونا» در خارج تشکیل شده که به مردم ایران کمک میکند و به دولت اعتماد ندارد. این اقدام در ابعاد میلیونی است و نشان دهنده این است که، در تأیید حرف شما حمید تقوایی، جامعه نه تنها به سوی خودکشی نمیخواهد برود بلکهدارد به سوی مبارزه و به سوی تغییر دادن پیش میرود… و اما شهلا دانشفر، همین اول ماه مه که گذشت آیا شما راضی هستید از تعرضی که جنبش کارگری و معلمین و فعالین اجتماعی برای بهبود سطح معیشت خودشان علیه جمهوری اسلامی کردند؟ اول ماه مه امسال چه اتفاقی افتاد در حالی که مردم نمیتوانستند به تظاهرات و گردهمایی بیایند و به خاطر قرنطینه در واقع باید در خانه میماندند؟ آیا تغییری صورت گرفته که بشود گفت بله، جنبش کارگری و جنبشهای اعتراضی قدمهای مثبتی برداشتند و باید جلوتر بروند؟

شهلا دانشفر: اول ماه مه امسال به یک لحاظ بیسابقه بود. بیش از هر زمانی اتحاد طبقاتی بخشهای مختلف جامعه را نشان داد. یک تصور این بود که کرونا هست پس مراسم برگزار نمیشود و تجمعی در کار نخواهد بود. اما گروههای هزاران نفره معلم، بازنشسته، کارگر، دانشجو همه و همه گفتمانشان شد اول ماه مه، شد کیفرخواست علیه جنایت حکومت، و نتیجه آن متحد شدن حول خواستها بود. در اول مه امسال کارگران در واقع پلاتفرم مبارزاتی کل جامعه را دادند. بیست و دو گروه و تشکل از کارگران، معلمان، بازنشستگان و دانشجویان بیانیه دادند نمونه بارز این صف آرایی بود. بعد هم ندای زنان ایران و کمپین دفاع از حقوق معلولین و کمیته دفاع از کودکان کار و خیابان بیانیه دادند. جالب اینجاست که تمامی این بیانیه ها و قطعنامه ها جوهر واحدی داشتند و تاکیدشان بر این بود که میگفتند خط فقر را قبول نمیکنیم، تبعیض را قبول نمیکنیم، نابرابری را قبول نمیکنیم، جمهوری اسلامی باعث شیوع کرونا بوده، کشتار هزار و پانصد نفر در آبان ماه را محکوم میکنیم، درمان رایگان حق همه است، دولت در مقابل کرونا مسئول است و غیره. یک گفتمان اصلی در همه این قطعنامه ها و بیانیه تاکید بر معیشت همگانی بود و اینکه دولت در قبال معیشت همه مردم مسئول است. در این مسئله همه بخشهای جامعه مطالبه‌گر شدند و این اتفاقی است که فضای جامعه را نشان میدهد و حمید تقوایی هم در پاسخ به سوال قبلی توضیح دادند.

روشن است که فقر همیشه با خود انقلاب نمیاورد اما در جامعه‌ای که در مقابل خود چشم انداز روشنی دارد و دارد دست به ریشه میبرد و میگوید که سرمایه‌داری دیگر حرف حالی‌اش نمیشود و باید گورش را گم کند، جامعه‌ای که در کف خیابان دارد سوسیالیسم را فریاد میزند و علیه سرمایه‌داری ایستاده است، این جامعه‌ای است که امید دارد. این جامعه‌ای است که اداره شورایی را آلترناتیو خود اعلام کرده و همین امروز در برابر رِژیمی که کنار کرونا ایستاده تا جامعه را عقب بزند، خود وارد عمل شده و با ستادهای مردمی اش به میدان آمده است. همین جواب مثبتی که این ستادهای مردمی به «ستاد مردمی مقابله با کرونا» که در خارج تشکیل شده میدهند، نشان دهنده ابعاد این پیشروی هاست. این روندی است که خود حکومت در هراس هر روزه از آنست و از اینکه «شورش گرسنگان در راه است» سخن میگوید. این روندی است که انقلابی انسانی را در چشم انداز نزدیک جامعه قرار داده است. و به نظر من در اینجا باید به نقش و وجود حزبی مثل حزب کمونیست کارگری با گفتمانهائی از این نوع اشاره کرد.

کیوان جاوید: سوال آخر من این است که حمید تقوایی، بالاخره مشکل اقتصادی مردم همین امروز باید پاسخ بگیرد. انقلاب بله، راه حل نهایی مردم است و بستگی دارد به اینکه چقدر زور مردم به حکومت برسد و بتوانند سرنگونش کنند یا نه. در آبان ماه و دی ماه ما گامهای بلندی به این سمت برداشتیم ولی بالاخره کرونا موقتا به داد جمهوری اسلامی رسید.ولی شکم این مردم باید سیر شود. مردم نمیتوانند بی‌پول و بی‌غذا و بی‌کار بمانند و دستمزد نگیرند و بگویند که روزی انقلاب ما پیروز میشود! همین امروز برای بالا رفتن سطح معیشت مردم چه کار باید کرد؟ حزب کمونیست کارگری برای مقابله و مبارزه با فقر و نابرابری اقتصادی و بحران اقتصادی موجود چه پلاتفرمی دارد؟

حمید تقوایی:خوب، ببینید جامعه در حالی که دارد مبارزه میکند تا جمهوری اسلامی را از سر راه بردارد در عین حال دارد در عرصه‌های مختلفی و برسر مطالبات و خواستهای مشخصی میجنگد و اینها همه مانند جویبارهائی سر به هم میاورند و یک حرکت عظیم را علیه جمهوری اسلامی شکل میدهند. یکی از این شاخه‌ها که بخصوص امروز خیلی برجسته شده و اهمیت دارد مبارزه علیه فقر است که خودش را بخصوص در خواست افزایش دستمزد نشان میدهد. الآن شهلا دانشفر هم اشاره کرد که کارگران اعلام کرده‌اند که باید از نه میلیون تومان بالاتر باشد چون خط فقر نه میلیون تومان است. مبارزه برای تحصیل رایگان که الآن معلمان دارند میگویند. مبارزه برای بهداشت رایگان که بازنشستگان و معلمان دارند میگویند و اینها همه جزو برنامه حزب ما هم هست، جزو تبلیغات حزب ما هم هست. بیمه بیکاری مکفی برای همه بیکاران که این هم باز الآن یک خواست مطرح و توده‌ای در ایران است و بخصوص در این دوره خواست تأمین معیشت، خواست اینکه دولت در برابر معیشت مردم مسئول است. اینکه مستقل از اینکه شهروندان کار دارند یا بیکار اند یا چه وضعیتی دارند دولت باید مستقیما به تمام اقشار کم‌درآمد، بی‌درآمد، بیکار یا کسانی که شاغل اند ولی زندگیشان نمیگذرد بلاعوض کمک کند. نه به صورت وام یا به صورت وعده سر خرمن که الآن دارند میگویند. بلکه باید منظما به اینها کمک کند و این گفتمان مردم است. اینکه “قرنطینه بدون تأمین معیشت ممکن نیست” الآن یک شعار و گفتمان رایج و پرنفوذ درمدیای اجتماعی و در جامعه است. میخواهم بگویم که همه این مبارزات در واقع باعث میشود که جمهوری اسلامی به عقب نشینی وادار شود و مردم در دل همین شرایط به خواستها یا به بخشی از خواستهایشان برسند.

این نکته را هم بگویم. نفس مبارزه علیه کل جمهوری اسلامی حکومت را مهار میزند. حکومتی که دیده است مثلا با گران کردن قیمت بنزین چه اتفاقی افتاد یا در سال ٨٨ چه شد یا در سال ٩٦چه شد،دولتی که اینها را مشاهده کرده، خود این فاکتوری است که جمهوری اسلامی را در سیاستهایش کاملا دست به عصا میکند. همین که الآن روحانی میگوید که اگر این یا آن کار را نکنیم با شورش گرسنگان روبرو هستیم. یعنی این فاکتور شورش گرسنگان همیشه مانند کابوسی بالای سر حکومت هست که بر حرکتهایش تأثیر میگذارد. این فرق میکند با یک جامعه آرام اختناق زده ای مانند فرض کنید ایران زمان شاه که به آن میگفتند گورستان آریامهری، یا تونس قبل از انقلابش که آن هم همین حالت بود. در جوامع دیکتاتور زده،در دیکتاتوریهائیکه جامعه‌اختناق‌زده است، جامعه‌ای که سر و صدائی از آن بلند نیست، گورستان است، در آنجا دولتها خیلی راحت میبرند و میدوزند. ولی در ایران،جمهوری اسلامی هیچ وقت نتوانسته این کار را بکند و همیشه با یک جامعه کاملا فعال، پرجنب و جوش و معترض رو برو بوده است.

بنابرین، هم مبارزه مداوم برای خواستهای مشخص و هم اینکه جامعه بلند میشود و در هر فرصتی، در هر تند پیچیبا شعار “جمهوری اسلامی نابود باید گردد” به خیابان میاید، این یک فاکتور اساسی است که همانطور که گفتم همیشه مانند کابوسی بالای سر جمهوری اسلامی هست و در این شرایط هست که مردم میتوانند تعرض کنند خواسته‌هایشان را به جمهوری اسلامی تحمیل کنند و حکومت را در عرصه های مختلف به عقب برانند. .

کیوان جاوید: خیلی ممنون از هردوی شما که در این میزگرد شرکت کردید.

اینرا هم بخوانید

گفت و گو: جنگ در غزه و اعتراضات دانشجویی در آمریکا