ایسکرا: هشت مارس روز جهانی زن در راه است. زنان طی چهار دهه حاکمیت سیاه اسلامی در ایران مدام مورد تعرض از سوی قوانین اسلامی و حامیان این قوانین بوده اند. از سوی دیگر زنان طی این سالها هیچگاه ساکت ننشسته و این تعرضات را با مبارزه ای هر روزه پاسخ داده اند. در شرایط پر تحول ایندوره پیشینه، نقش و جایگاه مبارزه زنان در شهرهای کردستان برای دست یابی به حقوق انسانی و برابری طلبانه را چگونه ارزیابی می کنید؟
نسرین رمضانعلی: ابتدا باید به مسئله ای اشاره کنم که بررسی و ارزیابی از 4 دهه جنبش زنان فکر میکنم کار ساده ای نیست. بالاخره در این چهار دهه ما شاهد افت و خیزهای زیادی بوده ایم.
یک بررسی از جنبش آزادی زن و حکومتی که مبنای حاکمیتش آپارتاید جنسی است، بطور عمومی و در سطح سراسر ایران نیاز به یک پروژه تحقیقاتی در عرصه های مختلف دارد.عرصه اقتصادی ، قرهنگی، اجتماعی، ویژگیهای قبل از قیام 57 و خود انقلاب و نقش زنان و اینکه این انقلاب زنان را به نقش و جایگاهشان آگاهتر کرد. من سعی خواهم کرد به موقعیت زنان در کردستان و مصافهای که این جنبش پیش رو داشته است بپردازم. نقش و جایگاه زنان در سوخت ساز جامعه در عین حال باید به نکته مهمی اشاره کرد ویژگیهای جامعه کردستان است. پدیده ای تحت نام ستم ملی، جامعه ای که در همان سال 57 به نسبت سایر مناطق به لحاظ شهرسازی، مراکز صنعتی و امکانات رفاهی شهروندان جز محرومترین مناطق بود. در همان سالها آمار بیسوادی و محرومیت حتی زنان از مدرسه و دانشگاه به نسبت اسفبار بود. اما باید گفت خود انقلاب 57 و نقش و جایگاهی که زنان در این انقلاب ایفا کردند یک شبه راه صد ساله پیموده شد. حضور وسیع و گسترده زنان در تطاهرات و بخصوص نسل جوان اعتماد بنفس و شناخت از موقعیت و جایگاه خود و اینکه زنان چه قدرت و نقشی می توانند در یک انقلاب و یک جامعه داشته باشند؛ مهمتر و برجسته تر شد. بنظرم حتی مرزهای تعریف شده مردان خانواده برای زنان شکسته شد. اگر چه خود من 10 سالم بود وقتی میدیدم در تظاهرات چقدر دختران جوان حضور دارند، یا حتی سخنرانی میکنند، مهار این نیروی آگاه به راحتی نه تنها برای مردان خانواده بلکه برای هیچ قانون و حکومتی ممکن نبود. زنان طعم آزادی را چشیده بودند. زنان طعم برابر بودن را چشیده بودند. زنان طعم اینکه در کنار مردها در خیابان شعار بدهند، سخنرانی کنند و نقش ایفا کنند را تجربه کرده و فعالانه وارد فعالیت در عرصه های مختلف سیاسی و اجتماعی شده بودند.
زنان آزادی بیشتر، رفاه بیشتر میخواستند، زنان طعم داشتن قدرت را مزه کرده بودند. با کودتایی که علیه انقلاب مردم شد و سرکار آمدن جمهوری اسلامی و اولین تعرض این حکومت ارتجاعی به زنان خیلی طبیعی بود که زنان را راحت نمیتوانستند وادار به عقب نشینی کنند. حضور چشم گیر زنان در این تظاهرات و نقشی که در سالهای اول این قیام زنان در کردستان داشتند، جنبش زنان را گامهای بزرگی به جلو آورد. حضور در تظاهراتها، سخنرانیها، حضور در شوراهای دانش آموزی و محله و بنکه ها زنان اعتماد بنفس بیشتری پیدا کردند. در واقع باید گفت انقلاب 57 در یک کلام زنان قدرت و جایگاه خود را بیشتر شناختند. میشود گفت یکشنبه راه چند دهه را به پیش آمدند.
زنان در کردستان از همان روزهای اول ورود خمینی و حکومت اسلامی علیه این حکومت به میدان آمدند.
جمهوری اسلامی که یکی از پایه های اصلی حکومتش را برتحمیل حجاب اجباری اسلامی بر گرده زنان گذاشته بود و با حمله به زنان و اخراجها و تهدیداتش، اوباش الله ، شعار یا روسری یا توسری بجان جنبش زنان جامعه انداخت.
زنان در برابر این تعرضات حکومت عقب ننشتند. در کردستان زنان در تظاهرات علیه حکومت بدون حجاب همچنان علیه قوانین اسلامی و حمله و یورش به کردستان در خیابانها بودند.
بنابراین اگر بخواهم خیلی کوتاه بگوئیم جمهوری اسلامی خیلی تلاش کرد حجاب این وصله ناجور را به تن جامعه و زنان در کردستان بدوزد که هیچ گاه موفق نشد.
تردیدی نیست کردستان بدلیل ستم ملی چه در دوران رژیم پهلوی چه بعد از آن نیز به لحاظ اقتصادی توجه زیادی بهش نشده بود. آمار بی سوادی در میان زنان در این دوران بشدت بالا بود. جمهوری اسلامی تمام تقلا و تلاششش را با تصویب قوانین اسلامی و ارتجاعی؛ با سرکوب و ایجاد محدودیتهای قانونی زمینه رشد جنبش زنان در جامعه را محدود کرده و آنها را روانه خانه هایشان بکند. یورش رژیم به جنبش زنان از اولین تعرضات حکومت برای سرکوب خواست آزادیخواهی مردم ایران بویژه جنبش رهایی زنان بود.
بعداز اگذشت 4 دهه از انقلاب 57 امروزه زنان درصد بالائی تحصیلات دانشگاهی دارند اما با محرومیتها و محدودیتهای زیادی نیز روبرو هستند که بخشا ریشه در سیاست های ضد زن رژیم و بخشا در مقاومت افکار و عقاید عقب مانده سنتی در جامعه و فرهنگ مرد سالار ریشه دارند.
قانون از یک طرف مردسالارانه است. از طرف دیگر همین قانون محدودیتهای فراوانی را رسمیت بخشید است.
برای زنان حق سفر، حق طلاق، حق تحصیل و دهها و صدها حق دیگر که باید به عنوان شهروندان با حقوق برابر دریک جامعه برخوردار باشند؛ وجود ندارد. به طبع در کردستان این محرومیتها نیز بیشتر بوده است.
بخش دیگر از مشکلات زنان را میتواند در عدم ایجاد تشکلهای مستقل زنان نیز بررسی کرد. ما در شهرهای کردستان شاهد بودیم بارها و بارها فعالین این عرصه تلاش داشتند تشکلهای ایجاد کنند که با موانع قانونی و امنیتی روبه رو شده اند. بخشا تشکلهای نیمه دولتی و غیر دولتی ایجاد شده است. که همین نیم بند تشکلها را نیز غیر قانونی اعلام کردند.
شرایط مختص به کردستان و همین که جامعه کردستان یک جامعه تحزب یافته است سریع با هر تجمع و تشکلی نیروهای سرکوبگر برخورد میکنند. احضارها و دستگیری و غیره قانونی کردن جمع شدنها و مراسمها تاثیراتی داشته که این جنبش درخود و مستقل نتواند ابراز وجود کند.
اما زنان در همراه با تحولات جلو آمده اند. شاید بعضی وقتها مقداری مشکل شود ارزیابی از این جنبش وقتی ما دهه 80 را نگاه میکنیم می بینیم مراسمهای بزرگی در شهرهای کردستان به مناسبت روز جهانی زن برگزار میشود. چندین هزار نفر شرکت میکردند. مقاله ها و قطعنامه های تصویب میشود خوانده میشود. علیرغم تمامی تلاش نیروهای سرکوبگر حجابها در کردستان به مناسبتهای مختلف و بخصوص روز جهانی زن سوزانده میشود. در کردستان هر فرصتی که باز میشود سریع شاهد هستیم که مردم چگونه این رادیکالیسم و ضدیت با قوانین اسلامی و ارتجاعی را کنار میزنند.
در دهه 90 اشکال مبارزه زنان در جامعه مقداری متفاوت تر میشود.
این تفاوت را در جنگی تمام عیار و هر لحظه در خیابان و دانشگاه؛ محیط کار و مدرسه میشود دید.رژیمی که سیاست تحمیل حجاب اجباری بر سر زنان سیاست رسمی اش می باشد، به هر تلاش و تقلایی برای تحمیل حجاب دست می زند تا بلکه زنان و جنبش زنان علیه حجاب اجباری، علیه قوانین زن ستیزش را به خیال خود سرکوب بکند. حجاب پاشنه آشیل حکومت بوده وبا مقاومت و مبارزه جنبش زنان روبرو شده و عملا مردم در کردستان به حجاب اسلامی این سنبل بی حقوقی و تبعیض نه گفته و آن را نپذیرفته اند. ***
ایسکرا ۹۷۴