رفراندوم در کردستان عراق، یک بازی با شکوه ولی خطرناک

 

در پاسخ به سوال جدا شدن و یا ماندن ، بدوا باید به این سوال جواب داد که آیا جدا شدن را بعنوان یک حق پایه ای قبول میکنید یا نه؟ چون پاسخ مثبت و یا منفی ، از همان اول نشان میدهد که کجا ایستاده ایم.

من این حق را صد در صد قبول میکنم ، و در مورد جدایی مردم کردستان عراق از دولت مرکزی، آن را حق مسلم مردم کردستان میدانم.
اما رمانتیک بودن حق جدایی و نوعی احساس پیروزی نهفته در آن ، نباید موجب کاهش دقت و واقع بینی و مسئولانه ما به این موضوع بشود.
سوال اول من این است که آیا حاکمان فعلی اقلیم کردستان
که از سال ۱۹۹۲ میلادی تشکیل شد و در سال ۲۰۰۵ از طرف دولت مرکزی به رسمیت شناخته شد ، یعنی از ۲۵ سال پیش، چقدر در جهت بالا بردن رفاه عمومی جامعه و آموزش و بالا بردن ارزشهای انسانی در آن ، و نیز برای از بین بردن نابرابریهای ظالمانه و تبعیض های جنسی و قومی و سایر عقب ماندگیهای فرهنگی و ضد ارزش آنسان، تلاش کرده اند؟
آیا سیاستهای دولت اقلیم ، تازه اگر دولتی موجود باشد، در این جهت بوده است؟
و امروز پیش کشیدن رفراندوم برای جدایی چقدر مسئولانه است؟
از نظر جغرافیایی که به نظرم دومین فاکتور مهم است، مرزها باید بطور کامل و دقیق مشخص شود.
کردستان الان به سه محدوده تقسیم شده است، محدوده ای کوچک که حکومت اقلیم نامیده میشود که دو منطقه مهم کرکوک و موصول را در بر نمیگیرد.
دوم ، محدوده ای فراتر از اقلیم، اما در کنترل خود اقلیم کردستان است.
سوم منطقه وسیعتر از دو مورد بالا است که حکومت اقلیم کردستان ادعای مالکیت آن را دارد .
الان این سوال مطرح میشود که آن منطقه وسیعی که کردستان نامیده میشود، و تعداد زیادی که در آنجا بعنوان ترکمن و عرب و آشوری و ارمنی و غیره زندگی میکنند، آنچه که حقوق اقلیت‌ها نامیده میشود، چگونه خواهد بود؟
آیا این دولت ، جوهر و اراده آن را دارد، که سیاست برابری حقوقی تمام ساکنین کردستان، اعم از اینکه خود را منتسب به این قوم و آن زبان بدانند، پیش بگیرد؟
آیا تا بحال سیاست دولت اقلیم بر مبنای برابری همه آحاد کردستان پیش رفته است ؟ و هیچ نوع تبعیض و نابرابری و پارتی بازی و رشوه خواری به دلیل تعلق زبانی و تعلق قومی و یا پست و مقام اداری اعمال نشده است؟
بدون شک، حتما ، و حالا همین‌ها تقاضای رفراندوم میکنند.

الان رفراندوم و استقلال کردستان ، بیشتر شبیه کودتای اخیر در ترکیه است. انگار نقشه کشیده اند که با چه بهانه ای آنجا را اشغال کنند.

از آنجا که سازمان ملل مخالفت خود با این رفراندوم را اعلام کرده و نیز اتحادیه اروپا و آمریکا مخالف آن هستند،
پیش بردن این برنامه، محملی خواهد بود که دو همسایه ایران و ترکیه وارد عمل شوند.
دو کشوری که به دلیل داشتن مرز مشترک، که حتی حاضر به پذیرش کامل حکومت فعلی هم نیستند، چه بماند به پذیرش استقلال آن.
البته اهداف و منافع ایران و ترکیه، فراتر از اینهاست.
به همین خاطر هم هست که از سالها پیش نیروهای نظامی خود را در درون منطقه کردستان جولان میدهند .
مخصوصا ایران، که انگار کردستان بخشی از آن کشور است که هنوز کنترل کامل بر آن قسمت را ندارد ، اما بزودی این کنترل بدست خواهد آمد.
ممکن است این رفراندوم بهانه ای باشد، که دو کشور ایران و ترکیه و شاید بعدا نیز ناتو، که مثل فیلمهای آرتیستی که در آخر میاد و میزند و برنده میشود، وارد عمل شود و در نتیجه کردستان و نیز کل عراق را چیزی شبیه یوگسلاوی بکنند.
آیا حکومت اقلیم کردستان از این سناریوی وحشتناک محتمل بیخبر است؟ به پشتیبانی کدام دولت خارجی و یا قدرت حقوق بشری، و یا به کدام نیروی نظامی سازمان یافته و مجهز داخلی، دل خوش کرده است؟
حمله نظامی را باید نظامی جواب داد، ولی کو آن نیرو ؟ کو آن توان نظامی ؟

برگذاری رفراندوم در این شرایط یک خودکشی محض است و مردم کردستان باید فعلا این واقعیت تلخ را بپذیرند تا از یک جنگ خانمان سوز دیگر در امان باشند.
تا مگر زمان مناسب تری برای رفراندوم ایجاد شود.

حسن  جلیلی  –  23.09.2017