کپشن حامد برای این عکس، مرگ مادر بزرگشان است. بطور قطع برای هر آدمی مرگ مادر بزرگ سخت است، چون مادر بزرگ شخصیت مهربان و مهمی در زندگی هر کودکی است. اما این عکس یک راز بخصوصی دارد که نمیگذارد مادربزرگ مهربان دیده و با او وداع شود.
این راز چشمهای آن دخترک است!
شاید اگر حامد عکس تنهایی مادر بزرگش را گذاشته بود، تسلیت میگفتیم، یادش را گرامی داشته، در غم و اندوه حامد و مادر گرامی اش شریک شده، عبور میکردیم. اما این دخترک نمیگذارد عبور کنی! چشمهایش، لبخندش، گلی که روی موهای براقش زده و دستبندی بر آن دست کوچک نمیگذارد. این دخترک همه جاها را در این عکس اشغال کرده است، خودش و اندوه عمیق ناشی از جنایتی که در حق او و صد و هفتاد و شش نفر انسان دیگر صورت گرفته است. آدم نمیتواند به حامد برای مادر بزرگ تسلیت بگوید، چون غم نبودن این وروجک زیبا مثل کوه مته هورن جلوی دید را گرفته است. حامد خیلی وقت است دیگر حامد خالی نیست. ددی ری راست. مادر بزرگ مدتهاست دیگر فقط مادربزرگ نیست، مامی بزرگ ری راست. ری را تا ابد مثل سایه ای سنگین روی سر این خانواده و کل این مملکت است.
این کاری است که جمهوری اسلامی با زندگی ما کرده است. مرگ در همه جوامع بشری همانند تولد امری عادی است. آدمها به دنیا می آیند، بزرگ میشوند، بچه دار میشوند، مامان بزرگ یا بابا بزرگ میشوند و به آرامی میمیرند. در جوامع متمدن برای هضم همین مرگ عادی سازمانهای دولتی تعلیم و تربیت زونکن باز کرده اند. ادمها را برای پذیرش مرگ مادر بزرگهایشان همراهی میکنند، برای خداحافظی انها را تراپی میکنند. برای بچه ها کتابهای مخصوص نوشته اند، در مدارس درس میدهند تا مرگ عادی را بفهمند، باور کنند، هضم کنند. در ایران، دیگر هیچ مرگ عادی وجود ندارد. فقط جنایت وجود دارد. جمهوری اسلامی که پرچمدار دین مرگ و عزاداری و کشتن و خشونت است، مواجهه ما را با مرگ عادی از ایران دزدیده و جای آن جنایت گذاشته است. در کجای دنیا جوان سیزده چهاردهساله قیام میکند، با گلوله تک تیراندازهای مدال طلا گرفته المپیک به سرش شلیک میکنند، میکشند و رهبر این نظام فاتحانه لبخند میزند؟ در کجای دنیا به یک هواپیما آدم شلیک میکنند، کک شان نمیگزد، دروغ میگویند، زیر آبی می روند و عین خیالشان نیست که اینها که جان باختند انسان بودند و بازماندگانشان تا ابد باید با این داغ زندگی کنند. در کجای دنیا در حالیکه غالب ممالک دنیا کرونا را مهار کرده اند، فقط به خاطر خشک مغزی دینی و ضد غربی کل مملکت را از واکسن محروم و مردم را محکوم به مرگ میکنند؟
چون جمهوری اسلامی مرگ را به عنوان یک فرآیند طبیعی از ما دزدید و جای آن جنایت گذاشت، مفهوم زندگی هم که قطب مخالف مرگ است در بین همه ما عوض شد. ما اسم مبارزه برای تغییر و سرنگونی اینها را زندگی گذاشتیم. همین! بیرون این تلاش این زندگی نیست که داریم! به قول اسماعیل بخشی آینده تباه افغانستان را که همه الان تعجب میکنند، ما در ایران خیلی وقت است زندگی کرده ایم. الان زندگی برای ما فقط امید به تلاش برای تغییر و به زیر کشیدن اینهاست!