دیدید لغو حجاب اجباری کافی نیست؟

لغو حجاب اجباری یعنی اینکه هر کسی آزاد باشد هر چه دلش میخواهد بپوشد. همینجا ما سوال گذاشتیم و گفتیم خب حجاب کودک پس چی؟ آمدیم و حسن آقا پدر زهرای چهار ساله گفت دلم میخواهد سر دخترم حجاب کنم. جامعه سکولار فرضی جوابش چیست؟ مگر نمی گویند آزادی پوشش؟ خب حسن آقا دوست دارد پوشش زهرا حجاب باشد. اینجا بود که گفتیم لغو حجاب اجباری کافی نیست. یک جاهایی باید حجاب اختیاری را هم ممنوع کرد. قانونن ممنوع کرد. بطور مثال حجاب کودک را باید بلکل ممنوع کرد. نمیشود کسی بیاید و بگوید اختیار خودم هست میخواهم سر بچه ام حجاب بکنم.‌ دولت سکولار بعدی باید به عنوان مدعی العموم قانون وضع کند که کسی حق نداشته باشد به کودک خودش به عنوان مایملک نگاه و لذا حجاب سرش کند. دومین مسئله استفاده از حجاب در سر کار است. بطور مثال همین الان در ایالت های زیادی در کشورهای اروپایی معلم مدرسه نمیتواند محجبه باشد. چون قانون میگوید آموزش و پرورش بایست سکولار باشد. دین باید از دولت و اموزش و پرورش جدا باشد. در رشته های دیگر کاری چه؟ در کارهایی که حجاب باعث خطر در محیط کار میشود. آیا در قانون کار باید استفاده از حجاب ولو اختیاری ممنوع باشد یا نه؟ همانطور که در فرانسه قانون بردند که راننده اتوبوس یا خلبان هواپیما حق ندارند روزه بگیرند. روزه گرفتن ممکن است باعث افتادن قند خون طرف شده و تصادف ایجاد کند.

مرضیه طاهریان کارگری ۲۱ ساله بود که همین هفته پیش موقع کار در یک کارخانه ریسندگی در سمنان، مقنعه اش در دستگاه گیر کرد و سرش به داخل ماشین ریسندگی کشیده شد و به نحو فجیعی جان باخت. خیلی ها دارند بحق اعتراض میکنند که اگر حجاب اجباری نبود، مرضیه الان زنده بود.‌ قطعن اینطور است. عامل مرگ مرضیه نظام حجاب پرست جمهوری اسلامی است. اما به نظر من لغو حجاب اجباری هم برای این اعتراض کافی نیست. در بسیاری از رشته های کاری، باید حتی حجاب اختیاری هم ممنوع شود. باید گفت جهت حفظ ایمنی کار، شما لطفن حجابت را در رختکن در بیاور. در محیط بیمارستان و‌در اتاق عمل شما نمیتوانی مقنعه بپوشی، باید کلاه مخصوص بیمارستان را سرت بگذاری، لذا حتی حجاب اختیاری، برای جلوگیری از ورود باکتری و ویروس در بیمارستان ممنوع!

برقع که حتی اختیاری اش هم در همه جا باید ممنوع بشود.
خیلی ها تصور میکنند نقطه مقابل حجاب اجباری، حجاب اختیاری است. بخصوص اصلاح طلب ها بیست و اندی سال پیش خیلی تلاش کردند این را حقنه کنند. حتی اوائل کانسپت چهارشنبه های سفید هم همین بود. به تدریج جامعه و رادیکالیسمش اینها را هل داد که دست از تبلیغ حجاب سفید یا اختیاری بردارند و به سمت مردم چرخش کنند. در حالیکه ما چهل سال است میگوییم، نقطه مقابل حجاب اجباری، بی حجابی است! ما مخالف حجاب در نفس خودش هستیم. حجاب یعنی بی حرمتی و بیحقوقی زن ! از نظر ما نظام سکولار آتی باید تا جایی که میتواند حجاب را عقب براند. لغو حجاب اجباری اولین و سیاسی ترین قدم است. اما این کافی نیست. ما بر خلاف رضا خان با پاسبان حجاب از سر زنها نمی کشیم. اگر چه که شرایط فرق کرده و با سرنگون کردن جمهوری اسلامی حتی در عقب مانده ترین دهاتهای ایران هم زنها حجاب را دور خواهند انداخت. ‌اما اینکه ما به زور حجاب از سر کسی نمی کشیم به این معنی نیست که به اسلام اجازه میدهیم این غده سرطانی را رشد بدهد. تا جایی که میشود باید از جامعه ایران حجاب زدایی کرد. محیط کار یکی از ان جاهاست. باید قانون کاری وضع کرد که استفاده از حجاب در بسیاری از محیط های کاری حتی اگر اختیاری باشد ممنوع شود! بالاخره شما وقتی در ماشین ات هم می نشینی باید کمربندت را ببندی، نمیتوانی بگویی من مسلمانم کمربند نمی بندم. ماها انتحاری هستیم!