شرایط سیاسی جامعه ایران با تکانهای اجتماعی دیماه 96 و یا به تعبیر بهتر شروع انقلابی که میرود رژیم جمهوری اسلامی را سرنگون کند، کاملا تغییر کرد. شرایط جدید، انچنان توازن قوای سیاسی جامعه را تغییر داد که کسی تصورش را هم نمیکرد. در سایه این تغییر، رژیم هر چه بیشتر نا توانتر و ضعیفتر در برابر مردمی که قصد بزیر کشیدنش را دارند، قرار گرفت. فعالین و رهبران عملی اعتراضات جنبشهای اجتماعی مختلف با روحیه متفاوت با گذشته با مخاطبین شان صحبت میکنند. نوشته ها و بحثهای شفاهی این بخش مهم از جامعه کاملا متفاوت، با روحیه ای بالا و ناشی از جسارت انقلابی قوی صورت میگیرد. توده های مردم معترض در هر بخش از جامعه، کاملا طلبکارانه و از موضعی بالا در عرصه های مختلف حضور بهم میرسانند. در مقابل، رژیم و مسئولین کاملا دست به عصا رو به مردم حرف میزنند. رژیمی که تا دیروز در زندانها آشکارا اعدام میکرد و علنا به جامعه اعلام میکرد، اینبار از موضعی دفاعی و تحت نام خودکشی در زندان، به جنایت اش ادامه میدهد و در پس هر جنایتی که صورت میگیرد، کلی بهمریختگی صفوف اش با تناقض گویی های اشکار مشهود است.
این شرایظ ،غیر قابل برگشت است. اینرا خود رژیم هم اشکارا (در صحبتهای اعوان و انصارش ) اعتراف میکند و میداند. و در طرف مقابل، مردم به جان آمده هم چنانکه در روزهای اعترضات خیابانی اعلام کردند، به کمتر از سرنگونی و بزیر کشیده شدن رژیم رضایت نمیدهند و نخواهند داد. جنبش بیکاران و گرسنگان به عنوان بخش مهمی از جنبش کارگری، جنبش زنان، جنبش جوانان، جنبش معلمان ، بازنشستگان و مالباختگان آنچنان عرصه را به رژیم تنگ کرده اند که کمتر عقل سلیم سیاسی، به ماندن این رژیم، فکر میکند. جامعه جهانی، و اینجا منظور دول بورژوائی نیز، دیگر امیدی به ماندن و تداوم حاکمیت این رژیم ندارند. این رژیم دیگر نه راه حل سیاسی جامعه است و نه راه حل اقتصادی آن. رژیم تلاش دارد که با یک زبانی به مردم بگوید که لطفا به من مهلت دهید تا راه برون رفت از این اوضاع را پیدا کنم.
مهمترین امری که الان در برابر جامعه، در برابر مردم، و در برابر جنبش سرنگونی طلبی قرار دارد، مسئله رهبری جنبش و یا بهتر، رهبری انقلاب ایران است. ما کمونیستها برای هدایت این انقلاب و به سرانجام رساندن اش، راه آسانی نداریم، از این منظر که در این کشاکش مهم اجتماعی انواع جنبشها که خود را اپوزیسیون تعریف میکنند، بدنبال کسب هزمونی سیاسی و بدست گرفتن رهبری انقلاب و کشیدن ترمز انقلاب در یک بزنگاه را دارند، در صورتیکه که مردم و کمونیستها، قصد ادامه انقلاب و کسب قدرت و بدست آوردن سرنوشت شان برای ساختن دنیایی نو. دنیای آزادی و برابر، مملو از رفاه و میلیونها خوشبختی. ولی اینکار شدنی است به چند دلیل روشن. مردم امروز بر علیه مذهب، بر علیه سیستم نابرابر و ضد انسانی سرمایه داری، بر علیه نابرابری زن و مرد و خلاصی فرهنگی مبارزه میکنند. این اهداف را هیچ جریان بورژوائی از پرو غرب اش گرفته، تا ناسیونالیستی و یا مذهبی نمیتواند تامین کند. این نکته قوت ما کمونیستهای کارگری است. ولی برای اولین بار در تاریخ جامعه ایران کمونیستها، قصد دخالت در سرنوشت قدرت سیاسی، انطور که کمونیسم مارکس و لنین و منصور حکمت میگوید، کرده اند و این برای افکار عمومی مردم در ابعاد دهها میلیونی هنوز ناشناخته است. و از این زاویه است که انرژی فوقالعاده ای میخواهد و درایت سیاسی لازم و کافی. ما از نظر سیاست که همان درایت سیاسی لازم باشد، کم نداریم. بدنه کادری قوی حزبی که در تاریخ یک قرن گذشته ایران و حتی جهان بینظیر است. این نقطه قدرت ماست. البته خودمان بهتر از همه میدانیم که در ابعاد وسیع اجتماعی و برای دخالت گسترده، از نظر کمی قدرت مان کافی نیست. و ما در چنین فضائی است که نحوه دخالت مان در اعترضات را مرور میکنیم.
به نظر من، امروزه ما در میان فعالین و رهبران عملی جنبشهای اعتراضی جاری در جامعه ایران، نفوذ معینی داریم، ولی این بدین معنی نیست که ما از نظر تشکیلاتی، سازمانیافته در این جنبشها دخالت داریم. لذا برای طی کردن این مسیر، یعنی از وضعیت فعلی به عملکرد سازمانیافته، داریم نقشه عمل مان را مرور میکنیم تا به نحوه دخالت آگاهانه و نسبت به گذشته سازمان یافته تر، برسیم. ما امروز در شعارها، در بیانیه های مختلف جنبشهای اعتراضی دربطن جنبش سرنگونی طلبی بروشنی سوسیالیسم و نگرش کمونیستی کارگری را میبینیم. این ان مسیر مهمی است که تا حال پیموده شده است. حزب در ساختن این نگرش تا بامروز کار بزرگی کرده است، ولی هنوز این کافی نیست. همین هژمونی سیاسی باید به هژمونی تشکیلاتی و نقشه عمل موثر در خیابان، در جلو چشم جامعه قرار گیرد. این کار فقط و فقط با دخالت فعال کلیه نیروهای چپ و کمونیست در اعتراضات خیابانی مردم و کارگران و زنان و جوانان و اعتصابات کارگری و کارمندان دولت، همه و همه، امکانپذیر است. هر جا اعتراضی است، باید نقشه عمل سیاسی ما ، شعارهای ما و نگرش سیاسی ما باید در انجا نمود پیدا کند. این دست فعالین و رهبران عملی اعترضات اجتماعی متمایل به چپ و کمونیسم و مشخصا کمونیستهای کارگری را میبوسد. تا بامروز ما اهداف مان و نقشه عمل سیاسی مان را بصورت تشکلهای علنی کارگری، زنان و جوانان و معلمین دنبال میکردیم، ولی امروز باید ما تشکیلات مان را در دل همین اعترضات بسازیم. هر جا که یکی از ما کمونیستها، وجود دارد، باید دست به تشکیل جمع مورد نظر خودمان بزند. این جمع میتواند بصورت هسته فعالین در دل هر اعتراضی در محیطهای کار و زندگی کارگران و جوانان و زنان و معلمین و پرستاران و بازنشستگان و غیره عمل کند. هر جا رهبر عملی اعتراض خیابانی ، رهبر عملی اعتراض کارگری و غیره، برای یک اعتراض مشغول سازماندهی است، همانجا محل فعالیت اجتماعی ماست. آن رهبر عملی و فعال مشخص بعد از یک پروسه معین، آگاهانه با سیاستهای حزب اشنا، و در ادامه به حزب وصل میشود. در این صورت است که ما در اعتراضات اجتماعی خیابانهای شهرها، بجای شعارهای انحرافی، شعارهائی مانند: زندانی سیاسی آزاد باید گردد! معیشت، منزلت حق مسلم ماست! نان ، مسکن ، ازادی، حکومت مذهبی نمیخواهیم ، مرگ بر فقر ، مرگ بر بیکاری و سایر شعارهای چپ و رادیکال قرار خواهد گرفت و این هدف اولیه ای است که بدنبال اش هستیم. شعارنویسی های سازمانیافته، کار همان هسته هائی خواهد بود که در کنار اعتراضات، مهر سیاسی ما را از طریق در و دیوار شهرها نیز، به اعتراضات خواهد زد. امروزه کار تک تک فعالین حزبی در داخل، رفتن سراغ فعالین و رهبران عملی است. ما باید اینکار را آگاهانه و در جهت ساختن حزب در دل اعتراضات بصورت جدی دنبال کنیم. آینده سیاسی جامعه ایران، برای اولین بار حزبی کمونیستی، حزبی مدعی کسب قدرت، میخواهد از طریق رهبری انقلاب، دست به قدرت سیاسی ببرد و سرنوشت انسانها را بدست خودشان محقق کند. با چنین دیدی است که نیاز و ضرورت سیاسی و تشکیلاتی انقلاب در حال تکوین ایران را درک و برایش نقشه مند کار میکنیم. هر کمونیستی باید برای دخالت فعال در انقلاب، این مهم را مد نظر قرار دهد، که در پس سرنگونی انقلابی رژیم جمهوری اسلامی، روی کار آمدن شوراهای مردم، در محلات شهرها و روستاها و در محیطهای کار، هدف مهم و کلیدی ماست. و در دل این شوراهاست که باید فعالین حزبی، بیشترین آمار نمایندگان محلی و شهرها و روستاها را بخود اختصاص دهند. ما از این طریق است که بقدرت خواهیم رسید. این آن نگرش کمونیستی- کارگری است که حزب در نظر دارد و برای آن مبارزه میکند. کسب قدرت از طریق شوراهای مردم، شوراهائی که قانون تصویب میکنند و آنرا باجرا درمیاورند. حزب بدین طریق در جامعه ایران، بقدرت خواهد رسید. بنابراین برای این هدف تاریخی مهم، حزب را میباید در دل اعتراضات سازمان داد و ساخت. ( حزب وجود دارد ولی باید از نظر تشکیلاتی در دل اعتراضات اجتماعی تر و در قامت رهبر انقلاب قدرتمندتر شود) حزبی که بدینترتیب ساخته میشود، قادر خواهد بود که قانون اساسی جامعه 85 میلیونی را با محوریت یک دنیای بهتر، برنامه حزب کمونیست کارگری ایران، نوشته و با باجرا درآوردن آن برای اولین بار استثمار انسان از انسان را برچیده و جامعه ای سوسیالیستی را سازمان خواهد داد. ما در این راه یک ستون فقرات قوی کمونیستی نیاز داریم که باید از همین امروز بفکر ایجاد ان باشیم. قدم های اولیه ساختن این ستون فقرات برداشته شده است، ولی برای تکمیل ان دست تک تک فعالین چپ و کمونیست را میفشاریم و آین آن موفقیتی است که برایمان متصور است. به پیش برای ساختن حزب در دل اعترضات وسیع اجتماعی و انقلاب ایران. آزادی از آن ماست. زنده باد حزب!
12 اسفند 96 – 3 مارس2018