شوراها از انقلاب ۵۷ تا امروز

سالگرد انقلاب ۵۷ و قیام ۲۲ بهمن که فرا می رسد از جمهوری اسلامی تا سلطنت طلبان و ملی اسلامی ها وتوده ای اکثریتی ها هر کدام به سهم خود به روی این انقلاب چنگ می کشند و تلاش دارند که چهره انقلاب ۵۷ را مخدوش کنند. جمهوری اسلامی به عنوان یک نیروی ضد انقلابی که در سرکوب این انقلاب به خونین ترین و سبعانه ترین شکل آن اقدام کرده با بی شرمی تمام کوشش مردمی که برای رهایی و برابری به مصاف رژیم دیکتاتوری که به وقت خودش یکی از خشن ترین دیکتاتوریهای منطقه خاورمیانه بود، به خیابان آمدند را به حساب خود واریز کند. نیروی ضد انقلابی دیگر یعنی سلطنت طلبان که در کار سرکوب انقلاب ۵۷ ناکام ماندند در تمام این چهار دهه در تکاپوی این بوده اند ثابت کنند که مردم غلط اضافه کردند که علیه دیکتاتوری شاه به خیابان آمدند. ملی اسلامی ها و توده ای اکثریتی ها نیز که در پاگرفتن و قوام جمهوری اسلامی نقش داشتند، با اظهار ندامت از حضور خود در انقلاب، به اشتباهات اقرار می کنند و البته نه در رابطه با همکاری شان با جمهوری اسلامی بلکه با اظهار اینکه به دموکراسی فرصت داده نشد و شخص شاه نیز به نصایح گوش نکرد و همه قدرت را در دست خودش گرفته بود، در این تکاپوی ضد انقلابی همراه و همداستان هم هستند.
اما به یمن انقلاب ۵۷ چپ و کمونیستی شکل گرفت که در طی این چهار دهه به پیشرفتهای عظیمی رسیده است و نگذاشته اصل ماجرای انقلاب ۵۷ در گرد و غباری که علیه آن به پا شده گم شود. بدین خاطر تمام تلاشی که علیه انقلاب ۵۷ و نفس انقلاب در این چهار دهه به اشکال گوناگون در جریان بوده یک تلاش شکست خورده است. ما وقتی به تاریخ انقلاب۵۷ میپردازیم به قول منصور حکمت از تاریخ شکست نخوردگان داریم یاد می کنیم؛ کسانی که امید به تغییر دارند. بار دیگر انقلاب در دستور کار جامعه قرار گرفته است و بسیاری از اپوزیسیونی که از بردن نام انقلاب کهیر می زدند مجبورند اذعان کنند که انقلاب دیگری در پیش است و خود را دارند آماده می کنند تا شاید یکبار دیگر سر انقلاب را به سنگ بکوبند.
شوراها یک تجربه درخشان انقلاب ٥٧
آنچه انقلاب ۵۷ را برجسته کرده است حضور میلیونی و مداوم مردم در کف خیابان و اعتصابهای سراسری گسترده بود. در طی پروسه انقلاب ۵۷ کمیته های اعتصاب شکل گرفت که به خوبی توانستند اعتصابات، بخصوص اعتصابات کارگری را سازماندهی و رهبری کنند و این کمیته ها بعد از قیام ۲۲ بهمن به شوراها ارتقا یافت. بعد از سقوط شاه، مسئله دیگر فقط اعتصاب نبود. اکنون مسئله اداره جامعه بود و اعتراضات کارگری در همین جهت بود. ضد انقلابیون حاکم میدانستند مطالباتی که چه در قبل و بعد از ۲۲ بهمن مطرح میشد صرفا مطالبه گری نبود که چنانچه برآورد می شد اعتصابیون خاموش شوند، بلکه مسئله زیر سوال رفتن اتوریته دولت ونحوه اداره جامعه بود. شوراها انعکاس دهنده این اوضاع بود. حمید تقوایی در نوشته ای تحت عنوان ” جایگاه شوراها و گفتمان شورایی” در مورد جایگاه و اهمیت شورا مینویسد: “شورا قبل ازهر چیز زائیده زیر سئوال رفتن و نفی عملی اتوریته دولت است و در شرایط انقلابی این اتفاق می افتد. .. در انقلاب ۵٧ هم کارگران در تجربه به شورا رسیدند… شورا در شرایط انقلابی نماد و تجسم چالش سیاسی حکومت است. ابزار انقلاب و ابزار بزیر کشیدن حکومت است…. مردم رئیس و آقا بالا سر نمیخواهند و این جوهر شورا هم بعنوان ارگان مبارزه و هم ارگان حکومتی است. … در شرایط انقلاب توده کارگر هم فعال میشود….در شرایط طوفانی همه کارگران اکتیویست هستند. در طوفان انقلاب همه کارگران سیاسی اند. همه کارگران میخواهند داد دلشان را از سیستم بگیرند. و بنابرین تشکلی لازمست که … همه را نمایندگی کند.”
شوراها از دل انقلابی بیرون آمد که به شکل وسیعی توده های مردم در آن نقش داشتند و هیچ تشکلی غیر از شورا نمی توانست این حضور را انعکاس دهد. در فاصله بهمن ۵۷ تا ۳۰خرداد ۶۰ ، نبرد وسیعی در همه جای جامعه در جریان بود. بخصوص در کارخانه ها. ( در این یادداشت از جنبش شورایی در ترکمن صجرا و کردستان و در میان کارمندان دولت و مدارس و دانشگاهها و حتی ارتش، سخنی به میان نمی آوریم که این خود جای بررسی و بحث مفصل دارد). طبقه کارگر به عنوان یک نیرویی که نقش مهمی در سرنگونی حکومت پهلوی داشت، نقش مهمی در شکل گیری شوراها داشت. “مطالبات صنفی” در ایران با وجود حکومتهای دیکتاتوری همیشه شکل سیاسی داشته است و در جریان انقلاب به طریق اولی آن چه که مطرح است مسئله قدرت سیاسی است، کارگران مانند دیگر بخشهای جامعه در این زمینه فعال بودند و تشکل شورایی در واقع ارائه آلترناتیو طبقه کارگر به جامعه بود.
اتحاد شوراهای کارگری گیلان، شوراهای بیش از ۳۰ کارخانه با ۲۵۰۰۰ کارگر، کانون شوراهای شرق تهران، مهم‌ترین و بیشترین کارخانه‌های شرق تهران را زیر پوشش داشت، شورای متحد غرب، شامل ده‌ها کارخانه بزرگ در اطراف تهران و کرج ، اتحاد شوراهای سازمان گسترش و نوسازی صنایع ایران بیش از ۱۳۰ کارخانه متعلق به این سازمان و شورای کارگران در صنعت مهمی مانند ذوب آهن اصفهان، و در کلیدی ترین صنعت ایران که اعتصاب شان کمر رژیم دیکتاتوری شاه شکاند، شوراهای صنعت نفت همه و همه گوشه ای از تلاش طبقه ای در بخشی کوتاهی از تاریخ بود که ماموریت تاریخی اش تعبیر امید به رهایی به معنای واقعی است. چرا که رهایی خود را در رهایی جامعه جستجو می کند.
یورش به این شوراها از همان ابتدا در دستور کار جمهوری اسلامی بود و بعد از خرداد ۶۰ این یورش شکل بسیار خشن وخونباری گرفت. جمهوری اسلامی با شکل دادن انجمن اسلامی ها و شوراهای اسلامی و بسیج کارگری به مصاف طبقه کارگر در سطح کارخانه ها روی آورده بود و به کمک این تشکلات سیاه فعالین کارگری متشکل در شوراها در سطح وسیعی اخراج و بازداشت وشکنجه و اعدام شدند. اما آنچه نتوانست به سرانجام برساند ( و هیچ نیروی سرکوبگر سرمایه نمی تواند) لزوم وجود تشکلی برای مبارزه روزمره و مدام طبقه کارگر علیه سرمایه است. جنبش مجمع عمومی که هسته اولیه شوراها است در دل سیاه ترین روزهای سرکوب در هر جا که مبارزه ای از سوی کارگران براه می افتاد شکل میگرفت و این را هیچ وقت نتوانستند از کارگران بگیرند.
در سال 97 در جریان اعتصاب و مبارزه کارگران هفت تپه در بطن یک جنبش عظیم سرنگونی پرچم شوراها با شعار اداره شورایی مجددا برافراشته شد و طی اعتصابات بی شمار کارگران طی سالهای اخیر در سراسر ایران و اتکای کارگران بر مجمع عمومی خود و تصمیم گیریهای جمعی که اساس کار شوراهاست، جنبش شورایی بار دیگر خصلت توده ای خود را به نمایش گذاشته است. ارائه آلترناتیو شورایی از سوی کارگران این بار بر متن تجربه انقلاب ۵۷ رخ میدهد. وجریانی بود که تجربه شوراها را زنده نگه داشت و خود را انعکاسی از جنبش شورایی می داند. کمونیسم کارگری و حزب کمونیست کارگری ایران به عنوان یک جریانی که خواهان همه خوشبختی برای همه جامعه است، پایه اجتماعی خود را بر جنبش شورایی گذاشت. چرا که تنها در این شکل است که توده های وسیعی از کارگران می توانند نقش موثری برای بهبود زندگی خود و تغییر شرایط کل جامعه بازی کنند. این جریان جنبش شورایی را “تئوریزه” و عمق بخشید و به خود آگاهی رساند. اکنون جنبش شورایی یک تجربه گنگ در تاریخ معاصر ایران نیست، بلکه چهل و دو سال مبارزه عملی و نظری را پشت سر خود دارد. اکنون که حکومت اسلامی به چالش عظیمی از سوی توده مردم کشیده شده است، شوراها آن ظرفیت و تشکلی است که می تواند حضور گسترده مردم را سازمان دهد.
جمهوری اسلامی محصول انقلاب ۵۷ نیست بلکه محصول و چکیده نظرات اتاق های فکر بورژوازی بود. ضدانقلاب اسلامی نمایشگر همه نفرت سرمایه داری از مردمی بود که سعی کردند سرنوشت خود را به دست گیرند. جمهوری اسلامی به حق مورد نفرت توده مردم است چرا که با خباثت تمام به جنگ زندگی آمده است. انقلاب ۵۷ مورد نفرت همه عوامل و کارگزاران سرمایه است چرا که نه تنها دیکتاتوری خشنی که ایران را به بهشت استثمارگران تبدیل کرده بود سرنگون کرد، بلکه به همراه خود بحث اداره جامعه توسط هیچ بودگان را در سطح وسیعی مطرح کرد واین را هیچ وقت نتوانستند از مردم و جامعه ایران بگیرند.

اینرا هم بخوانید

اول مه فرصتی برای ابراز چپ اجتماعی- یاشار سهندی

میثاقی در شش بند از سوی هشت تشکل کارگران، بازنشستگان، دادخواهان، پرستاران و زنان به …