پایداری آبتین

روز 18 دی سال 1400 به نیمه رسیده بود که برگی دیگر از جنایت رقم خورد. هنوز خانواده داغدار پرواز PS752 از محل جنایت به خانه هایشان برنگشته بودند که خبر آمد بکتاش آبتین را کشتند.


از تیرباران در پشت بام مدرسه رفاه تا کشتار در زیر پلی در ترکمن صحرا. از تیرباران در فرودگاه سنندج تا کشتار در روستای قارنا. از کشتار دانشجویان در اهواز تا کشتار جلوی دانشگاه تهران. از تیرباران سعید سلطانپور تا کشتار دسته جمعی در تابستان 67. اینها کفایت نکرد. پس راههای شنیع تری پیش گرفتن. کارد آجین کردن خواننده ای در آلمان تا کودکی به همراه پدر در کرمان. از خفه کردن نویسنده گان در ون تا خود کشی دادن در زندان. از کشتن هزاران در خیابان تا به آتش کشیدن هواپیما. و هنوز “برای طناب دارشان دنبال گردن می گشتن.” از فرزاد کمانگر تا زانیار و لقمان. از نوید افکاری تا حیدر قربانی. از دل آرا دارابی تا شهلا جاهد. و از … تا … ؛ کشتن و کشتن و کشتن. و لابد بعد از هر کشتار نماز شکر به جا آوردند. اما به واقع نماز وحشت می خوانند چون هر چه می کشند از گوشه ای دیگر صدای برمی خیزد.

بکتاش آبتین صدایش خاموش شد اما بانگ بلند اعتراضش از داخل زندان تا سراسر کره ارض پیچیده است. بکتاش آبتین می دانست تاوان پایداری در مقابل جلادان بس سنگین است و از “جان شیرین” خود گذشت؛ قتل آبتین اما پایان راه نیست ولی بی شک حکومت قاتلان اسلامی را یک گام دیگر به پایان نزدیک ساخت.

اینرا هم بخوانید

زنان مغرور و رژیم مفلوک – یاشار سهندی

مندرج در ژورنال شماره ۷۰۷ (لینک به فایل پی دی اف نشریه ژورنال برای پیاده …