تباهی کودکی در دنیای سرمایه داری(1)

نیاز سرمایه به نیروی کار، صغیر و کبیر نمی‌شناسد. “جمعیت هدف” برای استثمار و تولید ارزش اضافه مختص به بزرگ سالان نبوده و نیست. کار کودک از ابتدای شکل گیری سرمایه داری و اکنون که در اوج گندیدگی و حتی در آستانه نابودی حیات کنونی بر روی کره زمین است، منبع لایزالی برای سرمایه بوده است.


مارکس در این رابطه به حقیقتی تلخ اشاره می کند:”بنا به انسان شناسی سرمایه دارها، سن کودکی در ۱۰ سالگی یا نهایتا در ۱۱ سالگی به پایان می رسد.” بهره کشی از کودکان “با پیدایش تولید کارگاهی به جای کارگاه های پیشه وری،رد و آثار استثمار کودکان آشکار می شود.” (i) استثمار کودکان شدت و ضعف داشته اما هیچگاه متوقف نشده و اکنون در دهه سوم قرن بیست یکم این پدیده نه تنها محو نشده بلکه همچنان کودکان زیادی در سراسر جهان،کودکی شان بواسطه سود سرمایه تباه میشود.در دورانهای پیش از سرمایه داری کار اجباری کودکان وجود داشته که یا همپای بزرگسالان به بردگی کشیده می شدند و یا همراه خانواده برای ارباب کار می کردند. با این وجود برده داری هنوز به اشکالی به حیات خود ادامه می دهد.”برده داری نوین” که از نیاز باندهای مافیایی سرمایه در گوشه گوشه جهان شکل گرفته است. به روایتی از هر ۴ قربانی برده داری مدرن، یکی از آنها کودک است که بیشتر خود را در سواستفاده از کودکان در زمینه جنسی، کودک سرباز و بدترین نوع کار کودکان و قاچاق مواد مخدر و…نشان می دهد.


این در سرمایه داری است که با توسعه تقسیم کار که نیاز به استاد کاران و انتقال نسل به نسل آن از بین رفت و با ماشینی شدن تولید، کار کودک به عنوان نیروی کار و استثمار آن عملی شد. این تنها بزرگسالان نیستند که تنها چیزی که درتملک دارند نیروی کار است. بلکه با پایان سریع کودکی، در واقع کودکان از کودکی خلع ید می شوند و در پروسه فروش نیروی کار قرار می گیرند و صحیح تر بگوییم به بیگاری کشیده می شوند. کودکانی که در آمد والدینشان کفاف هزینه زندگی شان نیست و خیلی زود با چهره خشن سرمایه داری آشنا می شوند و یک باره خود را در برابر غول سرمایه داری یکه و تنها می یابند. اگر بزرگسالان در معامله کاملا نابرابر با سرمایه روبرو هستند، اینجا دیگر در مورد کودکان حتی بحث معامله هم مطرح نیست بلکه از پیش تضمین شده که گوشت و پوست اش مال سرمایه دار است و استخوانش متعلق به والدین و به این واسطه استثمار کودکان شدیدتر و شنیع تر است. چون کودک فرد نابالغ محسوب می شود کارفرما خود را موظف می بینند او را تربیت هم بکند(!) در کنار اینکه کمترین دستمزد ممکن را برای او در نظر می گیرد( تازه اگر دبه نکند و آنرا کامل بدهد)، بی هیچ شرمی و پاسخگویی به جایی و یا به کسی توهین و تحقیر و کتک زدن را نیز چاشنی بهره کشی از کودکان می کند.
در ایران تحت حاکمیت رژیم اسلامی سرمایه که اساسا کودک را به عنوان یک انسان برسمیت نمی‌شناسد بلکه مِلک “ولی قهری” (پدر و جد پدری) تعریف کرده که هر گونه دخل و تصرفی در این مِلک برایش مجاز است، حتی در حد نابودی آن. حکومت اسلامی با فلاکتی که بر جامعه تحمیل کرده سبب شده که بخش وسیعی از کودکان راهی خیابان و کارگاهها شوند و به شدیدترین شکل ممکن به استثمار کشیده میشوند. در جمهوری اسلامی حتی در بخش‌هایی مانند کوره پزخانه ها دیده میشود که سن کودکی در ۵ و ۶ سالگی به پایان میرسد. این شرایط مختص ایران نیست و به پدیده کودکان کار در ایران برخواهیم گشت. اما پیش از آن لازم است به برخورد جهان سرمایه داری به پدیده کودکان کار اشاره ای شود.


تصمیمی از سر ناچاری
پدیده کار کودک چنان غیر قابل توجیه شده که سازمان ملل سال ۲۰۲۱ را سال پایان کار کودک اعلام نموده! ظاهرا این “تصمیم به منظور تحرک بیشتر و سرعت بخشیدن به حرکت دولت های عضو آن سازمان، در مسیر حرکت به سوی جهانی عاری از کار کودک اتخاذ گردیده است. بر اساس این تصمیم، دولتهای عضو موظف اند اقداماتی که تاکنون برای کاهش کار کودکان صورت داده اند را مورد بازبینی قرار داده و تصمیمات جدیدی را اتخاذ نمایند که منتهی به لغو کار کودک در کشور خود، تا پایان سال ۲۰۲۵ گردد.”(ii) سازمان ملل خواب نما نشده که به چنین تصمیمی رسیده است بلکه بدین خاطر است که مبارزه علیه کار کودک و حقوق کودک به یک پدیده جهانی تبدیل شده است و به هیچ صورت نمی توانند آنرا کتمان کنند. عملی شدن محو کار کودکان به مبارزه علیه استثمار کودکان بستگی دارد نه اراده نداشته دولت های سرمایه داری. هر وقت انسان توانست پشت گوش خود را ببیند این تصمیم بدون مبارزه علیه کار کودکان از طرف دول سرمایه داری شدنی میگردد.


پیش از این تصمیم، پیمان نامه ای به نام ” پیمان نامه حقوق کودک” در سال ۱۹۸۹ به تصویب سازمان ملل می رسد.سازمان بین المللی کار نیز در سال ۲۰۰۲، روز ۱۲ ژوئن برای مبارزه با کار کودکان تعیین کرد.
به روایتی ” پيمان‌نامه‌ حقوق کودک در حالی به تصويب رسيد که شرايط زندگی کودکان سراسر دنيا در وضعيت اسفناکی قرار گرفته بود. زمانی که ۲۰۰ ميليون کودک آواره به کار سخت، جرم و جنايت، روسپيگری و تکدی‌ روی آورده بودند. هنگامی که ۱۲۰ میلیون کودک شش تا یازده‌ساله به مدرسه نمی‌رفتند، ۱۵۵میلیون کودک زیر ۵سال در فقر مطلق زندگی می‌کردند و میلیون‌ها نفر دیگر، قربانیان بدرفتاری و سوءاستفاده‌های جنسی بودند و از آنان غفلت شده بود.”(iii) اکنون نیز وضعیت بهتر از گذشته نیست.” آمار منتشر شده در سال ۲۰۱۷، از وجود ۱۵۲ میلیون کودک کار گزارش میکرد که از این تعداد ۷۳ میلیون نفر در کارهای خطرناک مشغول کار بودند. آفریقا با ۱۹.۶ درصد بالاترین و اروپا با ۴.۱ درصد پایین‌ترین آمار کودکان کار را داشتند. حدود نیمی از کل کودکان کار در سنین بین ۵ تا ۱۱ سال قرار داشتند. ۵۸ درصد پسران و ۲۴ درصد دختران بودند. ۷۱ درصد در بخش کشاورزی، ۱۲ درصد در صنعت و ۱۷ درصد در مشاغل خدماتی مشغول بودند.”(iii) و باید حتما به این نکته توجه داشت آمارهای فوق بر اساس آماری دولتهای سرمایه داری تهیه و تنظیم می شود و تا آنجا که ممکن است درصد این آمار را کاهش می دهند.آمارها بی روحند؛بر فرض صحت آمارهای ارائه شده ، باید تاکید کرد که این آمارها به هیچوجه بیان کننده استثمار بی و حد حصر کودکان درسراسر جهان و رنج و عذابی که به آنها در سنین کودکی تحمیل می شود نیستند.


به روایت سایت ایمنا در روز ۱۲ ژوئن ” دولت‌ها و نهادهای محلی، جامعه مدنی و جهانی، کارگرها و کارفرمایان به گرد هم جمع می‌شوند تا مشکل کودکان کار را مطرح کنند .” اما طرح مشکل کودکان کار هم نتیجه مبارزه روزافزون علیه کار کودکان است وگرنه دولتها و کارفرمایان که بخشی از سود خود را از استثمار کودکان تامین شده می یابند، کار کودکان را مشکل نمی دانند. اگر هم بدانند بقول سایت مذکور تنها آنرا مطرح می کنند و برای یک روز پیرامون آن سخن فرسایی خواهند کرد اما عملا با سیاستهایشان کودکان بیشتری را به سوی استثمار شدن هدایت می کنند.

همانقدر که آمارها بیانگر فاجعه ای که بر بخشی بزرگی از کودکان جهان آوار شده نیست همانقدر هم یکی دانستن برخورد کارگرها حتی “جامعه مدنی” به “مشکل کودکان کار” با برخورد دولتها و کارفرمایان نمی تواند بیانگر تلاش واقعی برای از بین رفتن کار کودک باشد. یک سوی ماجرا نفع خود را در از بین رفتن این پدیده می داند و دیگری نفع خود را دردوام آن می یابد. در قوانین دولتها اینجا و آنجا حتی در جمهوری اسلامی کار کودکان ممنوع اعلام شده است اما عملا شرایطی فراهم کرده اند که این پدیده گسترش می یابد. مسئله بقول منصور حکمت به ضخامت کیف پول بخشی از جامعه گره خورده است.


سازمان ملل و تصمیم خاتمه کار کودکان تا سال ۲۰۲۵!!
هر درجه ای از پیشرفت تکنولوژی در سرمایه داری مانع استثمار کودکان نبوده است. اگر مجبور به اذعان به استثمار و بهره کشی و سواستفاده از کودکان از میدان جنگ تا اعماق معادن شدند، تماما به مبارزه ای بر میگردد که علیه کار کودکان بر سرمایه تحمیل شده است. ماله کشان سرمایه و استثمار در تولید سرمایه داری مدام به این اشاره دارند که سرمایه داری تغییر کرده و در قرن نوزدهم آن هم در انگلستان پدیده کودکان کار به شدت مطرح بوده است. و اشاره می کنند که بواسطه رمان “الیور تویست” چارلز دیکنز و اقدامات یک نهادی مانند کلیسا یک جورهای این مسئله کار کودکان سروسامان گرفته است! این در واقع آدرس غلطی است که توجیه گران نظام طبقاتی-سرمایه می دهند. مهمترین دلیل رد این آدرس غلط وجود وسیع کودکان کار و خیابان در ایران وجهان است. تصمیم سازی سازمان ملل برای محو کار کودک به تنهایی خود گواه فاجعه ای است که در چهار گوشه دنیا بر سر کودکان آوار شده است.


تصمیم اینکه تا سال ۲۰۲۵ کار کودکان خاتمه داده شود فقط یک ژست است و هیچ تضمین عملی ای ندارد. چون از سوی نهادهای (که آنها هم وابسته به سازمان ملل هستند) مانند صندوق بین المللی پول که زیر نظر شورای اقتصادی و اجتماعی سازمان ملل متحد کار می‌کند، و بانک جهانی که در نوامبر ۱۹۴۷با تصویب مجمع عمومی سازمان ملل متحد به جرگه نهادهای تخصصی سازمان ملل متحد پیوسته، توصیه هایی به دول حاکم بر جهان شده مبتنی بر ریاضت کشی و بی مسئولیت شدن کامل دولت در قبال اعضای جامعه شده است. بدون شک کودکان از اولین قربانیان سیاستهای هستند که بر مبنای “هیچ چیزی به‌عنوان جامعه وجود ندارد”شکل می گیرند. خلاصه کلام اینکه تنها یک راه برای پایان دادن به کار کودکان است و آن مبارزه همه جانبه علیه سرمایه است. و آنچه که تاکنون نیز موجبات حقوقی برای کودکان گردیده نتیجه همین مبارزه بوده است. توجیه گران سرمایه داری هم نمی توانند به مبارزه کارگران در این رابطه اشاره نکنند اما نهادی مانند کلیسا (یکی از دشمنان مهم کودکان) را هم به آن می چسبانند تا اذهان را از مبارزه اصلی علیه کار کودک منحرف سازند.
(ادامه دارد)


پاورقی:
i. مارکس مشخصا در فصل هشتم سرمایه، جلد اول به چگونگی شکل گیری این پدیده در روند بررسی مبارزه برای کار متعارف روزانه می پردازد که چگونه سرمایه داران به هزاران ترفند زمینه استثمار کودکان را فراهم می کنند و از کار آنها سود فراوان به جیب میزنند و به موردی اشاره میکند که در نوع خودش جالب است. در برههای سرمایه داران تهدید به اعتصاب میکنند! “اگر آزادی کار کردن کودکان در هر سنی برای ده ساعت کار سلب شود، کارخانه هایشان را تعطیل خواهند شد.”(!) و در فصل سیزدهم نیز، ذیل بخشی با عنوان “تصاحب نیروهای کار اضافی توسط سرمایه. کار زنان و کودکان” به این می پردازد که چگونه “کار اجباری برای سرمایه دار جایگزین بازی کودکان” می شود و چگونه با بکار گرفتن کل خانواده کارگری درجه استثمار را بالا می برند. مارکس همچنین شواهد زیادی هم با اتکاء به گزارشات خود بورژوازی در هر دو فصل از شرایط فاجعه بار حاکم بر کار و زندگی کودکان کار و نیز زنان ارائه میدهد. و اینکه چگونه در دوره “تولید کارگاهی” با بکار گیری زنان و کودکان “مقاومت کارگران مرد…درمقابل استبداد سرمایه… در هم می شکند.”
ii. موانع بنیادین لغو کار کودک در ایران و جهان- قاسم حسنی
iii. نگاهی به تاریخچه حقوق کودک به بهانه 12ژوئن روز جهانی مبارزه با کار کودکان- سایت شهرآرانیوز

کارگرکمونیست ۷۱۰

اینرا هم بخوانید

زنان مغرور و رژیم مفلوک – یاشار سهندی

مندرج در ژورنال شماره ۷۰۷ (لینک به فایل پی دی اف نشریه ژورنال برای پیاده …