دستمزد بهانه است کل نظام نشانه است

“ما افزون خواه نیستیم. نمی‌گوییم که حقوق کارگر باید درصد خیلی زیادی افزایش پیدا کند که بار تورمی داشته باشد و بر افکار عمومی تاثیر بگذارد. یا بار منفی در جامعه داشته باشد…” این حرفهای یک بابایی به نام “هادی ابوی شاندیزی”  است که رسانه های حکومتی ایشان را “فعال کارگری” معرفی کرده اند؛ خیلی محترمانه بخواهیم از ایشان یاد کنیم، ایشان را “فعال سرمایه” می نامیم. “ما افزون خواه نیستیم” این یعنی اینکه همه فعالین کارگری که خواهان افزایش حقوق نه بر اساس خط فقر بلکه بر اساس خط رفاه تاکید دارند، زیادی خواه هستند. از یک مزدور سرمایه بیشتر از این نباید انتظار داشت. طرح افزایش حقوق “بار تورمی” دارد و “بار منفی” ایجاد میکند این از آن تبلیغات رنگ و رو باخته ای است که دیگر خریداری ندارد.

این جناب نهایت حرف و درخواست اش این است که برخی از اقلام مانند گوشت یا برنج طی دو نوبت در سال از طرف دولت تهیه و در اختیار کارگران قرار گیرد. البته قرار نیست “خیرات” کنند، ایشان قید کرده اند که حتما پول این اقلام از حقوق کارگران باید کسر گردد و به صراحت گفته اند: “ما خواسته مان این است(!)” به باور ایشان اگر در طول سال قیمت گوشت و برنج گران شد، این اقلام با همان قیمتی که اول سال تعیین شده به دست کارگران برسد. تا کارگران بتوانند خرج و دخل خود را تنظیم کنند. گیرم که که دولت با طرح ایشان موافقت فرمودند تکلیف بقیه اقلام خوراکی و دیگر اقلام مورد نیاز(که مرتبا گران می شود) چه می شود و کارگران چگونه خرج و دخل خود را با این گرانی بی توقف تنظیم کنند؟

تا آنجا که مبحث “دخل” مطرح است کارگران هیچ کنترلی بر آن ندارند. این بسته به میل کارفرماست که دستمزد کارگر را چه میزان تعیین کند و چه وقت پرداخت کند. حقوق کارگر بسته به میل و نیاز کارفرما با اضافه کار بالا و پایین می گردد. این کارفرمای محترم است که همیشه خدا چون تشخیص می دهد که پرداخت عیدی و سنوات وحق بیمه و حتی دستمزد بار مالی برای او دارد، از پرداخت آنها طفره رفته  و به این بهانه بسیاری از مزایا و حقوق کارگر را پایمال می کند. اینها و خیلی موارد دیگر ثابت میکند که دخل کارگر دست خودش نیست. اما در مورد “خرج” نیز وضعیت به همین گونه است با این تفاوت که اینجا دیگر نه یک کارآفرین محترم بلکه رسما دولت و کارشناسان و اساتید اقتصاد و کل سیستم سرمایه داری است که “وضعیت بازار” را تعیین می کند و بر اساس اینکه قیمت نیروی کارگر باید تا بیش از حد ممکن ارزان باشد، هزار جور طرح و برنامه و قانون به اجرا می گذارند که کل سطح معیشت کارگران در نازل ترین حد ممکن باقی بماند. کل حکومت جریان را به سمتی سوق میدهند که “سرمایه گذار” (شما بخوانید سرمایه دار) تشویق شود که سرمایه گذاری (شما بخوانید استثمار) کند. و همه این ماجرا تحت عناوینی مانند “ایجاد اشتغال و در نتیجه موجبات پیشرفت و آبادانی اقتصاد کشور” رقم میخورد؛ در این میان کارگر و هفت نسل کارگر هم سوخت، سوخته؛ چه اهمیتی دارد.

جناب ابوی شاندیزی به خود زحمت داده  و در خواست کرده اند که کارفرمایان تا قبل از عید، عیدی و پاداش آخر سال کارگران را بپردازند که “گرهی کوچک از زندگی کارگران باز شود.” و نیز از کارفرمایانی که در این دوران کرونایی مبالغی را پرداخت کرده اند، درخواست نموده اند این پرداختی ها را بابت عیدی و سنوات آخر سال کارگران محسوب نکنند. کارفرمایان هم گفته اند: چشم! خود ایشان و رسانه های حکومت از این میگویند که بسیاری از کارفرمایان ” چون نظارت درستي … وجود ندارد تقريبا اين حقوق (عیدی و سنوات) قابل احقاق نيست” حال از همچنین آدمهایی میخواهید مبالغی را که تحت عنوانی به کارگر پرداخت کرده اند از خیر آن بگذرند و از حقوق کارگر کسر نکنند. بی شک دوره آخرالزمان فرا رسیده است!

جناب ابویی که ” دبیرکل کانون عالی انجمن‌های صنفی کارگران” معرفی شده مدعی است:” ما به‌عنوان نماینده کارگران، میزان کالری مورد نیاز بدن کارگر و هزینه خورد و خوراک و معیشت خانواده کارگر را محاسبه و آنالیز می‌کنیم و به شورای عالی کار می‌دهیم و نمایندگان ما هم از این دفاع می‌کنند…”؛ یکی دیگر،علی دهقان‌کیا نامی که  او نیز از سوی رسانه های حکومتی فعال کارگری خوانده شده می گوید: “آن چیزی که خود گروه شورای عالی کار پارسال با یک فرمول به آن دست پیدا کردند، پایین‌ترین قیمت‌هایی که می‌شد برای اقلام در نظر گرفتند. یعنی اگر می‌خواستند قیمت برنج را بگیرند قیمت برنج نامرغوب را معیار قرار دادند. یا برای حمل و نقل، گفتند فقط با اتوبوس و مترو باید بروید و نباید سوار شخصی شوید؛ یعنی همه حداقل‌ها را در نظر گرفتند و بر این اساس سبد هزینه خانوار شد ۴ میلیون و ۹۶۰ هزار تومان. اما امسال بر اساس همان فرمول، آن عدد به ۷ میلیون و ۶۰۰ هزار تومان رسیده است.” تو خود بخوان حدیث مفصل از این مجمل!

با توجه به همین داده ها فقط خواننده توجه کند قیمت نامرغوب ترین اقلام در یک سال گذشته چگونه سر به فلک کشیده است که “سبد هزینه خانوار” با محاسبه ایشان دو میلیون و شصت و چهل هزار تومان رشد داشته است و همین ها می خواهند با یک چنین محاسباتی برای دستمزد سال 1400 کارگران تصمیم سازی کنند. البته از کسی که نماینده مستقیم سرمایه است و مدعی نمایندگی کارگران میشود از این بیشتر نباید انتظار داشت. این ها همه از یک چیز حکایت می کند و آنهم اینست که تنها امری که از ایشان ساخته است بازی کردن با زندگی کارگران است. فضای جلساتی که با حضور ایشان و دیگر نمایندگان سرمایه برگزار میشود فضای بشدت مسموم و علیه کارگران است. تجربه چهار دهه گذشته بطرز هولناکی ثابت کرده است که خروجی جلساتی که ایشان برگزار می کنند تماما بر علیه کارگران است. محدود کردن خواسته کارگران به پرداخت غیر نقدی حقوق کارگران نه خواسته کارگران بلکه حسن نیت ایشان را به سرمایه نشان می دهد. به بازی گرفتن زندگی کارگران با تعیین نازل ترین دستمزدها و پرداخت غیر نقدی حقوق کارگران تنها از دست کسانی بر می آید که کارگر را داخل آدم حساب نمی کنند. در بیانیه پنج تشکل واقعی کارگری که در مورد بودجه 1400 منتشر شده، بدرستی تاکید شده که : “ما کارگران، تولید کنندگان ثروت و سرمایه جامعه هستیم. تامین رفاه اجتماعی و زندگی شایسته انسانی حق مسلم همه افراد جامعه است …” و هر کس که خود را نماینده کارگری میخواند و درست جهت عکس این امر فعالیت می کند نه نماینده کارگر که نماینده سرمایه داران است.

دلواپسی شدید نمایندگان سرمایه را وقتی می توان بیشتر درک کرد که به وقایعی که در کف خیابان اتفاق می افتد توجه نمود. “خلیج” منطقه ای به اصطلاح “کارگر نشین”در جاده قدیم کرج نزدیک محله تهرانسر در غرب تهران است. معروفیت این محله بخاطر وجود “بیمارستان شماره 2 تامین اجتماعی” است. بیمارستانی فرسوده که پذیرایی کارگران مصدوم و آسیب دیده از حوادث کاری در کل منطقه غرب تهران است که از سوی کارگران قتلگاه خوانده می شود. تنها کاری که جمهوری اسلامی برای این منطقه انجام داده کلمه “فارس” را بر نام خلیج افزوده است! در رسانه های اجتماعی فیلمی منتشر شده که جمعی از اهالی این منطقه در شب یلدا به خیابان ریختند وپلاکارد به دست گرفتند و شعار دادند “انقلاب گرسنگان در راه است”. این آن پیام واقعی است که از سوی کارگران خطاب به سرمایه داری و حکومت اسلامی سرمایه داده می شود. این اتفاق نه در محیط دانشگاه بلکه در محله ای کارگری شکل گرفته و این ثابت می کند که انقلاب پیش رو بیش از گذشته خود آگاه است. اگر این روزها بحث دستمزدها میان مزدوران سرمایه داغ شده است و هشدار میدهند که سال 1400 نومید کننده است هر چند ظاهرا به حال کارگران دل می سوزانند، اما در واقع نگران سرنوشت نظام پوسیده ای هستند که به سرعت به پایان خود نزدیک می شود. بحث دستمزدها دیگر از یک “چانه زنی” صرف فراتر رفته و به یک خواسته ای تبدیل شده که قدرت و توان بسیج عمومی علیه کل حاکمیت را دارد. کارگر دیگر برای نجات از گرسنگی و رسیدن به رفاه در فکر انقلاب است و این آن اتفاق مهمی که هفت ستون سرمایه داری را به لرزه در می آورد.

یاشار سهندی

اینرا هم بخوانید

آرزوی بر باد رفته یک ولیعهد سابق- یاشار سهندی

به نظر خیلی سخت می آید همه عمر ولیعهد باشید. شاهزاده نیستیم و نمیدانم چه …