کمونیسم کارگری در محکمه فرقه های “چپ”

نقد حمید تقوایی به شعار دادن علیه نئولیبرالیسم و شعار علیه مجاهد و پهلوی بجای جمهوری اسلامی در روز 16 آذر ولوله ای را در میان جریانات چپ برانگیخت. عده ای از این موضع دفاع کردند. و برخی جریانات با لحن بی تناسب و بیموردی آنرا مورد حمله قرار دادند. اما در میان مخالفین بحثهای حمید تقوایی، متاسفانه یک جو استدلال و بحث سیاسی مشاهده نمیشود. بیش از هرچیز تلاش این دوستان اینست که با جو سازی فضا را مسموم کنند و این توهم را دامن بزنند که گویا حمید تقوایی به قول آنها علیه 16 آذر سرخ و علیه دانشجویان “شمشیر کشیده است”! اول بار هم نیست که شاهد اینچنین تعرضات و انگها و اتهاماتی علیه حزب هستیم. نتیجه این تعرضات نیز فکر میکنم روشن است. فرقه ها در چارچوبهای محدود فرقه ای خود درجا زده اند و منزوی تر شده اند و حزب کمونیست کارگری فعالیتهای سیاسیش را با اعتماد بنفس انجام داده و جلو رفته است.

راه انداختن بحثهایی مثل اینکه حزب کمونیست کارگری یا حمید تقوایی علیه 16 آذر و دانشجویان شمشیر کشیده است و امثال انها که طبعا با یک جمله فاکت همراه نیست، براستی از نظر سطح نازل سیاسی تاسف بار است و از فرط بی مایگی و عقب ماندگی باور نکردنی است. چونکه هرکس که ذره ای با سیاستهای حزب کمونیست کارگری آشنا باشد، شنیده است و خوانده است و دیده است که حزب کمونیست کارگری بیشترین (و تاکید میکنم بیشترین) تبلیغات را در دفاع از 16 آذر امسال و حرکت دانشجویان بعنوان ادامه خیزش آبان ماه داشته است.

شانزده آذر محدود به یک شعار و یک پلاکارد نبود. یک جنبش و حرکت چپ و رادیکال و وسیع بود که همانگونه که در بیانیه های حزب و در نوشته ها و تبلیغات و بحثهای شفاهی و کتبی تاکید کرده ایم ادامه خیزش آبان ماه بود و تلاش جریانات و گرایشات حاشیه ای و راست و اسلامی و حکومتی برای مصادره آن نیز به جایی نرسید و نخواهد رسید.  ما بیش از همه جریانات دیگر از حرکت رادیکال دانشجویان در 16 آذر بعنوان ادامه خیزش آبان ماه دفاع کرده ایم و آنرا یک نقطه عطف در حرکت دانشجویان میدانیم.

نکته اصلی اینست که این روزها یک نوع همگرایی میان چپ فرقه ای و غیر سیاسی با “مارکسیسم” قانونی یا بقول حمید تقوایی “مارکسیسم خط امامی” را نظاره گر هستیم که به دلایل قابل فهمی از روزنه حمله به رهبری حزب کمونیست کارگری صورت میگیرد. حجم تبلیغات و نوشته هایی که علیه ما طی این مدت کوتاه تولید شد بسیار وسیع است و در عین حال مطلقا هیچکدام وارد بحثی جدی نشده اند که ارزش پاسخگویی داشته باشد. بعضی ها امثال حکمتیستهای خط رسمی و غیر رسمی و افراد منزوی ای مثل رضا مقدم و امثالهم گویی تماما کسب و کارشان حمله به حزب کمونیست کارگری و رهبران آنست و هرچه بیشتر منزوی میشوند، هیستریک تر به ما حمله میکنند. بهررو اینجا میخواهم معنای سیاسی کل این صف بندی چپ غیر سیاسی و غیر کارگری علیه کمونیسم کارگری را مختصرا توضیح دهم. اما اول چند نمونه از حملات را مروری خواهم کرد:

رحمان حسین زاده و مخصمه کار 59

رحمان حسین زاده از حزب حکمتیست در یک نوشته بشدت پرخاشگرانه علیه حمید تقوایی با لحنی بسیار زمخت اعلام کرد که حمید تقوایی بخاطر نقد شعار علیه نئولیبرالیسم باید محکوم و طرد و منزوی شود! براستی شدت پرخاشگری و عصبانیت و انگ زدن و خشم او علیه رهبری حزب از جمله به جمله این نوشته به وضوح آشکار است.  (معلوم نیست چرا کسی بخاطر یک بحث تحلیلی علیه یک شعار باید محکوم و طرد شود!) .دوستان مختلفی جواب درخور این موضعگیری را دادند و شاید نیاز چندانی به بحث بیشتر نیست. اما حیف است نکته اصلیش را که چند بار تکرار کرده یادآوری نکنم.

او موضع  حمید تقوایی را به کار 59 و پیکار 110 مقایسه کرده است. و این یاداوری جالبی است. بطور واقعی حسین زاده با این یادآوری خود را به مخمصه بدی انداخته است. کسانی که داستان کار 59 و پیکار 110 را بیاد دارند که مربوط به اوایل سالهای شصت است میدانند که اتفاقا موضع گیری سازمان فدایی در کار 59 و کلا در چرخشش به سمت توده ایسم در اواخر دهه پنجاه شمسی بسیار به بحث امروز حسین زاده شباهت و هماهنگی داشت. آن زمان جمهوری اسلامی تازه سرکار آمده بود و کارنامه جنایتکارانه ای در حد امروز را نداشت و جامعه مثل امروز علیه آن قیام نکرده بود و فدایی در کار 59 نوشته بود “باید همه سلاحها وقلمها بسوی امپریالیسم (بخوان نئولیبرالیسم!) و وابستگان داخلیش (جریانات سلطنت طلب) نشانه رود” یعنی بجای مبارزه با جمهوری اسلامی به سیاق خط توده ایستی، امپریالیسم و اپوزیسیون راست برجسته شده بود. رحمان حسین زاده هم در همگرایی با چپ خط امامی میگوید باید همه سلاحها و قلمها بسوی نئولیبرالیسم و اپوزیسیون راست نشانه رود. پیکار 110 نیز به جای مبارزه با کلیت جمهوری اسلامی سیاست دفاع از “جناح لیبرال” حکومت در برابر یک جناح دیگر حکومت را مطرح کرده بود. این موضعگیریها به بحران و انشعاب در این سازمانها انجامید. رحمان حسین زاده بدون اینکه متوجه شود که موضعگیری اش با این مواضع توده ایستی همخوانی و همسویی دارد که از برداشتن فشار از گرده جمهوری اسلامی دفاع میکند، در نوشته اش کار 59 و پیکار 110 را  مشابه خط حمید تقویی و حزب کمونیست کارگری قلمداد میکند و با این یادآوری در عین حال فقر نظری خویش را نیز گوشزد میکند. واقعا آیا موضع رحمان حسین زاده و کسانی که میگویند باید در خیابان  علیه مکتب نئولیبرالیسم و نیروهای اپوزیسیون راست شعار داد به موضع توده ایستی کار 59 و پیکار 110 همسان است یا موضع حمید تقوایی که میگوید باید نوک حمله کلیت جمهوری اسلامی و سرنگونی این حکومت باشد و نه یک مکتب سیاسی یا یک جناح حکومت یا یک بخش از اپوزیسیون؟ 

همین الان کسانی از طیف توده ایستی و از حاشیه های حکومت با این بحثها فعال شده اند و در نقد نئولیبرالیسم دارند قلمفرسایی میکنند و کنفرانس میگذارند و تلاش میکنند از این آب گل آلود ماهی بگیرند و فضا را به سمت دیگری بکشانند. دارند تبلیغ میکنند که “دوره امام” یک اقتصاد مردمی حاکم بوده و با خصوصی سازیها به سمت “نئولیبرالیسم” رفته است. حمید تقوایی در نقد همین نوع مواضع و شعار دادنها علیه یک مکتب بورژوایی یا علیه اپوزیسیون هشدار میدهد که شعار علیه نئولیبرالیسم فشار را از روی جمهوری اسلامی بر میدارد. میگوید سرنگونی جمهوری اسلامی باید محور مبارزات و شعارها باشد. و در شرایطی که یک جنبش رادیکال سرنگونی در جامعه جریان دارد این اشتباه است که علیه یک مکتب بورژوایی بنام نئولیبرالیسم شعار داده شود. چون کل جمهوری اسلامی و سیستم دزد سالاری و سرمایه داری از زیر ضرب مبارزه خارج میشود. البته حسین زاده چند سال پیش نیز با دفاع از تز راست و توده ایستی “شرکت در دولت نوع حجاریانی” و مجلس موسسان که کوروش مدرسی فرموله کرده بود، از حزب کمونیست کارگری انشعاب کرد و به دنبال کوروش مدرسی روان شد و بالاخره سر از اینجایی در آورد که شاهدیم. و این تازه هنوز آغاز ماجراست. محصولات بیشتری از این سیاست راست را خواهیم دید. 

خالد حاج محمدی و داستان پردازیهای مفرح!

به این جملات خالد حاج محمدی از شاخه دیگر حکمتیستها یعنی از رهبری حزب حکمتیست (خط رسمی) دقت کنید. واقعا معلوم نیست این استدلالات از کیسه کدام عطار بیرون آمده است. او از جمله نوشته است ” باید دید چرا حمید تقوایی با اسم و رسم یک حزب که خود را کمونیست مینامد، علیه کارگران و مردم آزدایخواه شمشیر کشیده و چنین شتابان، چنین پریشان و برآشفته به جنگ تحرک سوسیالیستی در دانشگاه رفته است.(واقعا؟!) بهانه تقوایی برای حمله به تجمعات ١٦ آذر دو شعار در میان مجموعه ای از شعارها، بانرها، سخنرانی ها، بیانیه و… در اصلی ترین دانشگاههای ایران است..”

“حمله به تجمعات 16 آذر”؟!  “شمشیر کشیدن علیه کارگران و مردم آزادیخواه”؟! “رفتن به جنگ تحرک سوسیالیستی در دانشگاه”!! از این شدیدتر نمیشود علیه رهبری حزب کمونیست کارگری کیفرخواست صادر کرد. کل این نوشته از همین دست است.  آیا خالد حاج محمدی میداند چه میگوید؟ ایا میتواند یکی از این جملات را اثبات کند؟ غیر ممکن است. نیازی هم به این نمی بیند. حساب میکند که اگر این نوع تبلیغات بگیرد از حزب کمونیست کارگری چیزی باقی نمیماند و امثال او از انزوای سیاسی خارج میشوند. اگر هم نگیرد چیزی ندارد که از دست بدهد. سنگ مفت و گنجشگ مفت!

خالد حاج محمدی و کلا احزاب حکمتیست وقتی به جنبش های اجتماعی و مردمی بر میگردد، کارنامه جالبی ندارند و این را همه میدانند. اینها و ایضا رحمان حسین زاده جریانی هستند که خیزش میلیونی و چندین ماهه مردم علیه جمهوری اسلامی را ارتجاعی خواندند و محکوم کردند و تماما به جیب موسوی کروبی ریختند. رهبرشان به مردم گفت به خانه هایتان بروید، حتی با ادبیات بدیع و بسیار نازل و توهین آمیزی به مردم عتاب و خطاب کرد که “خر نشوید!”. همین جناب کوروش مدرسی خیزش آبان ماه امسال مردم را “حمله سرخ پوستی” به نهادهای حکومتی نامید و آنرا بی فایده توصیف کرد! فاکتها در این زمینه بسیار زیاد است. دفاع امروز اینها از شانزده آذر نیز کاملا تاکتیکی و مصلحتی برای حمله به حزب کمونیست کارگری است. در این زمینه نیز مدام سرشان به سنگ خورده است اما متاسفانه دریغ از یک جو درس عبرت!

یک تحول اساسی در چپ

اما در پرتو این بحثها که همانگونه که اشاره ای کردم فقط به احزاب موسوم به حکمتیست نیز محدود نیست، شاهد یک تحول اساسی تر در جنبش چپ و کمونیستی هستیم. در واقع شاهد یک نقطه عطف در این جنبش هستیم. چپ فرقه ای و غیر سیاسی و به اصطلاح “مارکسیسم قانونی” و خط امامی در هماهنگی با هم آخرین بندهای خود را از کمونیسم سیاسی و کارگری قطع میکنند و نه فقط این، بلکه با افتخار و جنجال این فاصله گیری را به جامعه اعلام میکنند. هرچه ما بیشتر مشغول فعالیت سیاسی میشویم و از کنار حملات هیستریک این جریانات با بی تفاوتی میگذریم، آنها شدیدتر و تندتر در هر رویداد و رهگذری به حزب کمونیست کارگری حمله میکنند.همین نوشته های مورد بحث از جانب رهبری جریانات موسوم به حکمتیست را هرکس مرور کند از فرط خشم و کینه و نفرتی که علیه رهبری حزب کمونیست کارگری در آنها موج میزند، واقعا شوکه میشود. وقتی از خود بپرسید که این همه کینه ورزی نسبت به حزب کمونیست کارگری از کجا سرچشمه میگیرد، بنظرم دلیل اصلی آن همین است که این جریانات خود را بازنده اوضاع سیاسی می بینند و تلاش میکنند با دفاع از هر خط راستی در جامعه، علیه حزب شاید نیرویی جمع کنند. نمونه های دیگری را هم قبلا شاهد بوده ایم. مثل دفاع از بحثهای راست رضا رخشان یکی از چهره های راست در جنبش کارگری  که مستقیما از احمدی نژاد و سیاستهایش تمجید کرده بود. و اسنادش موجود است. و بسیاری از نمونه های دیگر که در سال 88 و غیره را قبلا اشاره ای کردم. امثال رضا مقدم هم منزوی تر و غیر سیاسی تر از آن هستند که عفده گشایی ها و تبلیغاتشان نیازی به پاسخی داشته باشد. 

بهررو دور شدن جریانات چپ فرقه ای از کمونیسم سیاسی و رادیکال در واقع تحولی است که اوضاع سیاسی به این جریانات تحمیل کرده است و راه گریزی شاید از آن نداشته باشند. جامعه ایران در یک وضعیت انقلابی و پر تحول بسر میبرد. فضای جامعه اساسا چپ و رادیکال و کارگری است اما این جماعات و فرقه ها به شعارها و مواضعی میچسبند که از کمونیسم کارگری فاصله داشته باشد. و همین آنها را به دردسر و راست روی پی در پی میکشاند. اگر جریانی بخواهد نقش جدی ای در این جامعه ایفا کند بجای همراهی با هر شعار و موضعگیری ای مستقل از جایگاه و نتیجه و اثرات آن، باید بطور جدی انقلابی و سرنگونی طلب و کارگری و ضد استثمار باشد و تلاش کند در مسیر تمام اعتراضات و شعارها و بیانیه ها، نماینده سرنگونی جمهوری اسلامی یعنی ستون اصلی سرمایه داری و چپاول حاکم باشد. باید نماینده تحولی انقلابی و انسانی و ضد ستمگری و استثمار باشد و تلاش کند بخشهای هرچه وسیعتری از مردم را در این جهت بسیج کند. تحولات مهمی در این جامعه صورت گرفته که طبقه کارگر و کمونیسم کارگری در آن نقش جدی داشته و دارد. چپی که مشغله های خرد و ریزی دارد و تمام تلاشش اینست که به هر خس و خاشاکی برای منزوی کردن حزب کمونیست کارگری چنگ بیندازد، در بهترین حالت بازنده مفلوک آینده سیاسی در ایران خواهند بود.

کاظم نیکخواه

اینرا هم بخوانید

گامهای عملی برای پیشروی انقلاب

گفتگوی شهلا دانشفر با کاظم نیکخواه در برنامه سازمانده شهلا دانشفر: قبلا از اینکه در …