متاسفانه خشونت علیه زنان در قرن بیست و یکم نیز همچنان پابرجاست و پرداختن به آن کاملا موضوعیت دارد. جایزه صلح نوبل امسال (۲۰۱۸) به دو نفر تعلق گرفت که با بسیاری از برندگان قبلی این جایزه تفاوت دارند. این جایزه نه به کسانی همچون باراک اوباما تعلق گرفت که انیفورم ها و چکمه های خود را زیر روپوش سفید رنگ صلح خواهی پنهان کرده اند و نه به کسانی همچون امثال شیرین عبادی که هنرشان لطیف جلوه دادن خونریزترین نظام های مذهبی و عقیدتی حاکم بر بخشی از جهان است و تلاش دارند که چهره ای معصوم و بیگناه از این نظام ها ارائه دهند.
برندگان این جایزه امسال دو تن از چهره های جنبش ضد خشونت علیه زنان هستند.”نادیه مراد” و “دنیس موک وگه” از دو گوشه جهان جایزه امسال را نصیب خود کردند. این دو، نه فقط زنان قربانی جنگ و نظام مردسالار موضوع کارشان است، بلکه یکی از آنان یعنی “نادیه” خود یکی از قربانیان توحش ضد زن تروریسم اسلامی بشمار می آید.جایزه نوبل صلح امسال فرصتی بدست می دهد تا یادآور جنایات عظیمی شویم که هنوز در بسیاری از نقاط جهان در مورد زنان اعمال میشود. مبنای این جنایات تفکری است که زنان را به مثابه اشیایی ناچیز فاقد هویت انسانی و قابل تملک می نگرد.
“دنیس موک وگه” پزشک است. او در کشور کنگو زندگی میکند. این کشور میدان جنگ گروههای مختلف مسلحی است که با حمایت از طرف قدرت های سیاسی و انحصارات و شرکت های بزرگ بین المللی بر سر بدست آوردن منابع و نیروی کار ارزان این کشور، با هم کشمکش دارند و بیشترین قربانیان این جدالهای خونین مردم غیرنظامی و بخصوص زنان و کودکان هستند. تجاوز به زنان یکی از حربه های عادی در این جنگهای نیابتی است. معالجه و کمک به قربانیان تجاوزهای جنسی در جنگ موضوع اصلی کار دکتر دنیس موک وگه است.
نادیه مراد در سال ٢٠١٤ در شهرسنجار عراق توسط نیروهای داعش به بردگی گرفته شد. به او وحشیانه تجاوز شد و خانوده اش را قتل عام کردند.بعد از چندین ماه او توانست بگریزد و به کمک مردم انسان دوست از قلمرو داعش در منطقه موصل خارج شود و خود را به اروپا برساند. و افشاگر جنایاتی شود که نیروهای داعش در مورد سرزمینهای تحت اشغال خود انجام داده بودند. نادیه مراد هم یکی از بیشمار قربانیان جنگ های نیابتی بین گروههای مختلف تروریستی در عراق بود که توسط دولتها و قدرتهای منطقه ای نظیر عربستان و جمهوری اسلامی ایران و ترکیه و قطر و غیره سازمان داده شده اند. قربانیانی که بیشتر آنها بدست نیروهای تروریست اسلامی مورد شکنجه و آزار قرار گرفته، به آنها تجاوز شده و کشته شده اند. اما عراق فقط صحنه کوچکی از فعالیت نیروهای اسلامی است. ایران، افغانستان، سوریه، عربستان، یمن، سومالی، نیجریه و حتی ترکیه نیز عرصه قدرتنمایی اسلام سیاسی است. تجاوز به زنان حربه ای است که نه فقط در جنگ های آشکار از آن استفاده میشود بلکه یکی از ابزارهای سرکوب و ایجاد رعب و وحشت این نیروی ضد انسانی است.
نادیهمراد موفق شد از بردگی و جهنم اسلامی بگریزد و خودش را به جایی در امان از توحش داعشیان برساند. صدای او توانست در متن مبارزات و اعتراضات بیشمار علیه جنایات تروریسم اسلامی اوج بگیرد و تحت فشار این اعتراضات است که به او جایزه داده میشود. در غرب به نادیه با احترام رفتار میشود و رسانه ها و روسای دولتهای غرب از او تعریف و تمجید می کنند. اما هنوز دولتها و رسانه ها در مقابل میلیونها جنایاتی که اسلام سیاسی در کشورهای مختلف مرتکب شده و هرگز برای آنها پرونده ای باز نشدهسکوتی سنگین و توهین آمیز را ادامه میدهند. جنایاتی که هر روز در ابعادی وسیع و در اشکال مختلف تکرار میشود.
بردگی جنسی ادامه دارد. ولی در مقابل آن و در مقابل قوانین اسلامی حامی آن نیروی بزرگی قد علم کرده. جنبش آزادی زن و کل جنبش آزادیخواهانه و انسانی میرود تا به این بردگی پایان دهد و اسلام سیاسی را بعنوان حامی بردگی به زباله دان تاریخ بریزد. این جنبش در ایران قدرت زیادی پیدا کرده و جمهوری اسلامی را وادار به عقب نشینی های زیاد کرده است. جنبش زنان نقش مهمی در انقلاب آتی ایران برای کسب آزادی و برابری خواهد داشت و میتواند تاثیر بزرگی در منطقه و به عقب راندن نیروهای اسلامی داشته باشد.
سیاست محافظه کارانه کمیته صلح جایزه نوبل قابل انکار نیست. این کمیته تا آنجا که بتواند از مطرح کردن چهره های رادیکال و پیشرو در مبارزه برای حقوق انسانی، واهمه دارد. ولی حتی اگر انتخاب نادیه مراد و دنیس موک وگه برای جایزه صلح نوبل مانند همیشه تابع محاسبات و ملاحظات سیاسی باشد، دادن این جایزه را باید نتیجه و تحت فشار یک جنبش بزرگ انسانیدانست. جنبشی که در آنمیلیونها نادیه دیگر وجود دارد که برای ریشه کن کردن بردگی و خشونت علیه زنان بسیج شده اند و میلیونها انسان آزادیخواه دیگر هستند که هر گونه خشونت علیه زنان را ننگ بشریت می دانند و بدون هیچ ملاحظه ای علیه آن مبارزه می کنند.