جمهوری اسلامی در بحران آخر گیر افتاده است. نه راه پس دارد و نه راه پیش! این از آن بحران هایی است که وجودش مقدمه و پیش بند سرنگونی حکومت است. جمهوری اسلامی بدون برنامه، بدون سیاستی روشن برای اداره امور، تنها با وظیفه سرکوب انقلاب و نارضایتی ها به صحنه آمد تا انقلاب مردم را تحت نام انقلاب در هم بکوبد. جمهوری اسلامی چهل و دو سال کوبید زد و کشت و تلاش کرد تا جامعه ی قرن بیست و قرن بیست و یکمی ایران را به زور اسلحه ی برادران حزب الله و سپاهی ها و بسیجی ها اسلامیزه کند. جامعه مقاومت کرد و به انحاء مختلف در مقابل زورگویی ها تسلیم نشد. جمهوری اسلامی تلاش کرد تا از این کشور و با تکیه به منابع و درآمدهای سرسام آور غنی و ثروتمند و سرشار از منابع معدنی، سوخت های فسیلی و…. به رهبر و سلسله جنبان جنبش اسلام سیاسی در خاورمیانه، شمال آفریقا و جهان تبدیل شود. این نفوذ و بسط دایره نفوذ اسلام سیاسی را وسیله سهم خواهی بیشتر و تثبیت قدرت و حاکمیت خود قرار دهد . کما اینکه برای سالها هر جنایتی که کرد از مصونیت و حمایت ضمنی پیدا و پنهان برخی کشورهای غربی برخوردار بود. مردمی که دهها سال آماج تعرض اسلام سیاسی و حکومت اسلامی بودند امروز بیش از هر زمانی خود را در تنگنای بیشتر و در این حال خود را در موقعیت قدرتمندتر و جسورتری در مقابل رژیم و در مواجهه با اسلام سیاسی و منافع غارتگرانی که پشت سنگر اسلام سیاسی موضع گرفته اند و منافع خود را پیش می برند می بینند.
دی ماه ۹۶ مرداد ۹۷ و آبان ۹۸ و دی ۹۸ گویای تغییرات کیفیتا متفاوت مبارزات مردم در رویارویی با رژیم اسلامی و در تلاش برای سرنگونی حکومت بوده است. در فاصله میان دی ۹۶ تا امروز شاهد گسترده ترین اعتراضات کارگری، اعتصابات و تظاهرات های کارگری بر سر حقوق اقتصادی اجتماعی و سیاسی، در تلاش و مبارزه برای ایجاد تشکلات مستقل کارگری و بسط و تعمیم شورا مجمع عمومی و اداره شورایی به جامعه به عنوان آلترناتیو حکومت غارت و چپاول اسلامی بوده ایم. جنبش زنان نیز در این فاصله دستخوش تغییرات کمی و کیفی، جهش مبارزاتی وسیعی شده است. حجاب از سر بر گرفتن زنان، حجاب را سر چوب کردن زنان، حجاب سوزاندن و پافشاری بر خواسته های انقلابی رادیکال از جانب زنان دستاورد بزرگ مبارزات زنان در این دوره بوده است . علاوه بر این زنان پیشتاز مبارزه در هر شکل و جلوه ای علیه جمهوری اسلامی بوده اند. علاوه بر این سایر جنبشهای اجتماعی سیاسی صنفی و مدنی نیز دستخوش تغییرات جدی اساسی و متفاوتی شده اند. جنبش دادخواهی، بخصوص دادخواهی از آمرین و عاملین کشتار های فجیع دهه ی شصت و دادخواهی خانواده های کشته شدگان آبان و دادخواهی قربانیان شلیک عامدانه دو موشک سپاه پاسداران به هواپیمای اوکراینی مملو از مسافرین راهی کانادا بر فراز تهران در هجدهم دی ماه ۱۳۹۸ و دادخواهی فعالین محیط زیست و ….اعتراضات کشاورزان، مالباختگان، معلمین، و سایر اقشار مردم گویای تحولی جدی و اساسی در تناسب قوای طبقاتی میان مردم با حکومت در گام نخست و میان کارگران و محرومین از یک طرف، در مقابل بورژواها و صاحبان امتیازات طبقاتی اقتصادی و اجتماعی از طرف دیگر در جامعه است. این مبارزه در عرصه های مختلفی روبه گسترش است . با توجه به ضعف ها و درماندگی جمهوری اسلامی در سطح داخلی منطقه ای وجهانی می توان انتظار روزها و ایام پر از تحول و دگرگونی در آینده را پیش رو داشت.
پر واضح است که جامعه ی ایران آماده رویارویی با حکومت اسلامی و سیستم اقتصادی، اجتماعی و سیاسی می شود که در مواجهه با مردم جز زبان زور تحقیر سرکوب اعدام شکنجه استثمار و بهره کشی، و محرومیت دادن به مردم؛ زبان و روش دیگری سراغ نداشته وندارد . جامعه ی مدرن انسانگرا و آزادیخواه و برابری طلب این کشور، جامعه ی مخالف خرافه تبعیض عقب ماندگی وتحجرواستثمار، به چیزی کمتر از آزادی، برابری و جامعه ای انسانی رضایت نمیدهد . این جنگ دیر یا زود باید بنفع مردم، تمام شود. انقلاب ایران انقلابی برای آزادی و برابری و انسانیت و سکولاریسم است . مضمون این انقلاب اساسا جامعه گرایی و سوسیالیسم و فرم آن حکومت شورایی است. بنابراین پر واضح است که جامعه در مقابل این توحش وبربریت طبقات حاکم بورژوا که اسلامی ها را حاکم بر مقدرات مردم کرده اند آلترناتیو انسانی و مدرن و سکولار خود را دارد. جمهوری شوراها و اداره شورایی جامعه با سیاست اقتصادی اجتماعی کردن تولید وامور اقتصادی جامعه پاسخ انسانی و متمدنانه به این توحش و ارتجاع بورژوایی و اسلام سیاسی است.
انترناسیونال 947
از حمید صداقت
زنده باد آزادی برابری حکومت انسانی!
۱۷ نوامبر ۲۰۲۱