زبان و به تبع آن زبان مادری مانند هر مقوله و یا پدیده فرهنگی مهم دیگر، در دنیای امروز رنگ بوی طبقاتی بخود گرفته است. میتواند رنگ واقعی و انسانی داشته باشد و یا توسط طبقات دارا مورد سو استفاده قرار گرفته و علیه خود انسان بکار گرفته شود.
با توجه به آنچه تاریخ شناسان تا بامروز به آن رسیده اند، زبان یک پدیده میراست. تعداد زبانهایی که در طول سده های گذشته از بین رفتهاند بیش از آن تعدادی است که امروزه باقیمانده و استفاده میشوند، میباشد.
هر پدیدهای ای در دنیای امروز با توجه به جایگاه اش در اقتصاد، سیاست و فرهنگ قابل تعریف و بررسی است. همانطور که فرهنگ پدیدهای طبقاتی است،زبان هم به تبع آن میتواند طبقاتی باشد. طبقه کارگر میتواند زبان مادری را به عنوان حقی انسانی ، برای همه انسانها به حساب آورد و بالعکس بورژوازی میتواند از آن برای تفرقه قومی و ملی بین آحاد طبقه کارگر و علیه مردم استفاده نماید. طبقه کارگر و حزب سیاسی طبقه کارگر، یعنی حزب کمونیستی کارگری میتواند به حق استفاده از زبان مادری برای همه آحاد جامعهای مانند ایران به مثابه حقی انسانی در کنار سایر حقوق انسانها در برخورداری از زندگی انسانی، برخورد نماید. و در مقابل بورژوازی میتواند از این حق در جهت ایجاد نفاق بین احاد مردم استفاده نماید و به جنگ و برادر کشی در یک جغرافیای معینی مانند ایران دامن بزند.
با توضیح مختصر فوق میتوانیم زوایای صحیح سیاسی از جایگاه زبان مادری در این دوره از تاریخ سیاسی آذربایجان را دریابیم.
تبعیض در خصوص استفاده فرهنگی از زبان مادری را نمیتوان در تاریخ دویست سیصد سال پیش دید.این مهم از زمانی که دولت ملتها در تاریخ سیاسی جوامع دنیا ظهور یافتند، پدیدار گردید. در دوره فئودالیته مقوله ای بنام مشکل زبان مادری در فرهنگ سیاسی وجود ندارد. در ایران تبعیض حول زبان مادری به دوره رضا شاه و عروج بورژوازی نوپای ایرانی به مثابه طبقه حاکمه و دولت حافظ نظم سرمایه با چهارچوب «یک کشور ، یک دولت ، یک ملت» و اتکای این نظم بر ناسیونالیسم ایرانی به عنوان نژاد و ملیت برتر برمیگردد.
جایگاه سیاسی این نوع ستم در آن دوره ،با توجه به وضعیت سیاسی دنیا بعد از وقوع انقلاب اکتبر و تاثیرات اش خودش را نشان داد و با برخورد لنین و بلشویکها با تحقق حق تعیین سرنوشت آزادنه ملل تحت ستم در جمهوری های شوروی سابق جواب گرفت. طبق آن برخورد سیاسی همه ملل ساکن شوروی سابق با قبول حفظ اختیارات ویژه در قالب جمهوری های منطقه ای در چهاچوبهای جغرافیای مختلف و بر مبنای مردمی با ملیتهای مختلف و با زبانها معین و با حق اراده ازادانه در ماندن و یا نماندن در چهاچوب کشور واحد شوروی سوسیالیستی به بخش مهمی از حقوق خود دست یافتند.
اتفاقات بعد از جنگ جهانی دوم در دنیا و مشخصاً در چهل سال گذشته و وقوع درگیریهای منطقه ای نظیر جنگهای منطقه بالکان و جنایتهای وحشیانه بر مبنای سیاستهای ناسیونالیستی در این جنگها و جنگ آذربایجان و ارمنستان، نشاندهنده ظرفیت بالای ناسیونالیسم در ایجاد جنگ بر پایه ملیت و برتری ملی یکی بر دیگری، بیش از پیش در مقابل چشم بشریت قرار گرفت .
در متن چنین شرایطی است که میتوان دریافت برخورد صحیح به مقوله زبان مادری و جواب صحیح سیاسی به رفع این تبعیض از چه اهمیتی سیاسی برخوردار است.
در دنیای امروز و در متن شرایط سیاسی اجتماعی سرمایه داری حاضر و انکشاف عظیم طبقاتی در اکثر جوامع دنیا و سیطره یک درصدی ها بر اکثریت 99 درصدی ها، به عیان نشان میدهد که تبعیض طبقاتی و بی حقوقی عظیمی که بشر امروز با آن روبروست، جایگاه تبعیض در استفاده از زبان مادری در کنار ستم مهم و پایه ای ستم طبقاتی، معنی و مفهوم سیاسی – اجتماعی پیدا میکند. کارگری که از بیکاری و بی حقوقی مفرط در رنج است، مقوله حق کار و داشتن حقوقی مکفی برای یک زندگی انسانی برایش اولویتی به مراتب بالاتر از ظلم و ستم فرهنگی معنی پیدا میکند. زنی که از نظر اجتماعی نیمه انسان به حساب میاید، برایش حقوق برابر اجتماعی مهمتر از ستم فرهنگی حول زبان مادری اش است. و نمونههای دیگری از این دست. ما بدون اینکه نافی حق استفاده از زبان مادری در نوشتار و گفتار برای هر انسانی باشیم، باید جایگاه انرا در مبارزات مردم، کارگران و جوانان در کنار سایر ظلم و ستم های اجتماعی ببینیم تا دچار هیچگونه تقدس مابی و اسمانی بودن آن در ارزیابی این حق نگردیم. امروزه اگر مبارزات واقعی در جامعه ایران را بدقت نگاه کنیم در میابیم که مبارزات و اعتراضات وسیع کارگران، مبارزات زنان و جوانان و مبارزه علیه اعدام، مبارزه برای احقاق حقوق کودک ، عرصه هایی عینی و اجتماعی سیاسی وسیعتری هستند که در کنار آنها مبارزه برای رفع تبعیض از زبان مادری قرار میگیرد.
استفاده از زبان مادری در آموزش ، تحصیل و خلاقیت ادبی هنری، یک حق بی چون و چرای هر انسانی است که باید برسمیت شناخته شود. این یک اصل در قانون اساسی هر کشوری مدرن و متمدن و بدون تبعیض طبقاتی باید باشد.
جایگاه سیاسی مبارزه حول حق استفاده از زبان مادری امروزه از طرف ناسیونالیستها کاملا مغرضانه و در جهت اهداف ضد انسانی این طیف میباشد، درصورتیکه همین مبارزه از نظر کمونیستها بر پایه اصول انسانی ، با هدف تحکیم صفوف کارگران و مردم برای مبارزه با دشمن مشترک یعنی سرمایه داری و حاکمیت نمایندگان این طبقه، جمهوری اسلامی میباشد.
همانطور که در بالا اشاره شد ناسیونالیستها با اتکا به زبان مادری و تاریخ سازی قومی و ملیتی و ادعای برتری ملی – قومی بر ملل دیگر ساکن ایران هستند و در این راه زبان مادری برایشان از جایگاه ویژه ای برخوردار است.
هرگونه تاریخ سازی برای اثبات برتری زبانی و ملی در جهت اهداف بغایت ضد انسانی بورژوازی و ایجاد تفرقه و از هم پاشاندن اتحاد کارگران و مردم بوده و در خدمت سیستم سرمایه داری و حفظ حاکمیت رژیم جمهوری اسلامی در ایران میباشد. برعکس مقوله زبان مادری از طرف ما کمونیستها حقی بی چون و چرا انسانی و قابل تحقق در چهاچوب جامعهای است که مبنای آن شهروندان متساوی الحقوق و انسان و انسانیت میباشد.
باعتقاد ما زبان مادری نمیتواند مبنای تبعیض و برتری انسانی بر انسان دیگر بحساب آید و بلکه این انسانیت انسانهاست که باید مبنا قرار گیرد و بس!