نگاه هفته: مجموعه اخبار و گزارشات هفته در شهرهای کردستان

اعتصاب قدرتمند ٢٢ و ٢٣ مهر ٩٧  رویداد سیاسی ــ مبارزاتی تاثیر گذار بود. تاثیرات این اعتصاب از این زاویه مهم است که  توده ای شدن شعار و خواستهای اعتراض معلمان و کارگران را گامها بجلو برد.

گزارشی که اینجا منتشر میشود گوشه ای از این تاثیر گذاری پایدار و اجتماعی را منعکس میکند.

 

از میدیای اجتماعی؛

بخشهایی از یک داستان واقعی

آتوسا شهریاری

به دعوت مدیر مدرسه فرزندم، در جلسه اولیا و ‌مربیان شرکت کردم. سالن بزرگی بود پر از مادرها و پدرهایی که در این شلوغی زندگی، برای مدرسه فرزندانشان وقت گذاشته بودند و خوشحال از اینکه در جمعی بودم که برای مشارکت در آموزش گرد هم آمده بودند.

مانند هر جلسه رسمی … مدیر مدرسه همانند همیشه، توضیحات را بسیار خوب و کامل ادا نمود و از رئیس انجمن سال گذشته خواست پشت تریبون حاضر شود. مرد بلند قد و خوش پوشی با موهای جوگندمی و عینک با تشویق حضار پشت تریبون قرار گرفت. بعد از گفتن درود و احوالپرسی های مرسوم، با گفتن یک جمله ‌سالن را به سکوت دعوت کرد! باور نداشتم که درست شنیده ام! که دوباره و با لحنی محکم تر تکرار کرد:

جای معلم زندان نیست

و اینگونه ادامه داد:

“در همین زمان که ما اینجا گردهم آمده ایم معلمان شریفی تنها به خاطر بیان خواسته های صنفی خود از جمله کیفیت آموزشی، ظرفیت دانش آموزان در هر کلاس و غیره به ناحق در زندان بسر میبرند و وظیفه همه ما اطلاع رسانی این موضوع و احترام به این قشر خستگی ناپذیر است.

معلمان این روزها اعتراض خود را به شرایط موجود با تحصن – حضور در مدرسه و نرفتن به کلاس ها- بیان کردند و ما باید قدردان زحمات این عزیزان باشیم. اینک هر کدام از شما که با صحبت های من موافقید به پا خیزید و همبستگی تان را با معلمان با یک دقیقه سکوت نشان دهید.”

اشک در چشمانم حلقه زده بود، بلند شدم. آرام به پشت سرم نگاه کردم. همه حضار سرپا ایستاده بودند و سالن غرق در سکوت… .

دیگر صحبت های بعدی رئیس انجمن را درباره سال گذشته نشنیدم. غرق در این فکر بودم که هیچ رسانه ای به اندازه اتحاد_معلمان در دو روز تحصن نمی توانست به این خوبی مشکلات و مسائل معلمان را اطلاع رسانی کند.

مردم آگاه می شوند و جسارت پیدا میکنند تا یکدیگر را آگاه کنند.

و این درسی است که معلمان با اتحادشان در روزهای اخیر به دانش آموزان و اولیای آنها دادند.

انتخابات انجمن انجام شد و آن مرد دوباره رای آورد.

و من خوشحال از اینکه فرزندم در مدرسه ای درس می خواند که تمام اولیا توسط چنین رئیس انجمنی با این نگاه و وسعت دید آزاد منشانه، در جریان اخبار روز فرهنگیان٬ معلمان زندانی ، مشکلات آموزش_و_پرورش و مطالبات_جامعه_معلمان قرار می گیرند.

٢٥ مهر ماه ١٣٩٧

 

در حاشیه اخبار هفته

هدایت عبدالله پور زندانی سیاسی محکوم به اعدام

“تنها شاکی پرونده من “اطلاعات سپاه پاسداران است”من در درگیری قره سقل در اشنوییه نقشی نداشتم” هدایت عبدالله پور.

 

اخراج کارگران؛ حدود ٣٠ نفر از کارگران شاغل در کارخانه ” پاک آرا” سنندج از مرخصی اجباری خود خبر دادند.

کارگران این شرکت ضمن ابراز نگرانی از مرخصی اجباری همکاران خود میگویند احتمال دارد این کارگران در آینده ایی نزدیک از کار اخراج شوند. آنها افزودند، بیمه کارگرانی که به مرخصی فرستاده می‌شوند با تاخیر پرداخت می‌شود و این مساله مشکلاتی را برای آنها به وجود آورده‌است.

 

علی نصیری با شلیک مستقیم  نیروهای جنایتکار اسلامی، زخمی و سپس جانباخت!

“علی نصیری” که با  شلیک نیروهای نظامی حکومت اسلامی  به شدت زخمی گردیده بود، پس از چند روز بستری در بیمارستان مهاباد جان باخت.  پیشتر، پزشکان بیمارستان وضعیت عمومی او را به دلیل اصابت گلوله نیروهای حکومت اسلامی به ناحیه سر وخیم اعلام کرد بودند. روز جمعه بیستم مهرماه، مأموران انتظامی در جاده مهاباد – بوکان خودروی او را به ظن داشتن “کالای قاچاق”مورد تیراندازی قرار دادند و در نتیجه وی و یک نفر دیگر به نام‌ “مسعود اکبرپور” به شدت زخمی شده‌ بودند. هم‌اکنون مسعود اکبرپور در یکی از بیمارستان ارومیه بستری و تحت مداوا پزشکی می‌باشد.

 

 

در باره حکم  ضد انسانی اعدام زانیارمرادی  و لقمان مرادی

بخشهایی از متن کامل نوشتار صالح نیکبخت وکیل دادگستری

با گذشت چهل روز از اعدام زانیار و لقمان مرادی هنوز نه جنازه آنان را به خانواده ها تحویل داده اند و نه محل دفن آنها مشخص شده است. هم جان می‌گیرند و هم جنازه. اعدام آنان در حالی صورت گرفت که از اول فرودین ماه سال ١٣٩٠ به مدت ٧ سال و نیم در انتظار محاکمه به اتهام قتل ٣ نفر از سلفیان منطقه مریوان بودند. زانیار و لقمان در مرداد ماه سال ١٣٨٨ در مریوان دستگیر شدند و در محاکمه پشت درهای بسته آنهم در شعبه ١٥ دادگاه انقلاب تهران به اتهام محاربه محکوم به اعدام شدند. این حکم در دیوان عالی کشور تایید شده بود چنانکه افتد ودانی، هرچند من در این پرونده وکیل آنان نبودم، ولی چون پرونده اتهام محاربه و قتل عمد با هم بود آن را دقیق خواندم و جز متن‌های شبیه به داستان که دیگران نوشته و آنان فقط ذیل آن را امضا کرده بودند هیج دلیلی بر توجه اتهام محاربه به آنان وجود نداشت. همچنان‌که اتهام قتل‌ها نیز بی‌دلیل بود و به مدت ٧ سال ونیم دادگاه به علت نواقص متعدد نتوانست وارد رسیدگی ماهوی شود. وقتی آن پرونده را در شعبه ٧٤ دادگاه کیفری استان آن زمان (شعبه ٤ دادگاه کیفری ١ فعلی) خواندم زارزار گریه کردم، به صورتیکه کارمندان آن دادگاه هم از حال زار من به سختی آزرده خاطر شدند. کلمات نامه ای که این دو جوان بی‌گناه به ریاست قوه قضاییه نوشته بودند همچون پتک بر فرق انسان فرود می‌آمد و چون قیر داغ سراپای وجودم را می‌سوزاند، باور نمی‌کنم کسی این نامه را خوانده باشد و فریاد آنان را نشنیده باشد.

اکنون که بدون محاکمه اعدام شدند باید گفت: اگر در سوگشان ابر می‌خواهد گریست، هفت دریای جهان یک قطره باران بایدش.””

زانیار مرادی، لقمان مرادی و رامین حسین پناهی سه زندانی سیاسی محکوم به اعدام علی‌رغم همه تلاش‌های حقوق بشری و فعالان مدنی برای توقف اجرای حکم‌شان، سحرگاه شنبه ١٧ شهریورماه ٩٧ در یکی از پایگاه‌های سپاه پاسداران در تهران اعدام شدند.

جاوید رحمان، گزارشگر ویژه سازمان ملل در امور حقوق بشر در ایران و اگنس کالامارد، گزارشگر ویژه در امور اعدام‌های فراقضایی و بی‌رویه، ١٦ شهریور ١٣٩٧ طی انتشار بیانیه‌ای از مقام‌های جمهوری اسلامی خواسته بودند تا اعدام قریب‌الوقوع زندانیان کرد ایرانی را متوقف کنند. همچنین جوامع بین المللی و حقوق بشر و شمار زیادی از فعالان مدنی طی ماه‌های متمادی با راه انداری کمپین های گوناگون و برگزاری توفان های توییتری، خواستار لغو حکم اعدام رامین حسین پناهی و زانیار و لقمان مرادی شده بودند.

این سه زندانی سیاسی کُرد محکوم به اعدام، از ابتدای بازداشت تا زمان اجرای حکم از دادرسی عادلانه محروم بودند و بارها ابتدایی‌ترین حقوق قانونی آنها در طول روند دادرسی نقض شد و پس از آن نیز بارها جهت اخذ اعتراف اجباری شکنجه شدند و مورد ضرب و جرح قرار گرفتند و با فشار نهادهای اطلاعاتی نهایتا حکم این سه زندانی سیاسی اجرا شد.

گفتنی است زانیار و لقمان مرادی، به ترتیب در روزهای ١٣ و ١٤ مردادماه ٨٨ از سوی نیروهای امنیتی در شهر مریوانِ استان کردستان بازداشت شدند و مدت نزدیک به ٩ ماه در «اداره اطلاعات شهر سنندج» مورد بازجویی و انواع شکنجه‌های فیزیکی و روحی قرار گرفتند. آنها سرانجام به «بند ٢٠٩ زندان اوین» منتقل شده و پس از نزدیک به یک ماه و نیم بدون حق ملاقات و تماس با خانواده، بە حکم «قاضی صلواتی» در شعبە ١٥ «دادگاە انقلاب تهران» در اول دی‌ماە ١٣٨٩، تحت اعترافات ساختگی زیر شکنجە، به اتهام «محاربه از طریق عضویت در یکی از احزاب کُردی» و «دست‌داشتن در قتل پسر امام جمعه‌ی مریوان» به اعدام محکوم شدند. بعد از اعتراض این دو به احکام صادره، در ١٨ تیرماه ١٣٩٠، از سوی «دیوان عالی کشور» این حکم تایید و یک روز بعد به دایره اجرای احکام زندان «رجایی شهر کرج» ابلاغ شد.

رامین حسین‌پناهی، فعال سیاسی کُرد نیز در تاریخ ٢ تیرماه ٩٦ بازداشت و پس از ٢٠٠ روز تحمل انفرادی به زندان مرکزی سنندج منتقل شده بود. این زندانی سیاسی مورخ ٢٥ دی‌ماه همان سال از سوی شعبە اول دادگاه انقلاب شهرستان سنندج بە اعدام محکوم شد. حکم صادره در تاریخ ٢٢ فروردین ١٣٩٧ از سوی شعبه ٣٩ دیوانعالی کشور در شهر قم مجددا به تایید رسید و جهت اجرای حکم به شعبه ٤ اجرای احکام دادسرای اجرای احکام سنندج ارجاع شد. نهایتا حکم اعدام رامین حسین پناهی، زانیار مرادی و لقمان مرادی سه زندانی سیاسی محبوس در زندان رجایی شهر سحرگاه شنبه ١٧ شهریور ١٣٩٧ اجرا شد”

متن از” رادیوفرهنگ”

 

ایسکرا ۹۵۹

اینرا هم بخوانید

پیام ۴ زندانی سیاسی اعدام شده به مردم – نسان نودینیان

مندرج در ژورنال شماره ۶۳۹ (لینک به فایل پی دی اف نشریه ژورنال برای پیاده …