سقوط ریال، سقوط معیشت و زندگی مردم، پاسخ کارگران

سقوط ریال و صعود بیسابقه نرخ ارز، نشان بارزی از بحران عمیق اقتصادی و سیاسی حکومت اسلامی است که تار و پودش را گرفته است. همانطور که بارها اشاره کرده ایم رابطه با آمریکا یک پارادوکس لاینحل برای حکومت اسلامی و هم برای آمریکاست. جمهوری اسلامی به رابطه با غرب نیاز دارد تا بتواند به بازار جهانی راه پیدا کند و تکانی به لاشه بیجان اقتصادش بدهد. اما هویت این رژیم ضدیت با آمریکا و غرب است و با همین هویت تروریسم در منطقه را تغذیه میکند و ارزش مصرف داخلی اش نیز سرکوب هر اعتراض تحت عنوان دشمنی با آمریکا بوده است. آمریکا نیز با خروج از برجام و تشدید تحریم ها تلاش دارد تا بلکه موقعیت از دست رفته اش در این منطقه را جبران کند و زیر این فشارها جمهوری اسلامی را با شرط و شروط خودش پای میز مذاکره بنشاند. در این مناقشه این کارگران و کل جامعه هستند که قربانی میشوند.

از جمله سقوط ریال و رشد نجومی قیمتها و عواقب اجتماعی آن از تبعات فاجعه بار این وضعیت است. در هفته اخیر رکوردهای تازه ای در نرخ دلار جا به جا شد و آخرینش رسیدن قیمت آن به بالای ١٥٠٠٠ تومان است. حسین راغفر از اقتصاد دانان شناخته شده حکومتی اخیرا طی گزارشی از افزاش تورم بالای ٤٤ درصدی سخن میگوید. او در گزارش خود همچنین از در پیش بودن تورم بالای ١٤٠ درصدی در بخش صنعت و بیکارسازی های وسیع و گسترش فقر در جامعه ، و از غارت انبارها و زمین گیر شدن تولید هشدار میدهد.

به عبارت روشنتر با سقوط ریال نه تنها دستمزدهای چند بار زیر خط فقر کنونی کارگر چندین بار دیگر ارزشش سقوط میکند، بلکه اثرات آن بسیار فاجعه بار تر است و بیکاری میلیونی در جامعه و رها شدن مردم در چنگال بی تامینی مطلق و نابود شدن معیشت و زندگی میلیونها مردم را در بر میگیرد.

جالب اینجاست که در رابطه با این اوضاع  هاشم آقاجری از اعضای سازمان مجاهدین انقلاب اسلامی ایران اخیرا طی سخنانی اخطارش اینست که مردم به انتخاب بین شورش و خودکشی رسیده اند. اما آشکار است که نگرانی او از “شورش” یا در واقع انقلاب مردم است. روشن است که جامعه خود کشی را انتخاب نمیکند و نکرده است و این را خود او هم خوب میداند. بلکه همه شواهد انقلاب را در چشم انداز نزدیک جامعه قرار داده است. از جمله خیزش دیماه مردم، خیزش های شهری در فاصله دیماه تا کنون بر سر پایه ای ترین مسائل معیشتی چون قطعی آب و برق و طوفان های شنی و بلایا و مصائب بیشمار دیگری که مردم بدون کمترین امکان زیستی در چنگال آنها رها شده اند، به راه افتاده است. همچنین اعتصابات سراسری قدرتمندی چون اعتصاب رانندگان کامیون و کامیونداران و اعتصابات کارگران هفت تپه و راه آهن و فولاد اهواز و فراخوان های سراسری به اعتصاب در بخش های مختلف، گفتمان اعتصاب سراسری را به عنوان یک راهکار فوری و عاجل داغ کرده است. وخلاصه کلام  سیر پرشتاب تحولات سیاسی جامعه  گویای آشکار این حقیقت است.  در همین راستا سخنان کارگر هفت تپه بسیار مهم و گویاست که میگوید در وضعیت اقتصادی امروز کشور تنها راه نجاتش شوراهای مستقل کارگری و مردمی و نظارت آنها بر عملکرد دولت و نهادهای دولتی و مقابله با فساد از بالا تا پایین است. و یا وقتی که او از وضعیت خراب اقتصادی سخن میگوید همه حرفش اینست که “این طبقه سرمایه دار است که چنین وضعیتی را بوجود آورده است چرا باید طبقه کارگر هزینه اش را بدهد؟”. همین سخنان که حرف دل همه کارگران و مردم شریف است کل بساط چپاول و غارت سرمایه داری حاکم را به چالش میکشد. و یا وقتی کارگر گروه فولاد ملی اهواز میگوید که “ما اهرم اقتصادی دست کسی نیستیم و هیچ سرمایه داری نمیتواند بیاید ما را اهرم قرار دهد، برای اینکه اقتصادش بهتر شود، بلکه ما خود چرخه صنعتیم و قدرت خودمان را میدانیم” و بعد نیز بر ایجاد شورای مستقل کارگری به عنوان یک راه کار فوری تاکید میگذارد، دارد به کل جامعه راه نشان میدهد.  اینها همه گوشه های کوچکی از اتفاق بزرگتر و شورانگیزتری است که کل حاکمیت و دارو دسته هایش را چنین به هراس انداخته است. همین چند نمونه نشان میدهد که کارگران راه شورش و انقلاب را میشناسند و برای آن تلاش میکنند. و شوک این وضعیت است که سنگینی اش در سخنان آقاجری و تک تک سران حکومتی و دارو دسته هایشان دارد خود را نشان میدهد.

پاسخ کارگران چیست؟

فروپاشیدن هر روز بیشتر اقتصاد جمهوری اسلامی دارد هستی و زندگی بخش عظیمی از مردم  را به نابودی میکشد. این وضعیت باعث شده که اقتصاد به موضوع مهم سیاست تبدیل شود. از جمله در تقابل با ابعاد تکاندهنده فقری که بر گرده مردم تحمیل شده، کارگران و مردم ایستاده اند و جنگی هر روزه بر سر زندگی و معیشت در جریان است. و نه تنها این بلکه جنبشی برای رها کردن جامعه از شر سرمایه داران چپاولگر و حکومتشان به جریان افتاده است جنبش سرنگونی هر روز قدرتمند تر به جلو گام بر میدارد. نمونه بارز آن اعتراضات گسترده کارگری و بخش های مختلف جامعه علیه فقر،  تبعیض و نابرابری و کل بساط دزدسالار حاکم است. اعتراضاتی که یک پایه محکم جنبش سرنگونی را تشکیل میدهد. فشرده تر کردن و گسترش این مبارزات در واقع پاسخ فوری به اوضاع امروز است.

واقعیت اینست که رژیم اسلامی مستاصل تر از هر وقت در برابر طوفان خشم مردم قرار گرفته است. از یکسو مردم هر روز سازمانیافته تر و قدرتمندتر وارد میدان مبارزه میشوند و خواستهایشان را طلب میکنند و از سوی دیگر جدال باندهای مختلف حکومتی بیش از هر وقت بالا گرفته است. در سطح بین المللی نیز حکومت اسلامی بیش از هر وقت در انزوا و زیر فشار قرار دارد. نتیجه اینکه امروز بیش از هر وقت شرایط برای اعتصابات سراسری کارگری و جلو آمدن بخش های مختلف جامعه با خواستهای تعرضی و سراسری خود فراهم است. برای دفاع از ابتدایی ترین سطح زندگی انسانی راه دیگری نیز جز این نیست.

بنابراین اگر با سقوط ریال ارزش همان دستمزدهای چند بار زیر خط فقری که به کارگر تعلق میگیرد، کمتر و کمتر میشود، حرف کارگر در اعتصابات و اعتراضات هرروزه اش اینست که باید دستمزدش فورا افزایش یابد و داشتن یک زندگی انسانی حق مسلم اوست. حرف کارگر اینست که در برابر سرقت آشکار دستمزدش می ایستد و باید دستمزدها بموقع پرداخت شود، حرف کارگر اینست که باید امنیت شغلی داشته باشد و اگر بیکار است باید از بیمه بیکاری و یک زندگی شایسته انسان برخورد باشد و خلاصه کلام اینکه حرف کارگر و حرف مردم، حرف همان معلمی است که در تجمع اعتراضیش در بوشهر پلاکارد نه به تفاوت فاحش طبقاتی را بر دست گرفت و شعار معیشت، منزلت، حق مسلم ماست را سرداد.

به عبارت روشنتر اگر ارز گران میشود و در نتیجه آن قیمت ها سرسام آور بالا رفته  و سطح زندگی مردم هر روز بیشتر به دره فقر و تباهی سقوط میکند، اگر تولید کارخانجات متوقف شده و بازار بچاپ و بچاب و احتکار بالا میگیرد و در کنار بیکاری عظیم میلیونی، موجی از بیکارسازیها به راه افتاده است، اگر مردم بخاطر محرومیت از پایه ای ترین بیمه های اجتماعی چون درمان رایگان و تحصیل رایگان و تسهیلات لازم برای تامین مسکن محرومند و در این آستانه سال جدید،  برای بسیاری از کارگران فرستادن کودکانشان به مدرسه زیر سوال است، اگر آب نیست، اگر برق نیست، اگر دارو نیست و بخاطر نبود کمترین تامینی، زندگی و معاش بخش بسیاری از جامعه در خطر است، حرف کارگر و حرف مردم اینستکه بحرانتان به ما مربوط نیست. گورتان را گم کنید و بروید. ما خواهان یک زندگی انسانی هستیم. پاسخ جامعه دفاع از زندگی و کرامت انسانی اش و  تعرض به کل ارکان حکومت اسلامی و گرفتن حق و حقوقش است. و راه رسیدن به این انتخاب وارد عمل مستقیم شدن خود کارگران و مردم با قدرت شوراهای مستقل سراسری شان است. با ایجاد کمیته های هماهنگی اعتصابات و رفتن بسوی اعتصاب سراسری کارگری است.

و وقتی به اعتراضات کارگری و به اعتراضات بخش های مختلف مردم معترض نگاه میکنیم، میشود به روشنی دید که جامعه همین مسیر را به پیش گرفته و به جلو گام برمیدارد. برای نمونه همین الان در میان معلمان که همواره نقش ارزنده ای در جلو آوردن گفتمان های برابری طلبانه داشته اند، زمزمه های برپایی اعتصابی سراسری برای افزایش فوری حقوقها و خواستهایی چون درمان رایگان، تحصیل رایگان و آزادی معلمان زندانی بالاست و برای سیزدهم مهرماه به تجمع سراسری اعتراضی فراخوان داده اند.  همچنین کارگران راه آهن یک هفته است که دور جدید اعتصابات سراسری خود را آغاز کرده و قبلا با بیانیه هفت ماده ای خود بر خواست های مهمی چون حق ایجاد تشکل، حق برپایی تجمع، پرداخت به موقع و سروقت دستمزدها، لغو قراردادهای موقت، توقف اخراجها و حق داشتن درمان تاکید کردند. ٦ هزار کارگر نیشکر هفت تپه دو هفته اعتصاب قدرتمند را پشت سر گذاشته و همچنان بر خواستهایشان پافشاری میکنند و نزدیک ٤ هزار کارگر گروه ملی با اولتیماتوم اینکه اگر وعده ها عملی نشود برمیگردیم و با شعار تا حق خود نگیریم از پا نمی نشینیم دو سه روز قبل موقتا به تجمعاتشان پایان دادند.

واقعیت شورانگیز تر اینست  که شعارهای مشترکی اعتراضات بخش های مختلف کارگران و نود و نه درصدی های جامعه را به هم وصل میکند. شعارهایی که اعتراضش به  فقر، به تعبیض و نابرابری و به کل بساط چپاول و غارت سرمایه داری حاکم است. این را در اعتراضات کارگران، معلمان، بازنشستگان، و بخش های مختلف جامعه به روشنی میتوان دید. از جمله مردم در اعتراضاتشان با شعارهای چون زنده باد کارگر، مرگ بر ستمگر، حقوقهای نجومی، فلاکت عمومی، کشور ما دزدخونه است، توی جهان نمونه است، نه به شکاف عظیم طبقاتی، معیشت، منزلت، حق مسلم ماست، بطور واقعی دارند اعتراض خود را به کل بساط سرمایه داری دزد سالار حاکم اعلام کرده و جامعه ای انسانی و مرفه و برابر را فریاد میزنند. این واقعیت را باید دید و به آن شفافیت داد. این واقعیت را باید دید و قدرتمند و یکصدا اعلام کرد که پاسخ سوسیالیسم است.

اینرا هم بخوانید

افزایش دستمزد یا حمله معیشتی گفتگو با شهلا دانشفر در برنامه خط رفاه در تلویزیون کانال جدید

کارگر کمونیست ۸۲۴ حسن صالحی: در برنامه این هفته در مورد تعیین میزان حداقل دستمزد …