مهمترین اولویت لحظه حاضر انقلاب: در هم کوبیدن ماشین اعدام! محسن ابراهیمی

دو هفته پیش در مطلبی تحت عنوان “حکومت اسلامی در همه تاکتیکهایش علیه انقلاب شکست خورده است” نوشته بودم که “جمهوری اسلامی حاکمیتی است که ایدئولوژی رسمی حکومتی اش منفور و ورشکسته، سرکوبگرانش بی روحیه و دستگاه سرکوبش زمینگیر، کارتهای بازی درون حکومتیش تماما سوخته، استراتژیهای منطقه ای اش ورشکسته و رده های بالای حکومتش هراسان، آشفته و متشتت است. این وضعیت حکومت هر روز بیشتر تشدید میشود و انقلاب پیشروی میکند تا با یک قیام سراسری آخرین ضربه را به پیکر متزلزل نظام اسلامی وارد کند.”

هر روز که میگذرد نشان میدهد که انقلاب ۱۴۰۱ با شعار مرکزی “زن، زندگی، آزادی”، تمام این تاکتیکها را همچنان بیش از پیش ناکاراتر میکند و کارتهای بازی این حکومت را پی در پی میسوزاند و دور می اندازد.

اتفاقات دو هفته گذشته نشان میدهد که نه تنها اوضاع در همه این عرصه ها به نفع انقلاب پیش رفته است، بلکه در عرصه های دیگری هم زمین زیر پای انقلاب محکمتر و زمین زیر پای حکومت سست تر میشود. و دقیقا به همین دلیل، حکومت سرگشته تر و مضطربتر از گذشته به روشهای دیگری روی می آورد که البته باز هم شکست میخورد.

دو شیوه ای که حکومت اسلامی در حال حاضر رویشان حساب باز کرده است عبارتند از: امتحان شیوه های فاشیستی و اعدام. به این دو برمی گردم. اما قبلا لازم است روی یک نکته تاکید کنم.

کارت سپاه پاسداران سوخته است؟

بعضا این تصور را مطرح میکنند که حکومت اسلامی هنوز نیروی اصلی سرکوبش یعنی سپاه پاسداران را رسما با توپ و تانک و شکل و شمایل سپاه به میدان نیاورده است. اولا، سپاه پاسداران از همان اول از طریق بسیج که زیرمجموعه اش است و فرماندهیش را به عهده دارد در تمام سرکوبها شرکت فعال داشته است.ثانیا، حکومت از جمله به این دلیل فعلا سپاه را در قامت و شکل و شمایل سپاه به میدان نیاورده است چون نگران است سپاه هم زورش به انقلاب نرسد، نتواند مردم را به خانه برگرداند و شرایطی پیش بیاید که مردم ویدیوهایی را رویت کنند که در آنها به جای فرار یگان ویژه و بسیج و لباس شخصیها این بار یونیفورم پوشهای سپاه فرار میکنند. اتفاقی که “مقام معظم رهبری” را مجبورخواهد کرد این بار به جای بسیج اعضایسپاه را جمع کند و برایشان آیه ۱۳۹ سوره آل عمران بخواند که پیغمبر برای لشکر درهم شکسته اسلام در جنگ احد خوانده بود و از آنها بخواهد که “اگر مؤمن هستيد، سستى نكنيد و غمگين مباشيد كه شما برتريد”.

این یعنی سوختن و نابود شدن مهمترین برگ کل ماشین سرکوب حکومت. اتفاقی که از یکطرف به مردم احساس قدرت بیشتر و اعتماد به نفس سیاسی بیشتری خواهد داد و از طرف مقابل شبکه سرکوب حکومت و به تبع آن کل حاکمیت را به موقعیت بسیار ضعیفتری در مقابل انقلاب خواهد انداخت. چنین اتفاقی روشن است که میتواند روحیه تعرضی انقلاب را تعرضی تر و لحظه تعرض نهایی را نزدیکتر کند.

امتحان شیوه های فاشیستی!

حکومت اسلامی از همان اول یک نظام فاشیستی اسلامی بود. عروج این حکومت به قدرت سیاسی روی دوش انقلاب ۵۷ و به نام آن انقلاب بود که شرایط را فراهم کرد تا حکومت نوپا بتواند بخشهایی از توده های متوهم را پشت سر خود بسیج کند. روشن است که در نتیجه ابعاد گسترده فساد و جنایت حکومت اسلامی حتی متوهم ترین بخشهای مردم آن دوره هم امروز در صف مخالفین حکومت هستند.

امروزحکومتی که منفور اکثریت عظیم مردم است، آنهم وسط یک انقلاب، مذبوحانه دارد شیوه های فاشیستی سرکوب را امتحان میکند. مردم قلابی خلق میکند تا مثلا “مردم” را در مقابل مردم قرار دهد و آنگاه مثلا مردم در ایران بترسند و مردم جهان هم نظرشان نسبت به انقلاب تغییر کند.

این حکومت، مجید رضا رهنورد، جوان معترض اسیر را در تاریکی در میان جمعی از بسیجیان و در محاصره نیروهای امنیتی اعدام میکند و اعلام میکند او را در ملاء عام اعدام کرده است. یعنی اینکه مردم با حکومتند. اما می بینیم که مردم همان روز فریاد میزنند “برادر شهیدم، خونتو پس می گیرم”.

این حکومت، گله هایی از محجبه های حکومتی و کرایه ای سازمان میدهد که در متروها نقش مردم حامی حجاب اجباری را بازی کنند. اما می بینیم که بی حجابی به عنوان دستاورد تاکنونی انقلاب همچنان ادامه دارد.

این حکومت، تعدادی پزشک بسیجی جمع و جور میکند که کف بردهان بیاورند و نقش مردم خواهان اشد مجازات برای دکتر حمید قره حسنلو، پزشک معترض و اسیر را بازی کنند. اما می بینیم که همدلی شورانگیز مردم با این زندانی در جامعه موج میزند.

اساتید مزدور را سازمان میدهد که به نمایندگان کشورها نامه بفرستد کهبه اخراج حکومت اسلامی از کمیسیون مقام زن سازمان ملل رای منفی بدهند.ابلهانه میخواهند تصویر یک حکومت مردمی از حکومت بدهند که خوب می بینیم نتیجه نمیدهد و حکومت اسلامی را با رای بالا از کمیسیون مقام زن بیرون میاندازند.

یک رکن مهم فاشیسم اتکا به توده های متوهم، مغزشویی شده و تحریک شده است. اقدامات فاشیستی بدون جذب چنین توده هایی به صف حکومت ممکن نیست. درب تحریکات فاشیستی برای مقابله با انقلاب هم به روی جمهوری اسلامی بسته است چون نمیتواند چنین توده هایی در جامعه بسیار آگاه و پیشرو ایران پیدا کند. این حکومت برعکس منفور توده های مردم است. فراتر از این، توده های مردم انقلاب بزرگی برای رهایی از این حکومت آغاز کرده اند.

اگر اقدامات فاشیستی سرکوبگرانه ممکن بود، همان روزهای اول انقلاب جاری، حکومت اسلامی تردید نمی کرد که از نماز جمعه های حکومتی گله های دهن کف کرده مومنین را کفن پوش و قمه بدست به خیابانها بفرستد تا برای “مقام معظم رهبری” دیگر نقش “خدای دهه شصت” را بازی کنند.

اوضاع حکومت آنچنان وخیم است که حتی وقتی تصمیم میگیرد به شیوه های فاشیستی پناه ببرد سرش به سنگ میخورد.

اعدام و تشتت در میان جلادان!

اخیرا عکسی در شبکه های اجتماعی دیدم که در آن این سه جمله به چشم میخورد: یه کوه غم، یک دریا اشگ، یه دنیا امید! آری، یک کوه غم و یک دریا اشگ به خاطرعزیزانمان که توسط فاسدترین موجودات روی زمین جانشان گرفته میشود. اما یک دنیا امید به این خاطر که انقلابمان تاهمین حالا افقهای زیبایی را در مقابل میلیونها زن و مرد و پیرو وجوان ترسیم کرده است.

حکومت اسلامی حکومت اعدام است. انقلاب شده است که مردم را از چنگ حکومت رکورددار اعدام نجات دهد. حکومت اما هنوز تصور میکند شاید بتواند با اعدام خود را از چنگ انقلاب نجات دهد. اما تا همین حالا قتل حکومتی نتیجه برعکس داده است. با اعدام دو جوان عزیزمان، نفرت و خشم و اعتراض به اعدام در همه بخشهای جامعه موج زد. فریاد شعارهای “سلام به سربداران، نوید، محسن و یاران”، “یک نفر اعدام بشه، ایران قیامت میشه” و “مرگ بردیکتاتور” به حکومت اعدام پیام داد به هر جنایتی متوسل شوید انقلاب ادامه دارد.

میخواستند مردم را مرعوب کنند و شاید هم امیدوار بودند انقلاب انشاءالله فروکش کند. نگرفت. مردم مرعوب نشدند اما صف جلادان اسلامیدقیقا با دیدن خشم و نفرت مردم به هم ریخت و ترک خورد. یکی لاف زد که حکومت با این اعدام در مقابل اشرار قاطعیت نشان داده است. یکی گفت جرم مصداق محاربه نبود. یکی گفت حتی اگر مصداق محاربه هم بود مجازاتش الزاما اعدام نبود. دیگری گفت در شریعت اسلامی و قانون مجازات اسلامی، زندان و تبعید و قصاص به مثل و بریدن دست چپ و پای راست و غیره هم وجود دارد (الحق که راُفت اسلامی در قوانین شریعت حد و مرز نمیشناسد!).  فراموش نکنید که این ها که به این روز افتاده اند همان خونخوارانی هستند که متحد و یک صدا در سالهای شصت هزاران زندانی را در بیدادگاههای چند دقیقه ای به اعدام محکوم کردند و قتل عام کردند! 

باز هم می بینیم که در وجود “خدای دهه شصت” رمقی نمانده است که در ۱۴۰۱ عربده بکشد، آدم بکشد و آب هم از آب تکان نخورد.

مهمترین اقدام لحظه حاضر انقلاب:در هم کوبیدن ماشین اعدام!

حکومت ورشکسته از نظر سیاسی، عاجز از سرکوب خیابانی خیزش انقلابی، امروز دست برده است به ماشین اعدام و  قتل حکومتی. اگر این حکومت در دهه شصت ماشین اعدام را به کار انداخت تا خود را تثبیت کند، امروز برای بقایش به این ماشین خونین روی آورده است.

در هم شکستن این ماشین جنایت مهمترین اولویت انقلاب در این روزها باید باشد و همه شرایط برای در هم شکستشن فراهم است. جمهوری اسلامی در ضعیفترین موقعیت سیاسی تاریخ ۴۳ ساله اش قرار دارد. هم در داخل ایران و هم در سطح بین المللی شرایط و فضا برای در هم شکستن ماشین سرکوب و اعدام حکومت فراهم تر از همیشه است.

در سطح بین المللی، انزوای بیشتر:

در همین دو هفته گذشته، تحولات جدیدی در زمینه موقعیت جهانی جمهوری اسلامی رخ داد که حکومت را منزوی تر کرد و به انقلاب قوت بیشتری داد.

۱- حکومت اسلامی از “کمیسیون مقام زن” سازمان ملل با تیپا بیرون انداخته شد. شکستی بزرگ برای جمهوری اسلامی. پیروزی بزرگ برای انقلاب “زن، زندگی، آزادی”. اتفاقی که باعث میشود حکومت اسلامی بیش از پیش در میان منگنه داخل و خارج فشرده شود. با این اتفاق، مسیر اخراج حکومت اسلامی از همه نهادهای بین المللی هموارتر شد. برای مثال دور نیست زمانی  که نمایندگان این حکومت ضد کارگر از سازمان جهانی کار با رقت تمام بیرون انداخته شوند.

۲- شی جی پینگ وارد عربستان سعودی شد. محمد بن سلمان فرش قرمز زیر پایش پهن کرد. مقامات کشورهای شورای همکاری خلیج همه جمع شدند و در نتیجه این دیدار بیانیه های مشترک دادند که در آن از “پرونده هسته ای، موشکهای بالیستی، پهبادهای نظامی و حمایت از گروههای تروریستی” به عنوان مشکلات منطقه یاد کردند و خطاب به حکومت اسلامی اعلام کردند از دخالت در امور داخلی کشورها خودداری کند.

از نقطه نظر موقعیت جهانی  جمهوری اسلامی این اتفاق بسیار مهمی است. چین در استراتژی نگاه به شرق حکومت اسلامی جایگاه اصلی را داشت. حکومت اسلامی کلی در باره چین به عنوان متحد استراتژیک لاف زده بود و کلی هم روی چین برای بقای سیاسی خودش حساب می کرد.با این اتفاق معلوم شد که حکومت اسلامی برای چین در کنار منبعی برای چپاول اقتصادی، یک برگ بازی سیاسی منطقه ای است که هر لحظه میتواند برگ سوخته تلقی شود.

وقتی قطعنامه های متعدد نهادهای حقوق بشری علیه نقض فاحش حقوق انسانها در ایران، پیمان ابراهیم میان اسرائیل و کشورهای حوزه خلیج، تغییر پرشتاب سیاستهای دول غرب از مماشات و تعامل به انتقاد و اعتراض و محکوم کردن نقض حقوق بشر توسط این حکومت، و مهمتر از همه انزجار افکار عمومی جهان از حکومت اسلامی  را کنار هم قرار دهیم، تصویر روشنی از موقعیت جهانی حکومت اسلامی میگیریم و معلوم میشود زیر پای این حکومت در جهان هم داغتر و داغتر میشود. حکومت اسلامی در جهان دارد به یکی از منزوی ترین حکومتها در تاریخ دیپلماسی جهانی و روابط بین المللی و منفور در افکار عمومی جهانی تبدیل می شود.

در داخل ایران: روی آتش یک انقلاب:

وضع حکومت در داخل که دیگر روشن است. انقلابی بزرگ در جریان است. گذشت دوره ای که عزیزان مردم را در بی خبری کامل قتل عام کردند و در گورهای دسته جمعی و بی نام ونشان دفن کردند. در آن دوره در ادامه یک انقلاب شکست خورده و در بیخبری و سکوت مطلق بین المللی جنایتی در آن ابعاد امکان پذیر شد.

امروز وسط انقلابی عظیم با حضور نسلی آگاه و هشیار هستیم. وسط انقلابی هستیم که شگفتی و تحسین جهانیان را برانگیخته است. وسط انقلابی هستیم که مردم در سراسر جهان نگران سرنوشتش هستند و مشتاق پیروزیش. جهان دارد لحظه به لحظه انقلاب در ایران را دنبال میکند.

همه اینها به این معناست که فضا وشرایط برای جلوگیری از دور گرفتن ماشین اعدام حکومت و نهایتا در هم شکستنش آماده تر از همیشه است. تنها در صورتی جلادان تشنه خون حاکم در ایران حتی از همان دو اعدام اخیر پشیمان هم خواهند شد که فریاد اعتراض علیه اعدام به راس اعتراضات در ایران  و جهان رانده شود، نهادهای بین المللی اقدامات جدی تری علیه این جنایت در دستور بگذارند و دولتها هم زیر فشار اعتراضات جهانی اقدامات قاطع برای بایکوت تمام عیار این حکومت در پیش بگیرند.

باید در همه اعتراضات، تظاهراتها، تجمعات اعتراضی، تحصنها، اعتصابات، در دانشگاهها و مدارس و خیابانها و محل کار و زندگی، در میان دانشجویان و دانش آموزان و کارگران و پزشکان و وکلا و مغازه داران و همه بخشهای جامعه، همچنین در خیابانهای صدها کشور جهان، غریو نه به اعدام آنچنان بلند و قدرتمند باشد که حکام اسلامی احساس کنند با هر اعدامِی، با گرفتن جان هر انسانی، دارند انقلاب مردم را شعله ورتر میکنند و حکومتشان را به گور نزدیکتر میکنند. *

اینرا هم بخوانید

ماجراجویی جنگی علیه اسرائیل، جنگ واقعی علیه مردم! محسن ابراهیمی

خمینی، در ۱۶ مرداد ۱۳۵۸، آخرین جمعه ماه رمضان را “روز قدس” نامید. آن را “روز اسلام، روز حکومت اسلامی” …