اسلام را به اروپا آوردند

سر برآوردن حکومت اسلامی در ایران، به دنبال شکست انقلاب در سال ۱۳۵۷ خورشیدی که با کمک و مهندسی قدرتهای غربی صورت گرفت، امروز برای قدرتهای سرمایه داری جهانی به یک روش کارآمد مناسب برای سرکوب هر نوع حرکت رادیکال و ضد سرمایه داری تبدیل شده است.
به یقین سرکوب این انقلاب ، با استفاده از ابزارها و روشهای متداول تاکنونی ، یعنی سرکوب عریان و خونین توسط نیروهای مسلح دولتی و غیردولتی، به تنهایی ممکن نبود.

از وحشت یک جنبش انقلابی که میرفت به یک انقلاب چپ رادیکال و ضدسرمایه داری عظیم تبدیل شود، یک جنبش ضدانقلابی اسلامی سازمان دادند، تا بخش عظیمی از مردم ناراضی را به دنبال خود بکشاند و در همان حال جنبش انقلابی را خفه کند.

از اعتقادات مذهبی مردم استفاده کردند، که بخشی از خود جامعه را برای قلع و قمع کمونیستها و سوسیالیستها، و همه‌ی آزادیخواهان دیگر ، بسیج کنند و بخش دیگر را نیز در مقابل این کشتار وادار به سکوت کنند.
در سایه این سکوت بود که ماشین سرکوب دولتی بکار افتاد و کشت و قتل عام کرد و زندانی کرد و اوج قساوت را بکار برد تا بقیه جامعه را نیز مرعوب کند، و در این راه نیز موفق شد. به نظر میرسد که ایران اولین آزمایشگاه این روش موفق ضدانقلابی بود، که توانست سرمایه داری ایران را نجات دهد.
برای سیستم سرمایه داری و دولتهایشان، جنبشهای برابری طلب، سوسیالیستی و کمونیستی و نیروهای متشکل این جنبشها خطرناکترین نیروها محسوب میشوند. به همین خاطر در هر حرکت اعتراضی در جامعه در سطوح مختلف ، دولتها از همان اول فعالین رادیکال و رهبران را دستگیر و زندانی و اعدام میکنند، و تمام تلاش خود را به کار میگیرند که همزمان با سرکوب وحشیانه اعتراضات، جلوی طرح و توده گیر شدن خواستها و شعارهای رادیکال، سوسیالیستی و ضد سرمایه داری در این اعتراضات را بگیرند و تا آنجا که ممکن است، آن را کند و بیخاصیت کنند و در نهایت آن را سرکوب کنند.
مدل ایران، برای سرمایه داری و دولتهای غربی، مدل موفقی بود.به همین خاطر این مدل را در بیشتر کشورهای ” اسلامی ” بکار گرفتند.
اخیرا هم در ترکیه، و تحت ریاست جمهوری تیب اردوغان و با کمک و حمایت دولتهای اروپایی به قدرت رسید، که در مدت کوتاه توانست نیروهای چپ جامعه را مورد حمله قرار داده و بخش عظیمی از نیروهای سوسیالیست و چپ را تارومار کند و هزاران نفر را کشتند و به زندان انداختند، و یا مجبور به ترک خانه و زندگی شان کردند.اسلامیزه کردن، هرجا که ممکن است، بخشی از سیاست استراتژیک سرمایه داری غرب است.سرمایه داری قرن ۲۱ قرار است برای نجات و حفظ خود، هر خس و خاشاک مذهبی ، قومی ، نژادی و ناسیونالیستی را به خدمت بگیرد.

پس از جنگهای قومی و مذهبی در یوگسلاوی سابق در دهه ۱۹۹۰ میلادی، که با طرح و دخالت مستقیم دولتهای اروپایی و ناتو صورت گرفت و در آن صدها هزار نفر کشته و آواره شدند، و یکی از بزرگترین جنایتهای جنگی در آن صورت گرفت، که نتیجه آن تقسیم یوگسلاوی به چند کشور کوچکتر بود.یکی از آنها کشور بوسنی است.
امروز بوسنی نه تنها به قبله گاه توریستهای میلیونر از کشورهای عربی تبدیل شده، بلکه خرید رو به رشد زمینها و احداث ساختمانهای مسکونی و مراکز تفریحی لوکس، و مهاجرت مسلمانان عرب به این کشور، مردم بومی را به شدت نگران کرده است. چون حضور وسیع زنان مسلمان با پوشش اسلامی بورکا در معابر عمومی، در پارکها و گردشگاهها، مردم نگران اسلامیزه شدن و رشد اسلام سیاسی در آن کشور هستند.بعید نیست که در سال‌های آینده در دل اروپا شاهد تشکیل یک کشور اسلامی باشیم .

مقابله با رشد چپ و ارتقاء فرهنگی در بین موج عظیم مهاجرین که در سالهای اخیر وارد اروپا شده اند، وظیفه نیروهای وابسته به مساجد و مراکز مذهبی کشورهای مربوطه است که مهاجرین از آنجا آمده اند. همچنین افراد تربیت شده و آموزش دیده ای هم اکنون توسط دولتهایشان اعزام شده اند، تا مهاجرین را در مسیر سیاستهای دولتهای خودی نگه دارند.

حفظ و تقویت فرهنگ و سنتهای خود، دین و آیین خود، دوری جستن از فعالیتهای فرهنگی و سیاسی و اجتماعی رادیکال و انترناسیونالیستی در کشور میزبان، و دوری جستن از هر نوع فعالیتی که منجر به رشد فرهنگ برابری، بینش برابری و نیز رشد آگاهی طبقاتی در بین مهاجرین بشود.درضمن، شناسایی و معرفی نیروهای فعال سیاسی و مخالف، و حتی حذف فیزیکی آنها، در دستور کار این افراد است.
این یعنی حضور نیروهای سرکوبگر در خارج.

کوتاه سخن،
اوضاع امروز دنیا نتیجه ی سیاستها و نشستهای سران کشورهای صنعتی جهان است که، در گروه های ۲۱ و یا ۸ و یا در هر گروه دیگر، دور هم جمع میشوند و تصمیم میگیرند.اینها برای ادامه سرمایه داری در قرن ۲۱ ، ابزار تحمیق و سرکوب تازه ای را کشف کرده و به اروپا آورده اند.
اسلام ، و عنصر قسی القلب نامحدود نهفته در آن.

حسن جلیلی –  آگوست ۲۰۱۷