بیمه بیکاری یا بیمه سود و چپاول؟

مرکز پژوهش‌های مجلس جمهوری اسلامی این هفته گزارشی در باره وضعیت پوشش بیمه ای شاغلان در کشور منتشر کرده است. این گزارش میگوید: “حدود ۶۰ درصد از شاغلان کشور تحت پوشش بیمه نیستتند. این شواهد نشان می‌دهد که داشتن شغل لزوماً به معنی تأمین معیشت افراد نیست”.

گزارش مرکز پژوهش‌های مجلس رسما اعتراف می کند که در ایران میلیونها کارگر شاغل بیمه نیستند. تعداد شاغلان بالای ۲۴ میلیون نفر اعلام شده است. لازم به توضیح است که مدتی پیش هم وزارت کار رژیم رسما اعلام کرد که  در کل کشور ۲۷۰ هزار نفر بیمه بیکاری دریافت می کنند.وضعیت بیمه های کارگران از چه قرار است؟ نقش قردادهای موقت در این مورد  چه  بوده و قوانین حکومتی چه میگویند؟

* وضعیت بیمه های کارگران

۶۰ در صد جمعیت کارگران در ایران بیمه ندارند. منظور از بیمه در این گزارش، بیمه بیکاری می باشد، در این گزارش به سایر بیمه ها نظیر بیمه دوا و درمان، از کار افتادگی، بازنشستگی و… در این گزارش بهش پرداخته نشده است. دلایل این امر چیست؟ چرا دولت و کارفرمایان از بیمه کردن و پرداخت بیمه به میلیونها کارگر خودداری می کنند؟

دلایل قانونی که حکومت و کارفرمایان در قانون کارشان در این مورد تعبیه کرده اند میگوید: پرداخت بیمه بیکاری به کارگرانی تعلق میگیرد که بین دو تا سه سال  بطور مداوم و بدون وقفه کا کرده و حق بیمه  پرداخته اند و باید وزارت کار و سازمان تامین اجتماعی تائید کنند. ارائه سوابق پرداخت حق بیمه و فیش حقوقی و تائیدیه کارفرما جزو مهمترین اسنادی می باشند که کارگران بیکار شده موقع تقاضای بیمه بیکاری باید ارائه بدهند.قوانین حکومت رسما کارگران را از دریافت بیمه بیکاری محروم کرده است و در خدمت تامین سود بیشتر برای سرمایه داست. به چند دلیل:

* قراردادهای موقت

میلیونها کارگر و طبق برآوردهای نهادهای حکومتی نزدیک به ۸۰ درصد با قراردادهای کار موقت شاغل می باشند. این قراردادها قبل از تکمیل شدن دوساله سابقه کار کارگران از طرف کارفرما و دولت لغو میشود. کارفرمایان و دولت که خودشان قانون را نوشته اند بیشرمانه با ارجاع دادن میلیون ها کارگر به قوانین موجود، رسما از پرداخت بیمه بیکاری به کارگران خودداری می کنند. حتی به عنوان بیکار برای دریافت مقرری بیمه بیکاری به ادارات کار معرفی نمیشوند. صدها هزار  تقاضا و اعتراض و شکایت کارگران بیکار شده در این مورد بدست نهادهای حکومتی رسیده که همه آنها  با استناد به این قوانین ضد کارگری رد شده است. بدین ترتیب میلونها کارگر به صف بیکاران بدون حق دریافت بیمه بیکاری به وضعیت بی تامین رانده میشوند. قوانین موجود ربطی به بیمه بیکاری ندارند بلکه بیمه سود و چپاول برای سرمایه داران است.

* سود و منفعت سرمایه داران و دولت

در سایه اجرای چنین قوانین ضد کارگری دولت و سرمایه داران کارگران را مجبور کرده اند که با کمترین دستمزدها به بدترین و مشقت بارترین کارها تن بدهند. آنها میلیونها کارگر را وحشیانه استثمار کرده، هزاران میلیاردتومان سود از قبل کار کارگران به جیب زده و بعد از یکی دو سال کارگران را اخراج و قراردادهای کارشان را باطل می کنند. این یک شیوه رسمی دولتی و حکومتی در برخورد به کارگران و نحوه محروم کردن آنها از بیمه بیکاری می باشد.

* شرط اشتغال، قبول قراردادهای موقت وسفید امضاء

کارفرمایان و دولت اشتغال موقت با قراردادهای محدود عمدتا زیر دوسال را یکی از شرایط استخدام و بکارگیری نیروی کار گذاشته اند. تنها متقاضیانی شانس کار پیدا کردن حتی موقت را دارند که تن به شروط کارفرمایان بدهند. از آنجائیکه بیکاری روز به روز به دلیل رکود و رشد منفی اقتصادی و زمین گیر شدن اقتصاد حکومت افزایش می یابد، چوب اخراج به دلایل مختلف بالای سرکارگران می باشد، میلیونها کارگر جویای کار برای رها شدن از بیکاری و به امید داشتن درآمدی برای تامین هزینه های خانواده هایشان، ناچارا تن به این نوع کارهای شاق و با دستمزد کم و قراردادهای موقت می دهند. ۸۰ درصد کارگران در چنین وضعیتی کار می کنند.

* روی آوری به قراردادهای موقت بدلیل بیکاری و بیکارسازیها

میلیونها نفر از جمیعت جویای کار در ایران بیکار می باشند. حکومت هیج موقع آمار دقیق بیکاران را اعلام نکرده و نمی کند. بر اسا س گزارشات بانک جهانی  بیش از ۶۰ درصد جمعیت ایران بیکار می باشند. دولت برنامه ای برای ایجاد اشتغال ندارد و اقتصاد تک محصولی و نفتی می باشد. سیاستهای اشتغالزایی دولت راه به جایی نبرده است.

در آمارهای دیگری که بانک مرکزی، مرکز آمار، وزات کار هر از گاهی ارائه می دهند، ۴۰ میلیون جمعیت جوان ایران جویای کار هستند. یعنی ۴۰ میلیون بیکار. حکومت ادعا می کند ۲۴ میلیون شاغلند، از جمعیت بالای ۸۰ میلیون نفری ایران. در یک چنین وضعیتی کارگران پیدا کردن هر شغلی هر چند موقت را غنیمت شمرده تا بلکه معیشت و زندگی هایشان را تامین بکنند. خود این امر دولت و کارفرمایان و سرمایه داران را به صرافت این امر انداخته که اشتغال با قراردادهای موقت را جزو قوانین کار و اشتغال قرار  بدهند. تحمیل بدترین نوع اشتغال با دستمزدهای زیر چندین برابر خط فقر با حداقل تامینات اجتماعی و بدون  دریافت بیمه بیکاری در صورت بیکار شدن، به یک روش جاری و کاملا عادی در جهنم سرمایه داری در ایران تبدیل شده است. طبقه سرمایه دار از قبل این وضعیت روزانه صدها میلیارد تومان سود نصیبش شده، متقابلا میلیونها کارگر تا آستانه مرگ و از کار افتادگی برای تامین حداقل های معاش شان، ناچار از تن دادن به این نوع از اشتغال می باشند.

* استثمار و بهره کشی و برده داری مدرن

مجموعه این شرایط ایران را تبدیل به بهشت سرمایه داران و جهنم کارگران کرده است. خبری از امنیت شغلی نیست. بیمه بیکاری برای میلیونها کارگر عملا نیست. بیمه های اجتماعی، نظیر برخورداری از  بیمه های درمانی و بازنشستگی و…  با دهها مانع دولتی و حکومتی مواجه می باشد.سازمان تامین اجتماعی و سازمانهای بیمه گر حکومتی تبدیل به نهادهای دزدی و غارت و چپاوول حق بیمه های پرداختی توسط همین کارگران شده است. منابع این سازمانها نه در خدمت کارگران که در خدمت “اولویتهای نظام” قرار میگیرد. دفترچه های درمانی و کل موضوع بهداشت و درمان و استفاده از آن برای کارگران روز به روز گرانتر میشود. دفترچه های درمانی میلیونها کارگر شاغل با قرارداد موقت یا تمدید نمیشود یا موقت تمدید میشود. بیمه های بازنشستگی شامل حال میلیونها کارگر نمیشود چون با قراردادهای موقت شاغل بوده و طبق قوانین کار حکومت ضدکارگر، شامل حالشان نمیشود.در کنار اینها، خطر اخراج بالای سرکارگران می باشد. کارگران از روی اجبارو ترس و نگرانی برای از دست دادن همین اشتغال موقت، به هر خواست و قانون کارفرما ناچارا تن می دهند. نتیجه این وضعیت رانده شدن هر روزه میلیونها کارگر شاغل به زیر خط فقر و بقا می باشد.

این وضعیت ۶۰ درصد کارگران شاغل با قراردادهای موقت می باشد که روزانه بین ۱۰ تا ۱۲ ساعت در بدترین شرایط و با ناچیزترین دستمزدها کار میکنند. وضعیت میلیونها نفر بیکار دیگر فاجعه بار است. دولت و کارفرمایان از پرداخت بیمه بیکاری یا آنچه اینها به آن “مستمری بیکاری” اطلاق می کنند، خود داری می کنند. و این قانون شده و در قوانین کار حکومت جاری و اجرا میشود.

۰ درصد کارگرانی که بیمه نیستند وضعیتشان معلوم است. اما ۴۰ درصد بقیه  کارگران که گزارش مجلس ضمنی ادعا میکند بیمه می باشند، تعریف چندانی ندارد. در آمارهایی که حکومت و اداره جات و نهادهای آمار گیری اش ارائه داده اند در دوره دولت روحانی نزدیک به یک میلیون نفر کارگر شاغل با بالای بیش از ۱۰ سال سابقه کار به بهانه رکود و ورشکستگی و بحران ارزی و… بیکارسازی شده اند. سازمان تامین اجتماعی و نهادهای دیگر دولتی ادعا می کنند که اینها بیمه بیکاری میگیرند، اما این دروغی بیش نیست.

خود وزارت کار حدود چند هفته پیش اعلام کرد که تعداد دریافت کنندگان مقرری بیمه بیکاری در کل کشور رقمی نزدیک به ۲۷۰ هزار نفر می باشد. این آمار چند ساله حکومت است و هر سال ۱۰ هزار نفری را به این رقم اضافه کرده و آمار دریافت کنندگان بیمه بیکاری را بالا می برد! این آمار ۲۷۰ هزار نفر در حالی اعلام میشود که در چند سال گذشته یک میلون کارگر اخراج شده که رسما  بیمه بیکاری دریافت نمی کنند. اگر دریافت می کردند وزارت کار در آمارش وارد میکرد. بنابراین آن آمار وزارت کار معلوم میکند که کارگران بیکار شده علیرغم اینکه شرایط دریافت بیمه بیکاری را داشته اند، در آمار حکومتی و دولتی نیامده و معنایی جز این ندارد که بیمه نمیگیرند.

قوانین کار حکومت در مورد کل طبقه کارگر بویژه در مورد میزان و نحوه استفاده از بیمه بیکاری در عمل وجود ندارد.  طبق قانون کار حکومت میلیونها کارگر شاغل از آنجایی که با قراردادهای موقت کار می کنند در صورت اخراج بیمه بیکاری مورد نظر حکومت شاملشان نمیشود. اعتراضات و شکایتهای کارگران هم فایده ای نداشته و میلیونها کارگر بیکار شده در موارد نادری موفق شده اند چند ماهی مقرری بیمه بیکاری بگیرند، که وزارت کار با وقاحت وبی شرمی میگوید تعدادشان ۲۷۰ هزار نفر است.

ابعاد فاجعه و فقر و فلاکتی که حکومت با قوانین ضدکارگری اش بر گرده طبقه کارگر در ایران تحمیل کرده است، معیشت و زندگی میلیونها کارگر با خانواده هایشان را به نابودی تمام کشانده است. ۶۰ درصدی که این گزارش میگوید بیمه ندارند با احتساب خانواده هایشان بیش از نصف جمعیت  را تشکیل می دهند که هر روز سفره هایشات خالی و خالی تر شده و وارد جنگ و مبارزه برای زنده ماندن شده اند.

سیاستهای اقتصادی دولت، ادامه روند رکود اقتصادی و ورشکستگی و زمین گیر شدن اقتصاد بحران زده حکومت که هیچ امید و فرجی برایش نیست، عامل اصلی این وضعیت تحمیل شده به طبقه کارگر می باشد. ادعاهای اشتغالزایی حکومت و اعلام طرح و پروژه های مدعی اشتغالزایی همگی برای فریب مردم است. نهادهای امنیتی و اطلاعاتی سپاه و بسیج تا بنیاد برکت وابسته به  خامنه ای و قرارگاههای مختلف سپاه و غیره بر امکانات جامعه چنگ انداخته و بر آنها کنترل و نظارت دارند و این ثروت و دسترنج کارگران را چپاول می کنند، و بخشی را هم صرف هزینه های تسلیحاتی، از غنی سازی و هسته ای شدن، تا گسترش تسلیحات موشکی و حفط دم و دستگاه سرکوب وزندان و اعدام و غیره می کنند.

طبقه کارگر در ایران  تحت حاکمیت وحشی ترین و ارتجاعی ترین سیستم سرمایه داری عصر حاضر محکوم به کار و تولید ثروت و سود شده است. کارگران وارد جنگ بقا با حکومت اسلامی سرمایه شده اند. اما  در برابر این وضعیت تحمیل شده بر گرده طبقه کارگر و مردم کارکن مقاومت و مبارزه ای همیشگی و هرروزه علیه سرمایه داران و دولتش شکل گرفته و ادامه دارد.

یک فاکتور مهم وضعیت سیاسی در ایران که امروز منحصر بفرد است اینست که یک حرکت عظیم و میلیونی برای سرنگونی این حکومت اسلامی براه افتاده است. این در شرایطی است که جمهوری اسلامی در بدترین شرایط بحرانی قرار دارد. این تا آنجا برای سران جنایتکار حکومت مورد توجه است که سرمایه داران و سران حکومت را به فکر این انداخته که مهمترین کارشان چپاول و بخشا بیرون بردن ثروتشان است که در وقت مناسب فرار بکنند. همه میدانند که جمهوری اسلامی آینده ای ندارد. از اینرو ماندن جمهوری اسلامی هر روز معادل از یکسو تحمیل فقر و بیکاری بیشتر و از دیگر سو دست بردن به جنایت و سرکوب در مقابل مقاومت کارگران و مردم است. طبقه کارگر در پیشاپیش توده عظیم مردم سرنگونی طلب میتواند ورق را برگرداند.

جمهوری اسلامی، حکومت اختلاسگران، دزدان و قاچاقچیان، حکومت تحمیل فقر و فلاکت و بیکاری و بی تامینی بر گرده طبقه کارگر را با اتکا به نیروی عظیم اجتماعی خواهان آزادی و برابری و رفاه باید به زیر کشید، راه دیگری وجود ندارد.*

کارگر کمونیست ۵۸۲

محمد شکوهی

اول مرداد ۱۳۹۸ – ۲۳ جولای ۲۰۱۹

 

اینرا هم بخوانید

زمزمه‌های افزایش قیمت بنزین از سال آینده- محمد شکوهی

خبرگزاری حکومتی ایلنا خبر از برنامه‌ریزی دولت برای سه‌نرخی شدن بنزین داده و نوشته: “آنچه …