ژنرال مانوئل آنتونیو نوریگا، رهبر نظامی سابق پاناما در سن ۸۳ سالگی درگذشت. او نماد دخالت دولت آمریکا و سیا در منطقه آمریکای لاتین در دهه هشتاد میلادی است که بعد از پایان خدماتش، بدل به دشمنی شد که باید سرنگون و بعد محاکمه و زندانی میشد. برای ایرانیان نام نوریگا با ماجرای ایران کنترا پیوند خورده است. رسوایی بزرگی که شاید گذر زمان آن را در خاطرهها کمرنگ کرده باشد.
رسوایی ایران-کنترا که در ایران به نام ماجرای مکفارلین هم شناخته میشود به شبکهای بسیار پیچیده از روابط سازمانهای امنیتی و دولتی بین کشورهای مختلف اشاره دارد که هدفش دخالت در امور داخلی کشورها بود که در سال ۱۹۸۶ در آمریکا، اسرائیل و ایران به یک رسوایی عظیم بدل شد. روزنامه لبنانی الشراع ارتباط این شبکه را با ایران در مطلبی فاش کرد. کسی که بعدا به عنوان منبع این مطلب قلمداد شد، مهدی هاشمی، برادر داماد آیت الله حسینعلی منتظری بود که بعدا در ایران اعدام شد.
دولت دست راستی رونالد ریگان در آن زمان با کمک -و بر اساس بعضی منابع به پیشنهاد- دستگاه اطلاعاتی اسرائیل، تصمیم گرفت که برای جلوگیری کردن از اینکه ایران از شوروی سابق اسلحه بخرد (در آن زمان آمریکا فروش سلاح را به ایران ممنوع کرده بود) و همچنین برای تقویت میانهروهای ایران که مخالف تندروی بودند، به ایران اسلحه بفروشد. پولی که ایران برای سلاحهایی که بواسطه اسرائیل گرفت پرداخت، صرف تامین بودجه شورشیان کنترا در نیکاراگوئه شد.
این شورشیان با دولت چپگرایی می جنگیدند که با رأی مردم انتخاب شده بود. دانیل اورتگا و نیکاراگوئه هم با خاطره جمعی ایرانیان کمی مسنتر پیوند خورده، تقریبا همزمان با انقلاب ایران در نیکارگوئه انقلابیهای چپگرا آناستازیو سوموزا، دیکتاتور این کشور را سرنگون کردند و دانیل اورتگا را در انتخابات به ریاست جمهوری برگزیدند.
اما در آن زمان دولت راستگرای رونالد ریگان بر سر کار بود که با حکومتهای چپگرا و پیرو سیاستهای اقتصادی جامعهگرا (سوسیال) سر جنگ داشت. جنگ سرد هم در جریان بود و هر چیز چپ به اتحاد جماهیر شوروی و کمونیستها منسوب میشد که به هر قیمت باید جلویش گرفته میشد.
سیا برای تامین بودجه برای شورشیان کنترا که با دولت نیکارگوئه میجنگیدند به مامور سابق خود نیاز پیدا کرد، یعنی مانوئل نوریگا که سیا او را تعلیم داده بود و تا سال ۱۹۸۸ حقوق بگیر سیا بود. نوریگا که ارتباطات وسیعی با شبکههای قاچاق اسلحه و مواد مخدر بخصوص در آمریکای لاتین داشت میتوانست امکان رساندن پول و اسلحه را به این شورشیان فراهم کند.
عملیات سیا علاوه بر فروش سلاح، شامل قاچاق کوکائین از کلمبیا به آمریکا برای تأمین بودجه بود. نوریگا نقش خود را اینجا بازی کرد. تحقیق درباره این موضوع که آمریکا از قاچاق مواد مخدر برای تأمین بودجه شورشیان کنترا استفاده کرده بود را سناتور جوانی بر عهده گرفت که بعدها وزیر خارجه آمریکا شد، جان کری.
بعد از افشاگریهای سیمور هرش، روزنامهنگار سرشناس، بازیگران اصلی ایران کنترا در آمریکا به چند نفر از جمله رابرت مک فارلین، سرهنگ الیور نورث و بعدا جان پوینتدکستر تقلیل داده شد.
مک فارلین برای ایرانیان شناخته شده تر از همه است، همان کسی که با کیک و انجیل به ایران آمد و با مقامات “میانهرو” ملاقات کرد. الیور نورث که در آن زمان تقریبا ناشناس بود عضو شورای امنیت ملی آمریکا بود و دستیار جان پویندکستر مشاور امنیت ملی رونالد ریگان بود. این دو نفر برای برقراری ارتباطهای لازم یک راه مخفی و به دور از چشم اعضای شورای امنیت ملی آمریکا برای تبادل اطلاعات و ارتباطات هم ایجاد کرده بودند.
شواهدی زیادی وجود دارد که رونالد ریگان از این عملیات خبر داشت، هر چند که تحقیقات رسمی که در این زمینه انجام شد نتوانست این موضوع را ثابت کند. البته دولت ریگان مدارک زیادی را در باره ایران کنترا از بین برد و مدارک زیادی را به دلیل محرمانه بودن در اختیار کمیتههای تحقیق قرار نداد. فرد دیگری که با نوریگا و عملیات سیا ارتباط تنگاتنگ داشت، معاون رونالد ریگان بود. او پیشتر رییس سازمان سیا بود و بعدتر رییس جمهور آمریکا شد. نام او جورج بوش بود.
بجز مقامات رسمی، نام ایرانیان دیگری هم به عنوان واسطه فروش اسلحه در ماجرای ایران کنترا مطرح شد، از جمله آلبرت حکیم و منوچهر قربانی فر. منوچهر قربانیفر هم با مقاماتی در ایران روابط نزدیک داشت و هم ارتباط بسیار نزدیک با یعقوب نیمرودی داشت. یعقوب نیمرودی مامور اطلاعاتی ارتش اسرائیل بود که او را پایهگذار سرویس امنیتی ایران در زمان محمدرضا پهلوی، شاه سابق ایران می دانند. او سالها در ایران زندگی کرده بود، در فروش سلاح به ایران نقش داشت. او اکنون مالک روزنامه معاریو اسرائیل است.
چهره دیگری که در تماسهای بین واسطههای ایرانی با مقامات اسرائیلی و آمریکایی نقش داشت، عدنان خاشقجی دلال سعودی اسلحه بود. او سالها بعد مدعی شد که منوچهر قربانیفر مسئول اطلاعات کشورهای اروپایی در دولت میر حسین موسوی بوده است، ادعایی که نمیتوان صحت آن را تایید کرد.
بخش دیگری از ماجرای ایران کنترا به گروگانهای آمریکایی در لبنان بر میگشت. آمریکا و اسرائیل فکر میکردند که میانهروها در ایران به رهبری اکبر هاشمی رفسنجانی، می توانند حزب الله را وادار کنند که این گروگانها را آزاد کند. آنها درست فکر میکردند، شماری از این گروگانها آزاد شدند. البته رونالد ریگان که به دنبال افشاگری روزنامه الشراع در تلویزیون با مردم آمریکا صحبت کرد، گفت که فروش اسلحه به ایران در قبال آزادی گروگانها نبوده است.
تقریبا تمام دولتهای دخیل، یعنی دولت رونالد ریگان، دولت ایران و دولت اسرائیل از این رسوایی جان به در بردند، اما آسیب این افشاگری کم نبود. مهدی هاشمی در ایران اعدام شد. الیور نورث اخراج شد و جان پوتندکستر استعفا کرد. نوریگا از دوست سابق به دشمن بدل شد. هزاران نفر در عملیات شورشیان کنترا در نیکاراگوئه جان باختند و بسیاری بیشتر در جنگ ایران و عراق. اما دلالان ماجرا سودهای کلان به جیب زدند و آنچه از این عملیات باقی ماند این بود که دولت آمریکا چگونه با قاچاق سلاح و مواد مخدر با دولتهای سرکوبگر معامله میکرد و همزمان مدعی گسترش دموکراسی بود.
بسیاری از ابعاد این ماجرا هنوز ناگفته مانده و شاید بسیاری از جزئیات این شبکه پیچیده هیچگاه کاملا روشن نشود. بسیاری از افراد دخیل در این ماجرا دخالت خود را انکار میکنند و بسیاری نیز دخالت خود را منکر نمیشوند اما میگوید مرتکب تخلفی نشدهاند.بی بی سی