صرفا جهت یادآوری نه ثبت در تاریخ! یاشار سهندی

” آنچه رضاپهلوی و مشروطه طلبان تعقیب میکنند، آرزوهای دفن شده سیستم سیاسی است که در سال ۱۳۵۷ با اراده توانای مردم متنفر از حکومت فاسد و مستبد سلطنتی سرنگون شد. احیای این اتوپی در جامعه انقلابی ایران جزو محالات است. “
این سخنان من یا کسی از اعضای و کادرهای حزب کمونیست کارگری نیست؛ اما همه ما در یکسال گذشته بر آن تاکید کردیم. بگذریم که پیشتر هم چنین گفتیم. این سخنان از آن رحمان حسین زاده است!؟
این حرفها را بگذارید در کنار حرفهای یکسال گذشته ایشان و همفکران ایشان در حزب مطبوع شان و بیرون از آن حزب. که چقدر خطر اپوزیسیون راست و شخص رضا پهلوی بزرگ کردند و هشدار پشت هشدار که آمدن و بردن! تاریخ تکرار میشود، “یکبار به صورت …” رحمان حسین زاده بهتر این مطلب را بیان میکند:” شنیدیم در انتهای بسیاری از سناریوهای کمیک، تراژدی هم میتواند اتفاق بیفتد(!)” بله به این صورت بود که باورشان شده بود بدبخت شدیم و رفت! چنان در هیبت نداشته اپوزیسیون راست دمیدند که عملا همنوا با اپوزیسیون راست از انقلاب 57 کابوس ساختند.
از زبان خود رحمان حسین زاده بخوانیم:
” … مگر در اواسط سال ۵۷ سناریوی بیرون رانده شدن خمینی متحجر و کپک زده از نجف عراق و رهاشده در مرز کویت ابتدا کمدی به نظر نمی رسید؟! ( البته “رها شده” با مرسدس بنز و یک آفتابه تراژدی بود نه کمیک) با همین ترفندها و روشها و نشاندن در نوفل لوشاتوی فرانسه و فوکوس کردن بر او به عنوان “رهبر انقلاب” با مجاهدت “بی بی سی” و دیگر رسانه ها و به ضرب کنفرانس “گوادالوپ ” و سیاست “همه با همی ارتجاعی ” حزب توده و چپ ضد امپریالیست و پولیست و جبهه ملی و …. به تراژدی حکومت اسلامی ۴۴ ساله تبدیل نشد. “رحمان حسین زاده – «از این نمایش مضحک، فقط با تمسخر عبور نکنید»! دی ماه 1401. (پرانتز از من است)

” تاکید بر این واقعیت لازم است که نباید “رهبر تراشی و آلترناتیو سازی جریانات بورژوایی متکی به آمریکا و دولتهای غربی” را دست کم گرفت. دو هفته قبل در کنگره دهم حزب حکمتیست یادآور شدیم “تجربه انقلاب ۵۷ و فاش شدن ادعاهای دروغین “امروز فقط اتحاد” و “وحدت کلمه”و تجربه جنبشهای اعتراض همگانی سالهای اخیر در خاورمیانه این واقعیت را تاکید میکند که در صف “همه با هم” طبقه کارگر و مردم آزادیخواه به نیروی ذخیره آلترناتیو بورژوایی و راست تبدیل شده و نمیتوانند راه حل آزادیخواهانه و برابری طلبانه خود را به کرسی بنشانند. رحمان حسین زاده -«مانوور مضحک “شاهزاده و آیت الله زاده”» مهر ماه 1401
واقعیت اما به ایشان فهماند که انقلاب جاری ( که ایشان هنوز آنرا خیزش میخوانند) تکرار ساده تاریخ نیست و اصولا هیچ واقعه تاریخی تکرار قبلی نیست. به یک دلیل بسیار ساده؛ چون هر انقلابی و یا تحول سیاسی با شرایط زمان حال خودش شکل میگیرد و بوقوع می پیوندد و مهر تحولات معاصر خود را با خود دارد نه گذشته که تکرار آن گذشته باشد. البته ایشان چند وقتی است یواشکی همچین که کسی نفهمد هشدارها و بیدار باش ها و در واقع هراس افکنی از انقلاب جاری را نقد نکردند، حذف کردند و در این مسیر در آخرین یادداشت خود نوشتند که:
” …مسئله مهمتر اینست نمیخواهند بپذیرند که اهداف و برنامه و پیامها و شعارهایشان دقیقأ نقطه مقابل پتانسیل و ماهیت و کارکرد خیزش انقلابی یکسال گذشته است. جناب رضا پهلوی و طیف های مختلف ناسیونالیست و فدرالیست و مذهبی و سلفی با گیج سری و لجاجت بی منطق نمیخواهند قبول کنند، خیزش انقلابی بعد از مرگ مهسا امینی کمترین نزدیکی و سمپاتی با اهداف و شعارو خواسته های ملی گرایانه، حال ملی گرایی ایران و کرد و فدرالیست ندارد…. طیفهای مختلف جریانات راست چنان در اوهامات خود غرق بودند، نفهمیدند زنان و نسل جوان و کارگران و معلمان و اردوی کار و بخشهای وسیع مردم تحت فشار و استثمار و ستم یعنی نیروی مبتکر و فعال جنبشهای اعتراضی رادیکال با شفافیت بالایی تمایزبین خواسته ها و حقوق انسانی و آزادیخواهانه خود با ادعاها و اهداف جریانات مختلف راست اعم از مشروطه طلب و جمهوریخواه و فدرالیست و جریانات مذهبی و سلفی از جمله در بلوچستان را متوجه اند. اساس شکست و ناکامیهای رضا پهلوی و شاخه های مختلف ایوزیسیون راست در این واقعیت پایه ای ریشه دارد. ” رحمان حسین زاده- «رضا پهلوی و آرزوی دفن شده- 26 شهریور 1402» خب یکسال است ( و پیشتر از آن) که ما بر همینها تاکید داریم. این را می گویند: کپی برابر با اصل!
بهرحال امیدواریم بر همین مواضع بمانند و فردا روزی اگر تبلیغات راست وسعت گرفت دوباره به هشدارها و بیدار باش ها و هراس افکنی از انقلاب برنگردند. و یا شاید مانند برخی مدعی شوند: من همیشه تاکید کردم چپ اجتماعی دست بالا را دارد! فقط معلوم نیست چرا همیشه تو سر چپ میزنند. بهرحال کار دیگه، آدمی از فردای خودش خبر ندارد! اما نقدا این مواضع را به فال نیک میگیریم.

اینرا هم بخوانید

آرزوی بر باد رفته یک ولیعهد سابق- یاشار سهندی

به نظر خیلی سخت می آید همه عمر ولیعهد باشید. شاهزاده نیستیم و نمیدانم چه …