سیل پدیده تازهای نیست، اما افزایش تعداد آن و گستردگی تخریب سیل در نقاط مختلف ایران در آستانه سال جدید، مسالهای است که نگرانیهایی را به همراه داشته است.
کارشناسان میگویند در یک دهه اخیر نزدیک به دو هزار سیل با حجم تخریب بالا و پایین در ایران روی داده است.
این سیلابها به دلیل عدم رعایت مباحث کارشناسی در ساخت و ساز سدها، تغییر کاربری پایین دست سدها، عدم لایروبی مسیل ها، ساخت و ساز در نزدیکی رودخانه ها و مسیل ها، تلفات جانی و تخریب بیشتری برجای گذاشته است. نمونه آن وقوع سیل در اولین روزهای فروردین ماه سالجاری است که در استانهای فارس، لرستان، خوزستان و گلستان بود که موجب کشته شدن دهها نفر و تخریب بالای منازل، زمین های کشاورزی در استانهای مختلف شده است.
همه جای دنیا رسم بر این است که مدیریت سدها با محاسبه ورود آب به سدها با بارانهای بالای ۱۰۰ میلیمتر در کمتر از یکروز برنامه هایی دارند تا مناطق مسکونی و کشاورزی زیردست و بالا دست زیر آب نروند ولی در ایران از آنجایی که مدیریت سدها در دست افراد غیر متخصص و غیر مسئول و عده ای آیت الله زاده دزد است، آنها برای شرایط بحرانی برنامه ای نداشتند و بدین جهت خانه های مردم را در آب غرق کردند و حتی بعد از سرازیر شدن آب بسوی خانه ها حکومت نه برنامه ای برای حفاظت از مناطق زیردست سدها داشت و نه اقداماتی برای حفاظت این مناطق انجام داد.
سیل در شهر قم در سال ۱۳۸۸ که خسارات آن به تاسیسات شهری ۷۰ میلیارد تومان و به محصولات کشاورزی ۶۰ میلیارد تومان برآورد شد. سیل در منطقه کلاردشت مازندران که خسارت آن بیش ۲۵ میلیارد تومان برآورد شد. سیل در استانهای مازندران، گلستان و سمنان در خرداد ۹۳ که خسارت وارده ۲۶۶ میلیارد تومان اعلام شد. سیل در فروردین ۹۴ در شمال کشور که خسارت به محصولات کشاورزی فقط در استان مازندران ۸۵ میلیارد تومان اعلام شد. در همین سال خسارت سیل در استان لرستان ۲۰۰ میلیارد تومان و در خراسان شمالی ۱۱۶ میلیارد تومان بود. در سال ۹۵ خسارت سیل فقط به محصولات کشاورزی در استان خوزستان ۶۵ میلیارد تومان و خسارت به زیرساختهای کشاورزی، جاده و ساختمانی در سیستان و بلوچستان ۱۵۰ میلیارد تومان بوده است. باید توجه داشت که این آمار ها فقط بخش کوچکی از میزان خسارت های سیل را بیان می کند. حکومت برای کم کردن مسئولیت خود و پرداخت هزینه کمتر میزان خسارات وارده را بسیار کمتر از میزان واقعی اعلام کرده و در آمار منتشر شده خسارات به خانه ها و زندگی مردم مطرح نمی شود.
در سالهای اخیر بویژه وقوع سیل یک امر عادی در بسیاری از نقاط کشور است. یک باران شدید و یا چند ساعته میتواند باعث به راه افتادن سیل و بخطر افتادن زندگی و هستی مردم زیادی شود. چنانچه یک رگبار کوتاه مدت در تابستان سال ۶۵ موجب به راه افتادن سیل در مرتفع ترین بخش شهر تهران یعنی منطقه شمیران شد.
از سوی دیگر پیش بینی وضع هوا برای چند روز آینده نیز کار دشواری نیست. مراکز مختلف هواشناسی در نقاط مختلف دنیا و دسترسی مدام و همگانی به تصاویر ماهواره ای از اوضاع جوی این امکان را فراهم می کند که همه بتوانند با اطمینان بالا از وضعیت هوایی در چند روز آینده باخبر شوند. امروزه هر کس بخواهد به هر نقطه از دنیا سفر کند، به راحتی می تواند وضعیت هوای مقصد خود در چند روز آینده را در تلفن همراه خود پیدا کند. بنابراین پیش بینی وقوع حجم زیاد باران در نقاط مختلف کشور در اولین روزهای فروردین کاری است که هر کسی از عهده آن میتوانست برآید.
وقوع سیل قابل پیش بینی بود. از قبل میشد که به مردم اطلاع رسانی کرد و هشدار های لازم را داد و امکانات کمک رسانی را فراهم کرد. ولی در کشوری که جمهوری اسلامی حکومت می کند که سران و مسئولین آن جز به فکر غارتگری و سرکوب نیستند، نمیشود چنین انتظاری داشت.
اما عامل مهم وقوع سیل و خساراتی که به زندگی و جان مردم وارد کرده میزان بارندگی نیست. عامل اصلی محصول دست انسان و یا درست تر بگوئیم محصول غارتگری و چپاول منابع طبیعی توسط حکومت سرمایه داران است. از بین بردن پوشش گیاهی زمین، نابودی جنگلها، انجام پروژه های احمقانه سد سازی که فقط با هدف غارت منابع آب و بدون عواقب دراز مدت آن انجام شده است، زمینخواری و ساخت و ساز در مسیر رودخانه ها و مسیل ها، مسدود ساختن مسیل ها و رودخانه های فصلی با زباله و نخاله های ساختمانی.
به زبان ساده تر در کشوری مثل ایران که سالهای خشکی و کم آبی را تجربه می کند با استفاده از تکنولوژی های جدید و هدایت و ذخیریه سازی آب حاصل از بارندگی های زیاد می تواند کمک زیادی به افزایش منابع آبی و بالا رفتن سطح زندگی مردم کند. اما در ایران تحت حکومت جمهوری اسلامی، قضیه برعکس است بارندگی موجب جاری شدن سیل و بوجود آوردن خسارت های جبران ناپذیر به زندگی مردم میشود.
روزنامه سازندگی ۳ اردیبهشت ۹۸ گزارش داد که بر اساس ماده قانونی در مصوبه بودجه ۱۳۹۴ وزارت نیرو “به وزارت نیرو اجازه داده میشود تا اراضی مسیلهای ناشی از عوامل طبیعی و غیرطبیعی که به صورت متروکه در محدوده خدمات شهری به جامانده است و امکان وقوع سیلاب در آنها وجود ندارد را از طریق مزایده عمومی به فروش رسانده و درآمد حاصل از فروش این اراضی را به حساب درآمد عمومی نزد خزانهداری کل کشور واریز کند.” گزارش های منتشر شده در رسانه های مجاز داخل ایران نشان میدهد که خسارات وارده براثر سیل در شیراز بخاطر ساخت و ساز در مسیر حرکت آب و مسدود ساختن مسیل بوده است.
آیت الله نورمفیدی نماینده ولی فقیه و امام جمعه گرگان که در بین مردم به آیت الله جنگل خوار معروف شده به اتفاق اهل بیت خود جنگل های استان مازندران راشخم زده است. بر اساس گزارش روزنامه مهر در ۴ مهر ۹۴ روزانه ۴۰ هکتار از جنگل های شمال نابود میشود.
خط آهن گرگان به اینجه برون مثال دیگری از پروژه هایی است که عامل مهم ایجاد سیل و آبگرفتگی در منطقه آق قلا بوده است. این خط آهن که ۸۰ کیلومتر طول دارد توسط سپاه ساخته شده است. برای صرفه جویی و واریز کردن هزینه ساخت این خط آهن به حساب های سرداران سپاه این خط آهن بدون احداث آبرو و پل بر روی آبراه ها ساخته شده و در حقیقت یک دیوار و خاکریز در مقابل عبور آب است که در بعضی نقاط ارتفاع آن به ۳ متر میرسد. این دیوار مانع هدایت سیلاب به طرف رودخانه اصلی و دریا شده و موجب به زیر آب رفتن بخش بزرگی از شهر آق قلا و دهها روستای منطقه شد.
با گذشت نزدیک به ۴۰ روز از وقوع سیل در نقاط مختلف ایران هنوز آمار دقیقی از میزان خسارات منتشر نشده و در دست نیست. هنوز بخش های بزرگی از مناطق مازندران و خوزستان زیر آب هستند. صدها هزار نفر بیخانمان شده و هست و نیست خود را از دست داده اند. تعداد کشته شدگان ۷۶ نفر اعلام شده اما به آمار منتشر شده از طرف رژیم اسلامی نمیشود اعتماد کرد. میزان خسارات بیش از بیست هزار میلیارد تومان برآورد شده است. تخمین زده میشود که بیش از ۱۵۰۰ مدرسه در
استانهای مختلف دچار آسیب های جدی شده اند و ۷۳۰ هزار دانش آموز از تحصیل بازمانده اند. دولت تاکنون برای بازسازی این مدارس هیچ اقدامی نکرده و فقط مردم در بعضی اماکنی را سر و سامان داده اند تا بعنوان مدرسه مورد استفاده قرار بگیرد. مدارسی که طبیعتا از کمترین امکانات لازم برخوردار نیستند. معلمانی که با حقوق های ناچیز و چندین برابر زیر خط فقر کار می کنند و دانش آموزانی که در وضعیتی نابسامان زندگی می کنند و بدنبال مشقت هایی که پشت سر گذاشته اند اوضاع روحی مناسبی ندارند و احتیاج به امکانات رفاهی و امکانات ورزشی، تفریح و شادی و دوره های آموزشی ویژه دارند.
سران جمهوری اسلامی تاکنون بجز دادن قول های پوچ کاری برای سیلزدگان انجام نداده اند. وعده های آنها برای جبران خسارات بی پایه و اساس است. تاکنون حتی یک دهم خسارات سیلاب های سالهای قبل که میزان آنها بسیار کمتر از سیل امسال است، به مردم پرداخت نشده است. بسیاری ازمردم سر پل ذهاب بعد از زلزله آبان ۹۶ هنوز در کانکس زندگی می کنند و از کمترین امکانات زندگی برخوردار نیستند. پس از گذشت ۱۳ سال از زلزله بم هنوز این شهر بطور کامل بازسازی نشده است. مردم خود و یا با کمک های مردمی خانه های خود را ساخته اند. کمک های دولتهای خارجی و کمک های مردمی توسط نهاد های جمهوری اسلامی به غارت رفت و یا در بازار آزاد فروخته شد. جمهوری اسلامی نه می خواهد و نه می تواند به سیلزدگان کمک کند. سهم مهم درآمدهای دولت اختصاص به سازمانهای سرکوبگر و یا نهادهای مذهبی دارد. خامنه ای برداشت از صندوق توسعه ملی برای کمک به سیلزدگان را منع و به آینده نامعلوم موکول کرد. در صورتی که سال گذشته دستور برداشت دو و نیم میلیارد دلار از بودجه سال ۹۸ برای کمک به سپاه پاسداران و برداشت ۱۵۰ میلیون تومان برای کمک به صدا و سیما را صادر کرد. در حالی که برای بازسازی مناطق زلزله زده مبلغ ۱۰۰ میلیون دلار اختصاص یافت که طبیعی است بخش مهم آن به جیب سرداران سپاه و آقازاده ها میرود.
بر اساس گزارش های منتشر شده بودجه ای که برای سال جاری به دفتر تبلیغات حوزه علمیه قم اختصاص یافته نزدیک به ۱۵ برابر بودجه سازمان مدیریت بحران کشور است. دهها نهاد مذهبی و کانون پخش جهل و خرافات و ارگانهای کمک به سازمانهای تروریستی نظیر جامعه المصطفی، شورای سیاستگذاری ائمه جمعه، شورای عالی حوزه های علمیه هر کدام به تنهایی بیشتر از سازمان مدیریت بحران کشور بودجه دارند که هر کدام از این نهاد ها بین آیت الله های مختلف تقسیم شده است.
در سیل امسال هم مقامات دولتی بعد از چند روز تاخیر در بعضی از مناطق دست به اقدامات نمایشی و ادعاهای دروغین و ابلهانه زدند تا وانمود کنند که مشغول کمک رسانی هستند. حضور آنها در مناطق سیل زده برای گرفتن فیلم و سلفی بود که موجب اعتراضات شدید مردم شد. از نمونه این ادعاها باید صحبت های حسن روحانی را مثال زد که اعلام کرد بالا رفتن سطح آب دریاچه ارومیه بخاطر تلاش های دولت بوده است. آخوند ها بیشرمانه بروز سیل را نعمت خدا دانسته و از مردمی که تمام دار و ندار خود را از دست داده اند خواستند که شکرگزار باشند.
اما مردم منتظر کمک های جمهوری اسلامی نماندند. سیلزدگان زن و مرد، کوچک و بزرگ با دستهای خالی برای جلوگیری از پیشروی سیل به داخل شهرها و دهات دست به اقدام زدند. گروههای همیاری در بین سیلزدگان تشکیل شد. از سراسر کشور کمک های مردم به طرف مناطق سیلزده روان شد. حتی در نقاطی که جاده ها بسته شده بود مردم کمک های خود را پای پیاده از روی کوه ها و تپه ها به سیلزدگان رساندند. اما این همیاری مانند همیشه موجب وحشت رژیم شد. جمهوری اسلامی اقدام به کمک رسانی توسط مردم را ممنوع اعلام کرد و دهها نفر از فعالین گروههای کمک رسانی دستگیر شده و در زندانها بسر میبرند. حکومت دار و دسته های وحشی و تروریست نظیر حشدالشعبی را به بهانه امداد رسانی وارد مناطق سیلزده کرده تا مانع اعتراضات مردم شود و جلوی کمک های مردمی را بگیرد. اینها را برای کمک به مردم نیاورده است، اینها را علیه سیل زدگان و مردم معترض به ایران آورده اند.
مردم مناطق سیلزده احتیاج فوری به کمک دارند. میزان دقیق خسارات سیل هنوز معلوم نیست اما بعد از سیل باید منتظرعوارض بعدی آن بود. صدها هزار نفر مسکن خود را از دست داده اند و جایی برای زندگی ندارند. شبکه های آبرسانی از بین رفته و مدتهای طولانی طول میکشد تا مردم آب برای آشامیدن و رفع احتیاجات روزانه خود داشته باشند. شبکه ها برق آسیب دیده و وسایل ضروری زندگی مردم مانند یخچال و کولر در جریان سیل آسیب دیده اند. در گرمای خوزستان که بزودی فرا میرسد، زندگی بدون این وسایل تقریبا غیرممکن است. فاضلاب بسیاری از شهرها به داخل رودخانه ها سرازیر میشود، با بالا آمدن آب رودخانه ها فاضلاب به داخل شهر پس زده شده و بسیاری از مناطق بخاطر بوی تعفن و وجود میکروب های خطرناک قابل زندگی نیستند. امکان شیوع بیماری های عفونی واگیردار نظیر هپاتیت، تیفوئید و وبا مناطق سیلزده را تهدید می کند. بسیاری از جاده ها، پل ها و خطوط ارتباطی با مناطق سیلزده از بین رفته و مهمتر از همه جمهوری اسلامی از رساندن کمک های مردمی جلوگیری می کند، چون از همبستگی مردم برای اعتراضات علیه خود و در نتیجه سرنگون شدن توسط مردم به جان آمده میترسد.
هزاران واحد صنعتی و کشاورزی براثر سیل آسیب دیده و تعطیل شده اند. و دهها هزار نفر بیکار شده و امکان کسب معیشت خود را از دست داده اند. فقط در استان گلستان هفت هزار کارگر در بخش های مختلف استان بیکار شدند. اکثریت سیل زدگان نه تنها هیچگونه امکانی برای بازسازی خانه و زندگی خود را ندارند بلکه برای تامین معاش روزانه خود هم هیچگونه امکانی ندارند و از هیچ بیمه ای برخوردار نیستند.
بدنبال اعتراضات وسیع مردم بویژه در مناطق سیلزده بعضی مقامات حکومتی ناچار به اعتراف شده اند. عضو مجلس اسلامی از گنبد کاووس در یک سخنرانی در مجلس گفت: “جنگل ها را غارت کردیم، کوه خواری و جنگل خواری کردیم و در مسیر رودخانه ها خانه ساختیم. شهرداری ها حریم فروختند و این پول خون کودک و زنی بود که قرار بود در آینده سیل آنها را ببرد، پروانه ساختمان ها و پایان کارهایی این چنینی سند بی تدبیری بوروکراسی اداری ماست. همه ما متهم هستیم، اگر به خود نیاییم و در صدد اصلاح روش و امور نباشیم سیل ما را هم با خود خواهد برد. جمهوری اسلامی از مردم و از هر گونه تشکل و همبستگی آنها وحشت دارد این را می توان از اقدامات رژیم و سخنان این عضو مجلس اسلامی دریافت. در مقابل جمهوری اسلامی و در مقابل سیل باید ایستاد. گسترش و تحکیم همبستگی انسانی با آسیب دیدگان سیل، ایجاد شوراها و شبکه های همیاری با سیلزدگان، و سازماندهی اعتراضات برای آزاد ساختن امدادگران یکی از اقدامات مهمی است که باید انجام داد. کلیه کمک ها باید تحت نظارت شوراهای مردمی انجام شود و حکومت اسلامی برای تحقق خواست های زیر تحت فشار قرار گذاشته شود.
–همه آسیب دیدگان سیل باید از اسکان امن و استاندارد و رایگان برخوردار شوند.
همه آسیب دیدگان سیل باید از درمان رایگان و خدمات بهداشتی برخوردار شوند.
تمام مناطق سیل زده از سیلاب و فاضلاب پاکسازی شود.
خسارات مالی همه سیلزدگان جبران شود.
همه سیل زدگانی که براثر سیل بیکار شده اند باید تحت پوشش حقوق بیکاری قرار گیرند!
نیروهای نظامی و دستجات مسلح از مناطق سیلزده اخراج شوند
به امنیتی کردن مناطق سیلزده خاتمه داده شود
همه کسانیکه در زمین خواری و جنگل خواری و نابودی محیط زیست دست داشته اند باید به عنوان مسببین فاجعه سیل محاکمه شوند!