رضاشاه یک قلدر ضد زن بود!

وقتی خمینی را با توافق غرب و روی دوش جنبش ملی اسلامی به ایران آوردند، هیچ رسانه ایی نگفت این، حتی در مقابل بختیار یک آخوند کپک زده است. گفتند اوه آیت الله در پاریس زندگی کرده، زنش بتول پیانو میزند!
امروز دقیقن به همین نحو، میخواهند تاریخ دروغین ساخته، با کمک مفسرین، رسانه ها، انستیتوهای دلار به جیب زده، تاریخ نگاران بی تاریخ، مردسالاران مذکر و مونث، رضا شاه را به خورد مردم ایران بدهند. صحبت حتی بر سر رضا شاه و خمینی نیست، بحث بر سر آن متد، آن شیوه ایی است که یکهو قبیله ایی را برای تحمیق و ابله کردن جامعه صدا میزنند. ضد حقیقت را حقیقت جلوه میدهند. تاریخ دروغین میسازند.
رضا شاه که «تجدد طلب آمرانه» اش مینامند، یک ضد زن تمام و کمال بود. فلسفه قدرتمداری رضا شاه مانند همه شاهان ایران، حکومت اسپرمی، از شومبول به شومبول بود. فرزند ارشد و اول رضا خان یک پسر نبود. دختری بود به نام فاطمه. دختری از همسر اول او که در خاطرات مستند « ملکه مادر» اینگونه ازدواج موقت خوانده میشود: « رضا شاه موقع خدمت در آترياد همدان با يك زن همداني به نام صفيه ازدواج موقت كرده و اين دختر حاصل آن ازدواج است. من اين زن (صفيه) را هرگز نديدم.“
همسر دوم رضاخان تاج‌الملوك فرزند ”ميرپنج تيمورخان آيرملو“ افسر مهاجر قفقاز بود. ازدواجهای دربار همگی سیاسی و برای کسب قدرت بیشتر بودند. زن در این ازدواجها حتی چهل سال بعد، طوری که از زبان فرح پهلوی میشنویم، ماشین جوجه کشی محسوب میشود. زنها فقط سرویس جنسی به شاهان داده پل ارتباط انها با خانواده های قدرتمند میشدند. محمد رضا جانشین رضا خان، تنها فرزند ارشد خانواده خود نبود. محمد رضا و اشرف پهلوی، خواهر و برادری دوقلو بودند. اشرف پهلوی در خاطراتش میگوید فرق من با محمد رضا فقط این بود که من زن بودم، کسی به من برای آمدنم به این دنیا خوش آمد نگفت!
در سال ۱۳۰۰ شمسي، رضاخان زمانی تصميم به ازدواج مجدد گرفت که نه فقط تاج الملوک همسر وی بود، بل، محمد رضا پهلوی را نیز به عنوان جانشین داشت. برای پیوند خوردن با خاندان قاجار بود که با توران (قمرالملوك) دختر عيسي خان مجدالسلطنه اميرسليماني و نوه مهديقلي خان مجدالدوله از رجال دربار قاجار ازدواج کرد. خانه‌اي جديد در حوالي چهارراه پهلوي براي توران گرفت تا همسر اول او نفهمد و آشفته نشود.
تاج‌الملوك در كتاب خاطرات ملكه مادر در مورد توران مي‌گويد: «هيچ زني چشم ديدن هوو را ندارد. بنابر اين بنده را متهم به حسادت و اين جور حرف ها نكنيد. من هم مثل همه زن ها از هوو خوشم نمي‌آيد. اما راه ديگري نداشتم و ناگزير بودم به خاطر رضايت شوهرم كوتاه بيايم و شرايط را تحمل كنم»
عصمت‌الملوك نام زن دیگر رضا خان است که دو سال بعد از توران به کلکسیون زنهایش اضافه شد. عصمت‌الملوك دولتشاهي به هنگام تبعيد رضاشاه، همراه وي به جزيره موريس رفت و پس از چند ماه به تهران بازگشت. در سن ۹۰ سالگی در جمهوری اسلامی درگذشت.
این فقط یک چشمه از شخصیت کسی است که الان افراد مختلف را میبرند، در تلویزیونهای خارج کشور دور هم می نشینند و از او به عنوان تجدد طلب اسم میبرند. دقت کنید مردی که خودش به واقع حرمسرا داشته، قهرمان اینهاست. قهرمان مردسالار کپک زده یک محیط روشنفکری کپک زده و به لحاط فکری عقبگرد کرده است. یکی از زنهایش از خانه او گریخت چون حاضر نشد به دستور قلدر مابانه اش چکمه ها را از پایش بیرون بیاورد. اینها قصه نیست. مستندات مکتوب شده است. انوقت همین ها یک طوری تصویر میدهند که گویا خمینی قارچ بود که در ایران بی هوا سبز شد. خمینی ادامه همین سنتها، همین دین، همین ارتجاع بود. خمینی تعدد زوجاتی را که در بالای جامعه وجاهت داشت، تثبیت کرد. مدرنیزاسیون یعنی تغییر، تحول، یعنی ایجاد قوانین ضد مردسالاری، یعتی مطالبات، نت وورک مدنی در یک جامعه. حرف مفت میزنند که رضا شاه قلدر ادامه مشروطیت بود. این دروغ محض است. در قسمت بعدی به اثبات این نکته با فکت میپردازم. بخصوص به نقش سرکوبگرانه رضا خان در جنبش حق زن آن دوران. از نظر من کشف حجاب مومنتونی در این دوره سرکوب و در این عقبگرد بود. نه بر عکس!
پ.ن: به عمد به جای عکس رضا خان، عکس یکی از همسرانش را گذاشتم تا نورافکنی باشد، متدی باشد برای روشن شدن تاریکخانه اندرونی پشت سر مردانی که همیشه از روی زنان بسیاری رد شده اند. حتی در میان طبقه حاکم!

اینرا هم بخوانید

فال حافظ و رشد بلاهت و خرافات به جای خرد!

در همین چند روز اخیر در صفحات افراد زیادی مشاهده کردیم که نه به شوخی، …