سخنانی که صرفا ارتجاعی نیستند ضد فرهنگ موسیقی مدرن هم هستند!

گفتگوی یکساعت و پنجاه دقیقیه ای عباس میلانی با شجریان در دانشگاه آستنفورد.
عباس میلانی: “چرا موسیقی ایرانی جهانی نشد؟”
شجریان: “یک زمانی بود که در افراط و تفریط دنیای موسیقی گرفتار شده بودیم. کاباره و مسایل دیگری چون اعتیاد که لطمه بزرگی به حیثیت موسیقی زد ولی ما عده ای بودیم، نسلی بودیم که سعی کردیم که این اعتبار را به موسیقی برگردانیم و نشان بدهیم که این موسیقی میتواند قابل احترام باشد و بهش اعتماد کنند و در خانواده جا داشته باشد و آن جایگاهی که موسیقی دارد، هنرمند بتواند آنرا نشان دهد. ما سعی خودمان را کردیم و خوشبختانه موفق شدیم و اکنون در جامعه ایران که نگاه میکنیم، اینکه موسیقی از صد سال پیش مشکل داشت، اکنون هر خانواده ای دلش میخواهد موسیقی را بداند. پدر و مادرها بچه هایشان را میبرند کلاس موسیقی. خانواده ها از انحراف یکدوره از موسیقی میترسیدند. اما الان ما در شهرستانها و در تهران فراوان میبینیم که خانواده ها بچه هایشان را میفرستند به کلاسهای موسیقی و…..”
دو نکته مهم در این بخش از پاسخ شجریان را باید مقابل نسل جوان امروز گذاشت. بزعم شجریان موسیقی صد سال گذشته و موسیقی قبل از ظهور جمهوری اسلامی افراط و تفریط بود و کاباره و اعتیاد لطمه بزرگی به حیثیت موسیقی زد و کسانی چون خود او این اعتبار را به موسیقی برگرداندند!؟ شجریان به سبک فرهنگ و سنت ملی اسلامی درست پاسخ داده است. کاباره و آنچه که قبل از ظهور جمهوری اسلامی نرمهای داده شده آن ایام بودند، زیاده خواهی بود. افراط و تفریط بود. شادی، رقص، موسیقی و آواز غیر سنتهای اسلامی بیخود و بی جهت بود. آنچه را که مردم با انقلاب و توقع خواهی بالاتر از آنچه که بود میخواستند در تمامی عرصه های زندگی اقتصادی، سیاسی، اجتماعی و فرهنگی متحول و متحقق کنند، برای حکومت اسلامی و فرهنگ روضه خوانی افراط و تفریط بود.
قطعا بودند بسیاری از آخوندهایی که بچه هایشان را برای فراگیری سبک و سنت ملی اسلامی مورد نظر شجریان که به کلاسهای او روانه میکردند اما اکثر خانواده ها در ایران جوانان و بچه هایشان با استفاده و بهره گرفتن از تکنولوژی و میدیای اجتماعی به بیوگرافی بسیاری از خوانندگان و نوازندگان نسل جدید و قدیم جهان اشنایی دارند و علائق خود را در جهان موسیقی مدرن امروز توضیح میدهند.
او بعد از پیدایش جمهوری اسلامی همین فرهنگ و سنتها را رواج داد. از ربنا گرفته تا تلاش برای جا انداختن و سبک و نوای روضه و عزا طی چهل سال گذشته را به رسالتی منطبق با فرهنگ حاکم چفت کرد. در سنت و فرهنگ مورد نظر شجریان، کاباره، سرودن، نواختن و رقصیدن به سبک فرهنگ غربی، حرام و لطمه زدن به حیثیت مناجات و روضه خوانی است.
شجریان درست گفته بود که او در چهل سال گذشته همین فرهنگ عقب مانده سنتهای اسلامی را احیا کرد. اگر در سال 88 با حکومت زاویه پیدا نمیکرد لابد بعنوان یکی از مشاهیر اسلامی معرفی و ممکن بود خامنه ای بر مزارش نماز میت بخواند.
در میان خواننده گان، شاعران و اهل موسیقی، کسانی چون شجریان، شرقزدگی و فرهنگ ملی اسلامی تا مغز استخوانشان رسوخ کرده است. او برای مقبولیت پیدا کردن سخنانش وقتی از کاباره بعنوان مکانی که حیثیت فرهنگ اسلامی را لکه دار کرده است سخن میگوید، واژه اعتیاد را هم برای تکمیل قافیه گفته هایش اضافه میکند. گویا در نظام ننگین جمهوری اسلامی و ظهور ربنا و سبک و سنت روضه خوانی خبری از اعتیاد نبوده و نیست. چشم بستن در مقابل وجود هزاران زندانی معتاد در زندانها، چشم بستن در مقابل لشکر معتادین در کوچه پس کوچه های محلات فقیر نشین شهرها، چشم بستن در مقابل قاچاق مواد مخدر بطور رسمی از طرف حکومت و چشم بستن در مقابل صدها اعدامی بجرم مصرف مواد مخدری که همین حکومت در دامنشان گذاشته است چیزی جز خوش رقصی این طیف از آواز خوانها برای حکومت اسلامی و میدانداری برای رواج این فرهنگ نبوده و نیست. شجریان پا را از این فراتر گذاشته و موسیقی صد سال گذشته از مقطع انقلاب مشروطیت تا به امروز ( منهای چهل سال فرهنگ عزا و روضه ) را افراط و تفریط، در کاباره ها معرفی میکند.
بنظر من شجریان را حتی نمیتوان در جرگه خوانندگانی که سبک سنتی در تاریخ موسیقی ایران بنام آنان ثبت شده است قرار داد. دلکش در کاباره آواز میخواند، الاهه، بنان، مرضیه، هایده، و دهها خواننده و بسیاری دیگر که بقول شجریان کاباره خوان بودند، به حیثیت “گل جمال موسیقی ملی اسلامی لطمه زده اند”. همین فرهنگ صاحب روضه و عزا در حکومت تاب تحمل فریدون فرخزاد را نیاورد. فریدون فرخزاد نمونه ای از همان چهره کاباره خوان و هنرمند محبوبی است که زمانی میدان سنت و سبک ربنا را مسدود کرده بود. خوانندگان، نوازندگان، کلیت عناصر عرصه هنر آواز و کل موسیقی صد سال اخیر از نظر شجریان مالیده است و همگی حیثیت موسیقی را تا مقطع ظهور ربنا بر باد داده اند!؟. این سخنان تنها ارتجاعی نیستند بلکه نشان دادن واکنشی بشدت ضد فرهنگ موسیقی مدرن غربی هم هست و به این اعتبار باید شجریان را ارزیابی کرد نه اینکه گویا تارهای حنجره او گوی سبقت را از همه گرفته بود.. او نماینده فرهنگ ملی اسلامی عقب مانده در مقابل سبک مدرن موسیقی غربی بود.
با این اوصاف نسل جدید در ایران فرهنگ و سنتهای مدرن و غربی را بعنوان علایق خود جا انداخته است. جامعه ایران هیچوقت اسلامی نبوده است. همان نسل قبل از انقلاب علیرغم وجود دیکتاتوری و اختناق آریامهری، اگر حکومت حامی ربنا انقلابشان را بشکست نمی کشانید در عرصه موسیقی و هنر نیز خود را در ردیف فرهنگ و دستاوردهای هنری امروز غرب قرار میداد. امروز نسل جدید عملا خود را با موسیقی مدرن غربی تعریف میکند و به همین اعتبار خود را به هنر و موسیقی جهانی متعلق میداند.
۱۲ اکتبر ۲۰۲۰
٢۱ مهر۹۹

اینرا هم بخوانید

راه حل سقز علیه تهاجم شیمیایی- عبدل گلپریان

روز یکشنبه ۲۰ فروردین دست‌کم شش مدرسه دخترانه در شهر سقز به‌طور هم‌زمان هدف حملات …