رضا پهلوی از “بی ایمان شدن” مردم نگران است

ضدیت با آخوند و نهادهای اسلامی یکی از ویژه گی های برجسته اعتراضات اخیر بدنبال گران شدن بنزین بوده است. مردم در بسیاری جاها با خشم به مراکز سرکوب و خرافه حکومت حمله ور میشوند و آنها را به آتش میکشند. در کازرون و همینطور در اصفهان حداقل دو حوزه به اصطلاح علمیه که مرکز اشاعه خزعبلات اسلامی و خرافه و تولید میکروب آخوند و ملا ست از جانب مردم به اتش کشیده شدند. بعلاوه یکی از شعارهای ضد مذهبی مردم هم همواره این بوده است که “اسلام را پله کردید، مردم را ذله کردید”. این اقدامات سمبلیک اوج نفرت و بیزاری مردم از حکومتی را نشان می دهد که بر پایه مذهب و شریعت اسلام بنا شده است و بر این اساس جامعه ای را ساخته است که بهشت واقعی را نصیب دزدان و آدمکشان حاکم و مشتی اقلبت مفتخور کرده است و از آن طرف با تحمیل جهنمی واقعی برای مردم به آنها وعده بهشتی دروغین را می دهد. این نفرت مذهبی مردمی چنان عمیق است که حکومتیان و آیت الله ریز و درشت حکومت بارها از “بی ایمان” شدن مردم و رسوخ ایده های خداناباورانه در میان مردم و “سست شدن اعتقادات مذهبی” آنها ابراز نگرانی میکنند.

اما این فقط جمهوری اسلامی نیست که از بی دین شدن مردم نگران و وحشت زده است. رضا پهلوی هم که در اپوزیسیون رژیم قرار دارد نیز آشکارا نگران است. رضا پهلوی حتی اکراه دارد جمهوری اسلامی را بعنوان جمهوری اسلامی خطاب کند بلکه آنها را”فرقه تبهکار” مینامد که نفرت مردم از حکومت دامن “اسلام عزیز” و آخوندهای” معقول” را نگیرد. رضا پهلوی در جوابیه به خامنه ای به تاریخ چهارشنبه ۲۰ نوامبر از جمله می نویسد: “… اگر فروپاشی‌ در ایمان و در دینِ مردم بوده، مسوولیتِ آن مستقیماً متوجه تو و نظامِ تو است.” از جملات روشن است که رضا پهلوی رویگردانی از مذهب را مثل جمهوری اسلامی پدیده مثبتی نمی داند ولی خود رژیم اسلامی را مسئول این امر می داند. اما چرا رضا پهلوی همچون جمهوری اسلامی از ” بی دینی مردم” نگران و هراسناک است؟

حقیقت این است که ايدئولوژى سلطنت که رضا پهلوی آن را نمایندگی می کند اساسا با اين خرافه مذهبى توام بوده است که شاهان، همچون پيامبران و روحانيان، نمايندگان خدا بر روى زمين هستند. شعارهائى نظير «شاه سايه خداست» يا «خدا، شاه، ميهن» در حقيقت بيان همين وحدت است که تا زمان ما بين سلطنت و دين حفظ شده است. بدين ترتيب منشاء قدرت شاه الهى است و همگان بايد مطيع و فرمانبردار او باشند. هيچ کس حق مخالفت و مبارزه با او را ندارد.

در طول تاريخ شاه و شيخ دست در دست هم داشته اند و براى بقاى سلطه خود بر مردم به يکديگر نان قرض داده اند. در اروپا خدمات متقابلى که سلطنت و کليسا به يکديگر کردند امرى شناخته شده براى همگان است. تا آنجا که به تاريخ ايران مربوط است، حدود ۹۵ سال پيش که صحبت برسر الغاى سلطنت دو هزار ساله بود، مدرس، از آخوندهاى متنفذ، اعلام کرد که “حمله به پادشاهى حمله به شريعت مقدس است”. و هنگامى که رضا خان از طريق ساخت و پاخت با روحانيت به تاج و تخت رسيد، اظهار داشت که يکى از آرزوهاى بزرگش “اجراى شرع مقدس اسلام” است. رضا خان با حمايت نهاد مذهب و شيوخى چون سيد ابوالحسن اصفهانى و آشيخ عبدالکريم حائرى شاه شد و پسرش نيز هميشه حمايت آيت الله هائى نظير فلسفى و بروجردى را داشت.

نگرانی رضا پهلوی از بی دین شدن مردم دلایل واقعی دارد. اما این دلایل به وجود نظامهای فئودالی و اشراف زمیندار در قرون وسطی بر نمی گردد. مذهب ابزار نظام سرمایه داری امروز برای تولید جنایت علیه بشریت و به انقیاد کشاندن جوامع انسانی تحت سلطه سرمایه است. چهل سال پیش برای جلوگیری از پیشروی انقلاب مردم در سال ۵۷ جریان سیاه اسلامی به رهبری خمینی را جلو انداختند و این انقلاب را با ابزار و پتانسیل فوق ارتجاعی مذهب بطور خونینی سرکوب کردند. رضا پهلوی بعنوان یک فرد معتقد به اسلام فکر می کند که بدون چماق مذهب امیدی به منصب و مقامی نمیتواند داشته باشد. ایشان به فکر نگه داشتن ابزارتحمیق و جنایت مذهبی است تا در زمان مقتضی بتواند اگر شانس به او رو کند برای نگه داشتن حاکمیت سرمایه داری از آن دفاع کند.

اما رضا پهلوی ظاهرا متوجه نیست که اسلام و مذهب در ایران دیگر دوره اش تمام شده است و با رفتن جمهوری اسلامی کارنامه اش بسته می شود. رویگردانی گسترده مردم از آخوند و اسلام و مذهب در جامعه ایران تلاش های مذبوحانه رضا پهلوی و هر جریان دیگری که آغشته به ویروس مذهب و یا در صدد استفاده ازاین ابزار تحمیق وجنایت است را به شکست خواهد کشاند. زمان تسویه حساب تاریخی با مذهب در ایران مدتهاست فرارسیده است. جامعه ایران که از انقلاب مشروطه تا کنون بارها برای خلاصی از یوغ مذهب بپا خاسته و ناکام مانده است، به یک رنسانس و سونامی ضد مذهبی با مضمونی چپ و رادیکال نیاز دارد تا بتواند خود را از اسارت مذهب رها سازد. جامعه ایران برای یک خانه تکانی عظیم مذهبی خیز برداشته است. جنایات حکومت اسلامی و کل نهادهای اسلامی علیه مردم و در خدمت چپاول سرمایه داران حریص و مفتخور، انقلاب علیه جمهوری اسلامی را به انقلابی علیه کل نهادهای ارتجاعی اسلامی پیوند زده است. در این جامعه همانقدر که جایی برای ادامه سلطه مذهب باقی نمانده جایی برای بازگرداندن سیستم های اشرافی و سلطنتی و فئودای هم نمانده است. دوره کنونی دوره طبقه کارگر و جامعه مدرن و سکولار و حزبی مدرن و رادیکال و ضذ مذهبی مثل حزب کمونیست کارگری است.

اینرا هم بخوانید

به یاد فرامرز اصلانی– حسن صالحی

مندرج در ژورنال شماره ۶۸۵ (لینک به فایل پی دی اف نشریه ژورنال برای پیاده …