فلسفه و داستان حزب «کمونیست» چین و چین «کمونیست»

مقدمه: جامعه چین قبل از انقلاب ۱۹۴۸ یک جامعه فئودالی وبا اشغال مستقیم امپریالیست ژاپن ونیروهای ارتجاعی وابسته به نظام امپریالیستی اداره میشد. حزب کمونیست چین با بسیج میلیونها نفر در مقابل قدرتهای اشغالگر ونمایندگان ارتجاعیشان در گیر یک جنگ توده ای بود که سر آنجام بعد از دهها سال مبارزات مردم برهبری این حزب ومائو تسه دون توانستند قدرت سیاسی را بدست آورند.


بی ربطی چین به طبقه کارگر وکمونیسم کارگری :
حزب کمونیست چین هرگز یک حزب کمونیستی یعنی حزب طبقه کارگر وآرمانهای انسانیش نبود. هرگز برای آزادی وبرابری طلبی واقعی طبقه کارگر وجامعه مدرن آماده نبود وبرایش مبارزه نکرد. اما چون در آن دوران جنبش سوسیالیستی وبرابری طلبی وطبقه کارگر در جهان حرف اول را میزد ؛اکثر جنبشهای میانی جامعه از ناسیونالیسم تا بورژوازی خودرا به کمونیسم وسوسیالیسم متصل میکردند در حقیقت در آن زمانها ؛کمونیسم وسوسیالیسم به اصطلاح مد روز بود. اما بعد ها که کمونیسم به اصطلاح از رونق افتاد ؛ تمام جنبشهای ناسیونالیستی وخرده بورژوازی وبورژوازی ودهقانی دست از کمونیسم کشیدند وخودرا با نام واقعی خودشان مثلا دمکراسی وجنبشهای ناسیونلیستی وغیره آپدیت ومعرفی کردند.
.مائو تسه دون رهبر انقلابی یک جنبش دهقانی ضد امپریالیستی -فئودالی بود که بقدرت رسید. اما پس از کسب قدرت ؛حتی جامعه چین را نتوانست در حد خواسته ها وامیال وپیشرفتهای بورژوازی جهانی بپیش ببرد. در حقیقت دنبال یک کمونیسم یا سوسیالیسم دهقانی-ناسیونالیست چینی بود که ربطی به جنبش طبقه کارگر ومدرنیته وآزادی وبرابری -سوسیالیسم کارگری نداشت. نه تنها ربطی به کمونیسم کارگری نداشت بلکه حتی از جنبش بورژوازی جهانی هم عقب افتاده تر بود. میخواست طبقه کارگر وکمونیستهارا به روستاها انتقال دهد وعملا کمونیسم دهقانی را پیاده کند که بسیار عقب افتاده تر از بورژوازی موجود جهانی بود وعملا در دهه های آخر قرن ۲۰ با شکست مفتضحانه انقلاب فرهنگی مائو وعقب نگهداشتن جامعه چین؛ در حقیقت خط سیاسی مائو حتی در خود حزب کمونیست چین در مقابل جناح بورژوازی چین در زمان خود مائو شکست خورد و دروازه های چین بعد از سالهای ۷۰ بر روی سرمایه های جهانی باز شد وطی دهها سال از کشور چین یک جامعه پیشرفته سرمایه داری مثل همه جوامع پیشرفته سرمایه داری جهان بوجود آورد.
بعد از رویگردانی حزب کمونیست چین از تئوریها واعمال عقب افتاده ودهقانی مائو؛ کشورهای سرمایه داری غرب با آغوش باز وبرای گسترش بازار سرمایه های خود؛ کاملا از چین ودولت جدیدش استقبال کردند. دانگ شیاپینگ را در آمریکا بعنوان یک رهبر واقع گرا وضد کمونیست پذیرفتند وهمه جا فرش قرمز برایش پهن کردند. وبه خصوص بعد از فروپاشی کمونیسم بورژوازی شوروی عملا در غرب وآمریکا سوت پایان دوران کمونیسم را در کل جهان بصدا در آوردند.
رسما اعلام کردند که کمونیسم مرده است وهر وقت طبقه کارگر ومردم این جوامع صحبت از برابری طلبی وحقوق انسانی خود میکردند جواب میدادند مگر ندیدید که کمونیسم در جهان شکست خورده .اصلا چیزی بنام آزادی وبرابری وسوسیالیسم وکمونیسم دیگر وجود ندارد وهرگز هم نخواهد داشت ودر چین وشوروی وهمه جا شکست خورد. به اصطلاح کمونیسم شوروی وچین واروپای شرقی وغیره همه شکست خورده وهر گونه مبارزه برای حق طلبی وبرابری طلبی وسوسیالیسم خواهی را برچسب چین وشوروی کمونیسم شکست خورده میزدند که دیگر دورانش بپایان رسیده .بازگشت چین «کمونیست»؛
اما این روزها دوباره ایدولوگهای نظام سرمایه داری غرب ضد کمونیست؛ دوباره چین را کمونیست خطاب میکنند. گویا دوباره متوجه شده اند که چین کمونیست شده است. متوجه شده اند که با نامگذاری مجدد دولت ضد انسانی چین بنام کمونیست میتوانند نان بخورند ومبارزات برای آزادی وبرابری در جامعه را بانام چین «کمونیست» ضد انسانی تداعی وسرکوب کنند. همان چینی راکه قبلا گفته بودند کمونیستش به گورستان تاریخ پیوسته.
از یکطرف دولت ونظام ضد انسانی وسرمایه داری چین که یکی ویا بزرگترین نظامهای سرمایه داری جهان وتوسط میلیاردهای چینی وجهانی اداره میشود را کمونیسم خطاب کنند. چین که برای مبارزه با کمونیسم کارگری-آزادی وبرابری در جامعه خودش را هنوز هم کمونیستی خطاب میکند واز طرف دیگر حامیان نظام سرمایه در غرب هم برای مبارزه با کمونیسم کارگری وعقب راندن مبارزات آزادی خواهی وبرابری طلبی در جامعه ؛ همصدا با حکومت دیکتاتوری سرمایه داری چین ؛ چین را کمونیست خطاب میکنند. هم دولت وهیئت خاکمه چین وهم نظام سرمایه داری غربی ودولتشان در ؛ کمونیستی» بودن نظام ضد انسانی چین برای نابودی آزادی وبرابری -کمونیسم کارگری با هم منافع مشترک دارند.
همانهایی که قبلا مرگ کمونیسم را جشن میگرفتند بک دفعه این روزها متوجه شده اند که برای مبارزه با حقوق انسانی مردم در جامعه باید یک نظام کاملا سرمایه داری ودولت دیکتاتوری-فردی وحکومتی ضد انسانی سرمایه داری را بنا م کمونیسم بمردم جا بزنند تا بتوانند دشمنی خودرا با کمونیسم واقعی نشان دهند.


دیکتاتوری عریان نوع چینی تنها آلترناتیو نظام جهانی سرمایه است:
بر خلاف کمونیسم بورژوازی شوروی عقب افتاده که بنام کمونیسم میخواست با نظام سرمایه داری غربی مبارزه کند وشکست خورد؛ امروز نظام سرکوب ودیکتاتوری عریان چینی نشان داده که تنها راه پیشرفت سرمایه وآقایی نظام سرمایه در یک سیستم بسته وغیر دمکراسی وسرکوب عریان از نوع سرمایه داری نوع چینی امکان رقابت وپیشروی در نظام حاکم ضد انسانی سرمایه داری در جهان را دارد.
امروز این نظام ضد انسانی دارد کم کم اکثر بازارهای جهانی سرمایه داری غربی را اشغال میکند امروز نظام سرمایه داری غربی ودمکراسیش دیگر توان رقابت با نظام سرمایه دیکتاتوری عریان نوع چینی را ندارند. بحران نظام سرمایه داری غربی این دولتها وجوامع را به بن بست کامل رسانده. وراه برون رفت از این بحران اقتصادی-اجتماعی را کاملا ناممکن ساخته.
نظام سرمایه داری چینی فقط با کشتار وسرکوب وبند وبست جامعه وطبقه کارگر میتواند در جامعه حکومت کند واین نظام ضد بشری دیر یا زود محتوم به نابودی است.
/ طبقه کارگر جهانی باید با کل نظام ضد انسانی سرمایه چه با نام کمونیسم بورژوازی چینی ؛روسی ؛غربی ؛اسلامی ودمکراسی تعیین وتکلیف بکنند. آزادی وبرابری ویک جامعه انسانی در گرو بقدرت رسیدن طبقه کارگر ونابودی نظام نابرابر ضد انسانی سرمایه از هر نوعش در جهان است

اینرا هم بخوانید

جنبش انقلابی در ایران و وظایف انقلابیون و حزب کمونیست کارگری- مجید آذری

آنچه مسلم است این جنبش انقلابی آن پدیده ای است که حکک از دهها سال …