شرایط جدید سیاسی جامعه ایران تحت تاثیر کشمکش نظامی رژیم با امریکا موهبتی است که جمهوری اسلامی تلاش دارد از آن بهره ببرد و فشار مبارزات مردم، فشار جنبش کارگری و سایر جنبشهای اعتراضی مانند بازنشستگان و معلمین و زنان و دانشجویان بر خود را کاهش دهد. رژیم میگوید خواهان درگیری نیست، ولی در عمل بنا به اظهارات برخی مراجع بین المللی در انفجار کشتهای نفتی در خلیج فارس دست داشته و با زدن پهباد امریکایی نشان داد که بدش نمیاید که از چنین تنشی برای ایجاد فضای جنگی در جامعه بهره مند شود. سخنرانی های خامنه ای و روحانی و برخی سران نظام هم همین را نشان داد.
جنبش سرنگونی طلبی، جنبشهای اعتراضی و موقعیت ضعیف رژیم
جنبش سرنگونی طلبی مردم با فراز و فرودهایی پیش میرود. دیگر همه به آن اذعان دارند که رژیم اینبار از مهلکه یک برآمد سیاسی و انقلابی جان سالم بدر نخواهد برد. انقلاب در راه است. اوضاع اقتصادی و سیاسی جامعه ایران، بحران لاعلاجی که این نظام بعد از چهل سال با ان دست بگریبان است، یک آن فروکش نمیکند. اعتراضات کارگری تقریبا هر روزه در جریان است، بیکاری و گرانی امان مردم را بریده است. اعتراضات بازنشستگان و معلمان و دانشجویان و زنان ادامه دارند و دیگر دستگیری و زندان نیز یارای سد کردن پیشرویهای این جنبشها نیست. اعتراضات زندانیان سیاسی و جنبش علیه اعدام دیگر امری روزمره شده است. نجات اعدامیان از چوبه دار دارد به عرف جامعه تبدیل میشود. مردم به این باور رسیده اند که میتوان با جلو آمدن وتلاش جمعی فعالین این عرصه، زندگی یک اعدامی را نجات داد، و در این میان سسندج راه نشان میدهد. در دل چنین اوضاعی است که رژیم تلاش دارد از فضای بین المللی پرتنش نظامی علی رغم ظاهر ضد جنگی که بخود میگیرد، استفاده کند. احتمال میدهد که این فضا بخشا جامعه را به سیاست انتظارکشی برای تعیین تکلیف این کشمکش سوق دهد. ولی بخش فعال جامعه و پیشروان جنبشهای اعتراضی به این ترفند رژیم وقعی نمینهند. شعار معلمین و بازنشستگان در تجمع شان در تهران اینرا نشان داد. بازنشستگان و معلمین بدرستی با شعار ” جنگ افروزی را رها کن، فکری به حال ما کن” به این توهم رژیم جواب داد. جامعه ایران را دیگر نمیتوان با این ترفند ها به سکون کشاند.
چگونه میتوان با فضای پرتنش مقابله کرد؟
به نظر من بازنشستگان و معلمین در این زمینه پیشرو بودند و نشان دادند که باید این فضا را بر سر رژیم خراب کرد. اگر رژیم میگوید من خواهان درگیری و جنگ نیستم، بخشا ترس اش از پیشروی جنبشهای اعتراضی مردم است. این واقعیت که هر گونه درگیری نظامی، میتواند رژیم را در برابر مردم سرنگونی طلب ضعیفتر کند، و همچنین فشار اقتصادی ناشی از جنگ هم بر بحران اقتصادی رژیم بیافزاید و مردم را وادار کند که برای نجات زندگی شان، دست به قیامهای شهری بزنند، یک احتمال قوی است. همین دلائل به رژیم میفهماند که خودش را طرفدار جنگ معرفی نکند و همین دلیل هم ترامپ و سرمایه داری را وامیدارد که بگوید، درصورت آمدن به میز مذاکره، این نظام میتواند حکومتی بزرگ برای مردم اش باشد و به تعریف بهتر، از نظر امریکا، در شرایطی که از اپوزیسیون راست، برای سرمایه داری تنوری گرم نمیشود، همین بهتر که این جانیان با امریکا کنار بیایند و هر بلایی سر مردم خودشان میاورند، بیاورند! به بیانی دیگر، گرسنگی و فقر و فاقه در سایه رژیم جمهوری اسلامی پیشکش مردم ایران!
در این اوضاع متقابلا وظیفه رهبران عملی و فعالین جنبشهای اعتراضی، برگرداندن صحنه به ضد خودش است، تداوم سازماندهی مبارزات و گسترش آن. اینبار شعار علیه جنگ افروزی رژیم هم به خواستها و شعارهای قبلی اضافه شده است. رژیم را باید در این فضا هم محکوم کرد. جامعه ایران، هشتاد و پنج میلیون انسانی که بیش از 85 درصد آن زیر خط فقر بسر میبرند، هر روز در دل این شرایط، جهنم واقعی را تجربه میکنند. گرانی سرسام آور، حقوقهای پنج برابر زیر خط فقر، و میلیونها کارگری که بیکار شده و میلیونها کارگری که با حقوقهای پرداخت نشده، روز را شب میکنندو در برابر خانواده شان، ناراحت از این اوضاع سر ببالین میگذارند، میلیونها کارمند و حقوق بگیر آن جامعه که هر روز با فقر و نداری دست و پنجه نرم میکنند، و در دل این اوضاع است که جنبشهای اعتراضی مختلف با رهبران عملی و فعالین شناخته شده موجودش، قادرند ورق را برگردانند! گسترش اعتراضات یکی از مهمترین راههای مقابله با فضای پر تنش نظامی است، نباید به رژیم اجازه داد که پشت سنگر مقابله با و مقاومت در برابر امریکا، گرسنگی و فقر و فاقه را بیش از این به جامعه تحمیل کند! مردم قادرند به این اوضاع نقطه پایانی بگذارند و کار را یک سره کنند!
28 ژوئن 2019 برابر با 8 خرداد 1398