لنین و اپوزیسیون اپوزیسیون شدن

یکی نوشته است: “لنین بلشویک میگه: وظیفۀ ما توضیح دادن شرایط مبارزه، نشان دادن اَشکال ممکن آن، نشان دادن جایگاه پرولتاریا در مبارزۀ در پیش به او، و کار برای سازمان دادن نیروهایش و ارتقاء دادن آگاهی طبقاتیش است. و این امر در حال حاضر، در میان سایر چیزها، به معنای آشکار کردن خستگی ناپذیر چهرۀ کادتها و هشدار دادن علیه حزب کادت است. این کاری است که ما انجامش می‌دهیم و به انجام آن ادامه می‌دهیم. هنگامی که کادتها بخاطر این آشفته می‌شوند و به جوش می‌آیند، نشانه‌ای از این است که ما کارمان را بد انجام نمی‌دهیم.” و این را در اعتراض به حزب کمونیست کارگری می‌نویسد که چنین برخوردی به اپوزیسیون سلطنت طلب ندارد و در تظاهراتهایی شرکت می‌کند که اپوزیسیون سلطنت طلب هم هستند. و اعتراض دارد که چرا، بنابر آن حرفهای لنین، حککا شعار “ما اپوزیسیون اپوزیسیون نیستیم” را سر می‌دهد؟!


می‌گویند پیروان یک فرقه مذهبی موقع پختن سوسیس به اندازه یک بند انگشت از هر سر آن می‌بریدند چرا که در قواعد مذهبی ایشان سر و ته سوسیس‌ها را بریدین یک اصل بود. یکی از کنجکاوان در میان این افراد تحقیق می‌کند و ته قضیه را در می‌آورد که گویا حدود ۵ – ۶ نسل پیش، یکی از سران آن فرقه موقع پختن سوسیس‌ها، از آنجا که ماهی تابه ای به بزرگی سوسیس‌های زمانه خودش نداشت، از هر ته آن یک بند انگشت می‌برید. دور و بری‌هایش بدون اینکه بپرسند و بدانند جریان چیه، آن را بعنوان یک اصل فرقه خودشان می‌پذیرند و ثبت می‌کنند و این رسم و قاعده نسل به نسل ادامه می‌یابد. جریان اعتراض به شرکت در تظاهراتهای که اپوزیسیون سلطنت طلب هم شرکت دارند برای بسیاری از منتقدین از این جریان است. تعدادی به جمهوری اسلامی اعتراض دارند و با پرچم‌های خود، که بعضا پرچم شیر و خورشید است هم شرکت می‌کنند. دوست منتقد ما چون نمی‌خواهد در اعتراض و آکسیونی شرکت کند، بهانه آورده است که بودن در جائی که سلطنت طلب هست، نجس است.


من فکر می‌کنم فشار نقد دائم باید روی هر جریان سیاسی جدی و از جمله حزب کمونیست کارگری باشد. اما اگر این فشار بی ربط باشد قبل از هر چیزی به اعتبار کسی که این انتقادها را مطرح می‌کند و کسانی که اینگونه حرفها را تأیید می‌کنند، لطمه می‌زند.
اما اشکال این بحث در کجاست؟
۱) اینجا لنین و بلشویم مذهب شده اند. چون لنین این کار را کرد، هر کسی کار دیگری بکند مرتد است! روی روحیه مذهبی مخاطب حساب باز کرده است.
۲) حرف و منطق این نقد بی ربط است. لنین هیچ وقت – نه در این پاراگرافی که آورده شده و نه هیچ جای دیگر – یقه تزار را ول نکرد که یقه کادتها و منشویکها را بگیرد. لنین اپوزیسیون کادتها نبود مخالف سیاسی آنها بود؛ همچنانکه سلطنت طلب‌ها مخالف سیاسی ما هستند، اما جنگ امروز ما با جمهوری اسلامی است. کسی که جمهوری اسلامی را سرنگون نکرده بخواهد سلطنت طلب و مجاهد را سرنگون کند، عملا به هیچکدام کاری ندارد.
۳) حزب کمونیست کارگری کم بحث در افشاء سلطنت ندارد.
۴) کسی می‌تواند جریانی را افشاء کند، بدون اینکه لزوما اپوزیسیون آن شود. ما در دوره‌های مختلفی راه کارگر را برای افغان ستیزی اش، بخاطر حجاب گیتش، و بخاطر قربان صدقه منتظری رفتنش افشاء کردیم، حزب توده و فدائیان اکثریت را برای همدستی شان با جمهوری اسلامی افشاء کردیم، مجاهد را بخاطر سیاستهای اسلامی‌شان افشاء کردیم، بدون اینکه اپوزیسیون هیچکدام از این جریانات عقبمانده سیاسی بشویم.
۱۳ اوت ۲۰۲۱

اینرا هم بخوانید

نقطه ضعف راست- ناصر اصغری

چپ و راست در انقلاب جاری در حال سازماندهی هستند و قبل از اینکه انقلاب …