مهرنوش موسوی: تصویر زن و مرد هر دو را عوض شده

سی و دو سال پیش که اومدم آلمان، در یک کلاس سی نفره شروع به یادگیری زبان آلمانی کردم که من تنها خاورمیانه ایی اون کلاس بودم. همه از روسیه سابق می آمدند. اون وقت هنوز شوروی سقوط نکرده بود. روز اول معلم از ما پرسید از کجا می آئیم و چکاره بوده ایم. من تنها کسی بودم که سن ام از بقیه کمتر بود، پناهنده سیاسی بودم و در باره شغلم گفتم که پارتیزان بودم?. اغلب شاگردان کلاس زن بودند. همه مهندس در رشته های مختلف در زمینه برق، صنایع سنگین، جاده سازی، حتی کامپیوتر، آرشیتکت و پزشک و غیره. بدون اینکه خرپول باشند. ادمهای عادی و معمولی. مرزها شل شده بود. چون قبل از جنگ جهانی دوم پدر بزرگ، مادربزرگهایشان المانی بودند، به اینجا برگشته بودند. زنها خیلی با اعتماد به نفس، فعال، پرکار و فوری در پی یادگیری زبان و پیدا کردن شغل بودند. اصلن یک تعدادی در خلال کلاس زبان شغل پیدا کردند و رفتند. چند سال بعد، وقتی شوروی سقوط کرد، فقط مجسمه ها را پائین نکشیدند، در زمینه حقوق زن وضع بدتر شد. قبل از سقوط، در همان شوروی که تازه باد سوسیالیسم به آن خورده، به واقع سرمایه داری دولتی بود تا سوسیالیستی، وضع زن صد برابر بهتر از الان بود. این را من نمیگویم، خودشان میگویند که در این تغییر نقش داشتند. چند روز پیش، در کانال تلویزیونی با ارزش آر ته آلمان توسط یک ژورنالیستی که کارهای خوب و با کلاس و تحقیقات عمیقی میکنه یک برنامه پخش شد در باره وضعیت الان زنها در روسیه که خیلی جالب بود. نشون میداد که مسکو تنها پایتخت جهان هست که به جای تولیدات صنعتی و وسائل مورد نیاز مردم، به جای بیمارستان و مهدکودک و مدرسه، نایت کلاب درست کردند. میگفت انقدر دیسکو و بار شبانه که در مسکو تا صبح باز هست، در پایتخت هیچ کشوری نیست. جالب بود میگفت دنیا هنوز ننشسته ببیند که در طی بیست سال اخیر یک نوع طبقه سرمایه دار جدید شکل گرفته که اگرچه طبق قوانین کلاسیک قبلی سود بدست می آورد، ولی میگفت به نوبه خودش جدید است. من یادم هست منصور حکمت در یک سمیناری در باره راسیسم و نژاد پرستی میگفت اینکه جغرافیا و تاریخ عروج سرمایه در یک کشور چی هست مهمه! اینطوری نیست که شانه بالا بیندازیم و بگوئیم سرمایه داری سرمایه داری هست دیگه! نه! چون روی همون ویژگی هست که اعتراض اجتماعی شکل میگیره. بطور مثال میگفت اینطوری نیست که کارگر سیاهپوست امریکایی در دوران برده داری یا فئودالی خیلی آقا بوده، فقط زمین را ازش گرفتند و گفتند پلیز شما از این به بعد بیا برو در شیکاگو در کارخانه صنعتی پرولتر بشو! سرمایه داری آمریکا در محیطی عروج کرده که نژادپرستی در آن وجود داشته، منتهی طبقه جدید بورژوازی نگاه کرده دیده به نفعش هست، راسیسم را به عنوان ماتریال عروج خودش با خودش به عصر جدید بیاورد. گاوآهن و خیش را نیاورد چون به دردش نمیخورد، ولی مذهب را آورد، نژاد پرستی را آورد، مردسالاری را آورد. ولی اینی که آورد دیگه اون قدیمیه نیست. فرمتش کرده. مردسالاری را آورد و طبقاتی کرد. مذهب را آورد در خدمت سرکوب نیروی کار و به طبع اون، تحمیق و سرکوب کل جامعه کرد.
الان تحصیل عروج این طبقه جدید الیگارش در روسیه بر متن مناسبات قبلی بسیار جالب است. این بر خلاف آمریکا برای اینکه ظهور پیدا کنه باید ماتریال قبلی را بلکل خراب میکرد. چون ماقبل این قبل از انقلاب اکتبر بود. باید محیط جدید ایجاد میکرد. ژورنالیست آلمانی میگوید فمینیسم، طبقه بورژوا را در دهه شصت تغییر داد. برای همین هم خیلی از فمینیستها را به بالا راه دادند. زنهای زیادی از طبقه متمول ریاست دولتها را گرفتند. میگوید الان این نوکیسه های الیگارش روسی از تحول خود طبقه بورژوا هم عقبترند. برای بازتعریف و عروج خودشان تا صد سال پیش عقب رفتند . یعنی نه حتی به قبل از دهه شصت. رفتند تا دوران قبل از انقلاب اکتبر و دوره تزار در روسیه!
این رپرتاژ نشان میداد که زنهای این خرپولهای روسی اتاقهایشان را بر اساس ارشیتکت دوران تزار درست میکنند. پالتوهای پوستشان را برای فروش فخر میپوشند. در دوربین نگاه میکنند و میگویند کار ما خدمت کردن به مردهاست. یک کانال تلویزیونی گذاشتند با یک شبکه عریض و طویل که به دختران جوان یاد میدهند چه جوری مردهای الیگارش را در نایت کلابها تور کنند. چه جوری لباس بپوشند. آرام حرف بزنند. میگفت الان «راشا دریم» یعنی اینکه زن روس یک شوهر خرپول پیدا کند. میگفت سیندرلا را باید الان آمد در روسیه از نو نوشت!

راستش اگر من در آلمان شاهد روند سقوط زنان شوروی سابق نبودم این گزارشات را باور نمیکردم. زنان روسی را در خیابانها میشود از آرایش های غلو آمیزشان، فخر فروشی به لباسهایشان، جراحیهای عجیب و غریب صورتشان شناخت. الان بیشترین شغلی که در بین انها رواج دارد همین کار است. بیوتی سالن! آن مهندسهای برق، راننده های بیل های مکانیکی، ارشیتکتهای پل های شناور، مهندس های کامپیوتر جای خودشان را به تن فروشی عادی شده داده اند. خیلی هایشان دو دهه در المانند زبان بلد نیستند چون خانه دار هستند. مردانشان بلند حرف میزنند، خودشان گویا یک لباس کیمونوی ژاپنی، تن زبان و لبهایشان کردند و کشیدند. زیر لبی و آرام و سر به زیر حرف میزنند. امار خشونت خانگی در میانشان وحشتناک است! تصویر زن و مرد هر دو را عوض کردند.
در این رپرتاژ سرگذشت زنی را میگفت که شوهر الیگارشش بعد از پنج تا بچه ولش کرده بود و در یک نایت کلاب یک دختر جوانتر گیر آورده بود. گوینده میگفت به زنها میگویند بنشین توی خانه، فرمانبر باش، به شوهرت سرویس بده، بعد دست بر قضا همین زنها را میگذارند و می روند. میگفت زنها متوجه این نیستند که حتی خرج این عقیده را هم آنها میدهند چون هیچ مرد پولداری با یک سرویس آشپزخانه نمی ماند!

به نظر من با کمک روسیه این تصویر از زندگی لاکچری، الیگارشی، این تصویر از زنی که دنبال تیغ زدن مرد پولدار میگردد، حوصله کار کردن ندارد، یک شبه میخواهد میلیاردر بشود، تصویر مردهایی مثل محمد علی نجفی با میترا استاد را در ایران هم رایج کرده اند. الان دو تا تصویر از زن در جامعه ما وجود دارد. یک تصویر زنان سر پا، بیشتر زنان مدرنی که به خودشان متکی اند. برابری طلب و معترضند. اغلب نان شغل و کار و تخصص و درسشان را میخورند. یک تصویر هم هست که تخصصش فروش سکس، تور کردن و مخ زنی است. تنبل و تن پرور، پول پرست، حرمت فروشی میکند. جمهوری اسلامی هم راه اینها را باز گذاشته چون میداند به نفعش هست. اگر یک زن فعال حقوق زن الان یک صفحه اینستاگرامی خوب داشته باشد که به زنها اعتماد به نفس، حقوق مدنی، نپذیرفتن مردسالاری را یاد بدهد فوری دستگیر میشود، ولی به زنی اجازه میدهند با اموزش شوهرداری، ولو بیحجاب با لبهای بوتاکسی صدها هزار نفر را روزمره خل و چل کند. ابله کند! اینها ماتریال بازسازی کاپیتالیستی فردای ایران و طبقه نوین الیگارش اش هستند!

اینرا هم بخوانید

ضرغام اسدی: در مورد حمله پهبادی و موشکی جمهوری اسلامی به اسرائیل