هراس از موفقیت! سخنی با پروین کابلی- یاشار سهندی

نوشته شما با عنوان”آپارتاید جنسی و راه حل نرگس محمدی !” سخت موجب تعجب من شد. در حیرتم چرا شمای که خود را متعلق به جنبش کمونیسم کارگری میدانید وقتی گفتمان این جنبش به گفتمان همگانی تبدیل شده است این دستاورد را متعلق به خود نمیدانید.
نرگس محمدی در نامه ای از دبیر کل سازمان ملل خواسته است که آن سازمان آپارتاید جنسی را جرم انگاری کند. این درخواست اقدامی علیه نه تنها حکومت اسلامی بلکه کلیت جنبش اسلامی است. امری که کسانی مثل من و شما، بخشی مهمی از تلاشمان همین بوده که دست این جنبش از سر جامعه کوتاه شود. بدین سببمن شخصا از این درخواست حمایت میکنم.
نرگس محمدی نوعی هر پیشینه ای که داشته اکنون به صراحت بیان میکند:”دهه‌هاست که زیست زنان ایران در سایه حکومت جمهوری‌اسلامی با انواع تبعیض‌های جنسی و جنسیتی روبروست. جمهوری‌اسلامی به شکل سیستماتیک و هدفمند، با استفاده از تمام ابزار و قوای حکومت به ویژه با وضع قوانین ، سیاست فرودست سازی زنان را پیش برده و حقوق انسانی زنان را سلب می‌کند. در چنین وضعیتی، نه فقط زنان، بلکه کل جامعه ایران از پیامدهای هولناک و جبران‌ناپذیرِ تبعیضِ پردامنه نهادینه‌شده رنج می‌برد.” سوال این است که آیا مگر این سخنان به نوعی حرف من و شما نیست. گفتمانی که طی مبارزه سهمگین توانسته است گفتمان جنبشهای رفرمیستی را به عقب براند. چرا وقتی گفتمان من و شما از زبان چنین کسانی بیان میشود هراسان میشوید؟ چرا به عنوان یک دستاورد خود نمی پذیرید. عوام فریبی می کنند؟ بعید میدانم. اینها نشانه عقب نشینی از دیدگاههای است که خود را متعلق به آن میدانستند.


به درست نوشتید که:”واقعیت این است که ادامه ی مبارزه علیه حجاب اسلامی درجامعه و ایستادگی زنان درمقابل سیستم آپارتاید جنسی بعداز کشتار انقلابیون و دستگیری ها خیزش انقلابی ۱۴۰۱ نشان داد که زنان حاضربه عقب نشینی نیستند و مهمتر از این، بحث درباره موقعیت فرودست زنان به مسئله ی همه ی جامعه تبدیل شده است. بدین معنا که به امراکثریت وسیعی ازمردم ایران تبدیل شده است. ” اما بعد بلافاصله ابراز نگرانی میکند درخواست نرگس محمدی جنبشی چنین قدرتمند را به “ضریح آنتونیو گوترش” گره میزند! بعد نرگس محمدی را چنان قدرتمند نشان میدهید که میتواند در ادامهقدم بعدی “ایشان خواستار رفراندم درباره جمهوری اسلامی شوند. “و لابد کارش هم میگیرد! به خاطر وجود جنبش قدرتمندی که توصیف کردید تا این لحظه همه تلاشهای اپوزیسیون راست به بن بست رسیده است.
اما اینکه سازمان ملل چنین درخواستی را عملی کند چه اشکالی دارد؟ مگر همین سازمان ملل بخاطر مبارزه زنان مجبور نشده است 17 مارس را به عنوان روز جهانی زن برسمیت بشناسد؟ آیا این اقدام از اهمیت مبارزاتی روز جهانی کاسته است یا دستاورد جنبش زنان است؟


و دیگر اینکه اگر قرار باشد جنبش که شما توصیف کردید با “نامه نگاری به سازمانهای خیریه” در مسیر آن مشکل اساسی ایجاد شود این نشان دهنده این است که یک جای کار من و شما بدجوری می لنگد.
امیداورم آن جنبشی که توصیف کردید هر روز بیشتر قدرتمند تر شود که نرگس محمدی های نوعی بیشتری به زبان آن جنبش، یعنی جنبش ما سخن بگویند. از این دستاورد باید استقبال کرد نه اینکه هراس به دل راه داد.
موفق باشید. به امید پیروزی

اینرا هم بخوانید

اول مه فرصتی برای ابراز چپ اجتماعی- یاشار سهندی

میثاقی در شش بند از سوی هشت تشکل کارگران، بازنشستگان، دادخواهان، پرستاران و زنان به …