من کارگران هفت تپه را تنها نمی‌گذارم!

کارگر کمونیست ٦٣١

اخیرا یکی دو نفر ویدیو کلیپی از اعتراض کارگران نیشکر هفت تپه را منتشر کرده بودند که در آن چند تن از کارگران شعار می‌دهند “مفسد اقتصادی اعدام باید گردد”. یکی از منتشر کننده‌های آن ویدیو کلیپ مدعی شده است که این ویدیو توسط نیروهای کمونیست زیر فرش می‌شود اما ایشان آن را منتشر می کند تا آن را نقد کند.
واضح است که انگیزه انتشار آن توسط این منتقد کاملا متفاوت از آنچیزی است که ادعا شده است. در آن به اصطلاح نقد آمده است که هیچ چپ و کمونیستی در میدان نیستند و در بین کارگران حضور ندارند. آن ویدیو کلیپ را پخش می‌کند که کمونیستها را بکوبد. این کنه آن “نقد” است. اما حتی اگر شعار برای اعدام مفسدین اقتصادی هم در این مملکت و از تعدادی از کارگران اعتصابی نیشکر هفت تپه هم شنیده شود، من هنوز در کنار اعتراض و اعتصاب کارگران هفت تپه می‌مانم و کل دستآورد اعتراضات کارگران را با یک شعار به دیگران هدیه نمی دهم!

کارگر هم می‌تواند شعار “اعدام باید گردد” بدهد! اما حرف ما چیست؟
صرف اینکه یکی کارگر است و حتی یکی کارگر معترض است و در صف اعتراض کارگران اعتصابی نیشکر هفت تپه هم است و خواهان اعدام اسدبیگی و یا فلان دزد در جمهوری اسلامی است، عجیب نیست نیست. جنبش قدرتمند لغو اعدام در بین فعالین اجتماعی و میدانی و در بین فعالین جنبش کارگری جا افتاده است. این فعالین جلوی اعتراضات و از جمله اعتراضات کارگری هستند و جامعه را برای تغییر در عرصه‌های مختلفی سازمان می‌دهند. اینکه تعدادی از کارگران در شعارهایشان خواهان اعدام کسی هستند که آنها را به خاک سیاه نشانده، نشان از ارتجاعی بودن جنبش کارگری و بخصوص کارگران نیشکر هفت تپه، که در حداقل یک دهه گذشته قلب تپنده جنبش کارگری در ایران بوده نیست. نشان از عدم حضور کمونیستها در بین کارگران نیست. خشم این کارگران کاملا قابل فهم است. اینکه کسی در کشوری مثل ایسلند هم که حکم اعدام را از سال ۱۹۲۸ لغو کرده است و دیگر به فرهنگ جامعه تبدیل شده، خواهان اعدام یک فرد خاصی بخاطر تباه کردن زندگی او و خانواده‌اش شده باشد، نشان از هیچ چیز عجیبی نیست. این دنیائی که اینقدر کوچک است که با یک شعار حاشیه‌ای بر سر آدمی خراب شود، از اول هم دنیای حقیرانه‌ای بوده است. کسانی می‌توانند تحت شرایط ویژه‌ای واکنش‌های غیرمعقولی از خود نشان بدهند. اما نمی‌شود کل جامعه ایسلند را برای مطالبه اعدام یک نفر توسط خانواده یک قربانی سرزنش کرد. کارگران هفت تپه را نمی شود با شعار ده بیست نفر سنجید. اگر یک آدم منصفی بخواهد اعتراضات کارگران نیشکر هفت تپه را ارزیابی کند، “اعدام باید گردد” در هیچ کجای این ارزیابی آن آدم منصف عمده نیست!

هفت تپه، قلب تپنده جنبش اعتراض بر علیه جمهوری اسلامی
جنبش کارگری یک فرقه دو سه نفره نیست که همه مثل هم فکر کنند. جنبش وسیعی است که از شورا و سوسیالیسم تا سندیکا و سندیکالیسم تا ناسیونالیسم و مذهب در آن فعالند. می‌شود گفت که در فلان مرکز کارگری سندیکالیسم و یا ناسیونالیسم و یا فلان گرایش سیاسی راست دست بالا دارد. اما نکته شورانگیز اینجاست که شاخص اصلی جنبش کارگری چپ بودن و رادیکال بودن آنست. یک نمونه بارزش نیشکر هفت تپه است که آلترناتیو شورایی را مقابل کل جامعه قرار داد و علیه کل بساط دزدسالار حاکم و فقر و فلاکت و تبعیض ها و نابرابری ها قد علم کرد. بعلاوه در عرصه میدانی این جنبشی است با شعارهایی چون “حقوقهای نجومی، فلاکت عمومی”، “شکاف عظیم طبقاتی باید برچیده شود”، “ملک نجومی تو ، ما را بی مسکن کرده”، “دزدی های نجومی، فلاکت عمومی” ، “دولت سرمایه دار حرف حالیش نمیشه، در کف خیابان کل بساط توحش و بربریت سرمایه داری حاکم را به چالش کشیده است. از جمله این شعارها از سوی، کارگر، معلم، بازنشسته فریاد زده شده و صدای اعتراض کل جامعه را نمایندگی کرده است.
بنابراین در جایی مثل هفت تپه رضا رخشان، شوراهای اسلامی و دیگر طرفداران احمدی نژاد جایگاهی ندارند. نام هفت تپه که می‌آید “نان، کار، آزادی، اداره شورائی” برجسته است. اسماعیل بخشی برجسته است. به عبارت روشنتر در این اعتراضات حتما کسانی هم یافت خواهند شد که تحت تأثیر گرایشات دیگری هستند اما وظیفه ماست که با قراردادن افق روشنی به آنها نشان دهیم که راهشان بیراهه است و جهت درست را نشان دهیم. از جمله سر دادن شعار اعدام مفسد اقتصادی هم از همین دست است. در جامعه‌ای که اعدام و سنگسار جزئی از وجودش بوده و کارگر و زن هم در آن جامعه بزرگ شده و تأثیر پذیرفته از محیط دور و برش است، اگر تعدادی هنوز از اعدام، حتی اگر کاملا متوجه شعارشان باشند، غیرعادی نیست. و اتفاقا اینجاست که فعال کارگری‌ای که منطق غیرانسانی بودن اعدام را متوجه شده، جلو می‌آید و نشان میدهد که چگونه احکامی چون اعدام و حبس ابد همواره در خدمت دولتهای چون جمهوری اسلامی قرار دارد و با چنین ابزاری زمینه برای تعرض به کل جامعه فراهم میشود.

هفت تپه با شعار نان ، کار، آزادی، اداره شورای، و با اعتصاب قدرتمندش جنبش کارگری را به جلوی صحنه سیاسی جامعه برد و همراه با جنبش کارگری کمونیسم و چپ و گفتمانهایش مکان قدرتمند تری در سطح جامعه پیدا کرد. بنابراین اکنون دیگر هیچ آدم جدی‌ای حضور در جایی مثل هفت تپه و یا در جامعه ایران را نمی تواند انکار کند. از واشنگتن پست، حسین راغفر، روزنامه شهروند، احمد زیدآبادی و هوشنگ امیراحمدی گرفته تا حشمت‌الله فلاحت پیشه، روزنامه کیهان و رضا رخشان همه آن را می‌بینند. کسی که کمونیسم و حضور فعال کمونیستها را در نه تنها در هفت تپه، بلکه در جامعه ایران انکار می‌کند، در واقع دلش می‌خواهد اینجوری ببید. و این راستی است که اولا فکر می‌کند چپ است و ثانیا فکر می‌کند با تکرار “نقد می‌کنم و راه نشان می‌دهم” می‌تواند کمونیسم را به حاشیه براند!
۱۰ ژوئیه ۲۰۲۰

اینرا هم بخوانید

نقطه ضعف راست- ناصر اصغری

چپ و راست در انقلاب جاری در حال سازماندهی هستند و قبل از اینکه انقلاب …