پاسخى به ناسيوناليسم ترك

ما، يعنى كميته آذربايجان حزب كمونيست كارگرى ايران، در اطلاعيه اى تحت عنوان ”جنگ ويرانگر و آتش بس خانمانسوزث كه بتاريخ ١٨ نوامبر ٢٠٢٠، برابر با ٢٨ آبان ١٣٩٩ منتشر كرديم ضمن محكوم كردن جنگ بين طبقات حاكم در جمهورى هاى آذربايجان و ارمستان بر سر حاكميت بر منطقه قره باغ قيد كرديم كه ”انتظار انسانى از مردم منتسب به هر قوم و زبان و مليت ساكن در كشورهاى آذربايجان و ارمنستان و همينطور در منطقه قره باغ اين است كه فريب تبليغات دروغين دولتها و حاكمين منطقه را نخورند و خود را قربانى تعصبات كورى كه از طرف فاشيستهاى ترك و ارمنى تبليغ ميشود، نكنند و خواهان پرداخت خسارت از طرف جنگ افروزان و تامين زندگى و آسايش همه آسيب ديدگان و آوارگان جنگى و همينطور خواهان پايان دادن به نفرت پراكنى هاى زبانى و ملى و مذهبى شوند.“ (اين اطلاعيه هم بزبان فارسى و هم بزبان تركى در همين صفحه قابل رويت ميباشند.)
من مطمئن هستيم كه هر انسانى كه مخالف هر نوع تبعيض و نابرابرى است، مخالف هر نوع ظلم و ستم و حق كشى است، مخالف تحقير انسان است، مخالف كشتار انسان‌ها و طرفدار آزادى و برابرى انسان‌ها است، و نه فقط مخالف تبعيض عليه خودش، نه فقط مخالف ستم بر خود و همزبانان خود، ونه فقط طرفدار آزادى همكيشان و هم دينان خودش بلكه، مثل ما و مثل هر انسان واقعاً آزاديخواه، مخالف هرنوع ظلم و ستمى از طرف هر كس بر هر كس ديگرى باشد، مخالف كشتار نه تنها آذرى ها بدست عوامل حكومت ناسيونال فاشيست ارمنستان ويا ارمنى ها بدست عوامل حكومت ناسيونال فاشيست آذربايجان، بلكه مخالف جنگ و مخالف كشته شدن هر انسانى باشد، از نكات مطرح شده در اطلاعيه ما حمايت خواهد كرد. هر انسانى كه با ديدن آوارگان جنگى، چه اين آوارگان ارمنى باشند و چه آذرى، اشك بر چشمانش حلقه ميزند، هر انسانى كه با ديدن خانه هاى ويران شده و خون هاى ريخته شده دلش بدرد ميآيد، مطمئنا همصدا با ما خواهان پايين كشيده شدن جنگ افروزان از حكومت خواهد شد.


براى من روشن بود كه نكات مطرح شده در اين اطلاعيه حاكمين مفت‌خور را، كه ناسيوناليسم يك ركن حكومتشان است، خوش نخواهد آمد و مزدوران و جيره خواران هميشه حاضر در صحنه براى فحش و بد و بيراه عليه ما دست به “قلم” خواهند برد. و چنين هم شد؛ تعدادى از اينها در صفحات فيسبوك شروع به بددهنى عليه ما كردند. من در اينجا نميخواهم به فحشها، بددهنى ها و اتهامات سخيف آن‌ها پاسخ دهم بلكه ميخواهم يكبار ديگر بر مواضع انسانى آن اطلاعيه تاكيد كنم.


اما دراين ميان چند نكته هم بشكل سئوال بطرف ما پرتاب شده است كه من لازم ميدانم بشكل مختصر به آن‌ها پاسخ دهم. مضمون يكى از اين سئوال ها در مورد موضع ما نسبت به جنايات فاشيستهاى ارمنى در حق مردم ترك زبان و مسأله آشغال است. جواب من اين است كه ما هم جنايات انجام شده بوسيله نيروهاى وابسته به حكومت ارمنستان در حق مردم ترك زبان و هم جنايات انجام شده بوسيله نيروهاى وابسته به حكومت آذربايجان در حق ارمنى ها در منطقه قره باغ را و همچنين جنايتهاى انجام گرفته در خوجالى و سونقايت را محكوم كرده ايم و هم اشغال بخشى از مناطق تحت كنترل حكومت آذربايجان از طرف حكومت ارمنستان را. من بار ديگربر اين موضع تاكيد ميكنم.
نكته ديگرى كه مطرح شده اين است كه ”در آذربایجان شمالی ۳۰هزار ارمنی زندگی می کنند کسی حق ندارد به ارمنیهای بگوید بالای چشمتان ابرو است ارتش آذربایجان مردم ارمنی را نکشته متجاوز دولت ارمنی را از خاکش بیرون رانده است.“ در جواب به اين ادعا كافى است شما را رجوع بدهم به گفته هاى على على يو (Eli Eliyev)، يكى از سخنگويان حكومت آذربايجان، در مصاحبه با سوينج تلمانقيزى (Sevinc Telmanqizi) بتاريخ ٢٦ نوامبر در تلويزيون ينى موساوات (Yeni Musavat) كه در اين مصاحبه ايشان بطور صريح و روشن ميگويد كه در مناطقى از قره باغ كه به كنترل نيروهاى حكومت آذربايجان درآمده اند، همه كسانى كه هر گونه رابطه قوم و خويشى با ارمنى ها دارند، بايد از مقامات تصميم گيرى در ادارات برداشته شوند. اين نوع رفتارها فاشيسم ناميده شده اند. رفتارهائيكه هيتلر آن‌ها را در آلمان به اجرا گذاشت و حكومت اسلامى در ايران، حكومت تركيه اين رفتار را در حق كردها انجام داد و حكومت ارمنستان در حق آذرى ها و اكنون حكومت آذربايجان ميخواهد همان رفتار را در حق ارمنى ها در قره باغ و ديگر مناطق جديدا متصرف شده خود انجام دهد. و اين از نظر ناسيونالسيتهاى محترم فاشيسم ناميده نميشود.


نكته سومى كه در اين كامنتها مطرح شده اين است كه ”حق تعیین سرنوشت حق هرملتی است“. در اين رابطه لازم ميدانم ابتدا مسأله را بدين شكل بيان كنم كه حق تعيين سرنوشت حق هر فرد بالغى است. يعنى هر فرد بالغ بايد در تعيين سرنشت خود آزاد باشد. و همينجا خدمت آنهائيكه به شعار ”حق تعیین سرنوشت حق هرملتی است“ ميبالند،عرض كنم كه وقتى شهروندان زير چتر ملت جمع ميشوند و آن‌ها ديگر نه شهروند بلكه افراد ملت ناميده ميشوند، ديگر حق تعيين سرنوشت شان از آن‌ها گرفته ميشود. يعنى اين حق قربانى حق ملت ميشود. و سرنوشت ملت هم نه بدست شهروندان بلكه بدست سران ملت، يعنى حكومتگران، تعيين ميشود. هرجنايتى به اسم منفعت ملى توجيه ميشود و هر گونه حق خواهى با شعار تماميت ارضى و امنيت ملى و منافع ملى سركوب ميشود. بنابراين از نظر من ”حق تعیین سرنوشت حق هرملتی است“ شعارى نه مترقى و حق خواهانه بلكه ارتجاعى و عقب‌ مانده است. ولى باوجود اين اگر روزى مثلاً در آذربايجان ايران در يك رفراندم آزاد از مردم ساكن در آذربايجان، هر محدوده جغرافيايى را كه شما آذربايجان فرض كنيد، پرسيده شود كه آيا ميخواهند از ايران جدا شوند و زير يك حكومت مستقل زندگى كنند؟ اگر اكثريت مردم ساكن در آن منطقه فرضى راى به جدائى بدهند، من آنرا، عليرغم راى خودم، برسميت خواهم شناخت. ولى امروز من و اكثريت قريب به اتفاق مردم ساكن در منطقه اى كه آذربايجان ناميده ميشود، فكر ميكنيم كه سرنوشت ما به سرنوشت مرمان ساكن در ساير نقاط ايران محكم گره خورده است و راحت ترين راه آزادى همه مردم ايران، از جمله مردم ساكن در آذربايجان، را در نابود كردن جمهورى اسلامى از طريق يك انقلاب سراسرى و استقرار يك حكومت شورايى متكى به راى تك تك شهروندان جستجو ميكنيم.


جنگ افروزان در قره باغ تنها حاكمين بر جمهورى هاى آذربايجان و ارمنستان نبودند و مبلغين ايده هاى ناسيوناليستى و قومپرستانه و تعصبات مذهبى و زبانى هم عوامل تنها اين حكومتها نبودند و نيستند؛ در اين جنگ و در اين نفرت پراكنى ها همچنين حكومت فاشيست حاكم بر تركيه و رژيم اسلامى ايران هم دست داشته‌اند و دارند. ناسيوناليسم ترك امروز با ريختن اشك تمساح بر ”همزبانان“ خود در قره باغ و جمهورى آذربايجان در واقع نقشه هاى خود براى برافروختن جنگهاى مشابه در ايران را به نمايش ميگذارد. ولى اين نقشه ها نخواهند گرفت. مردم ايران، چه ترك زبان و كرد زبان و چه فارس زبان و عرب زبان، آگاه‌تر و باتجربه تر از آن هستند كه فريب چنين نفرت پراكنى هاى قومى، زبانى و مذهبى را بخورند. آن‌ها ميدانند كه عامل اصلى تمام مشقات و محروميتهاى حاكم بر زندگى شان، حتى عامل هر نوع ستم ملى و زبانى، حكومت اسلامى است و بهمين خاطر دارند نيروى خود را براى بزير كشيدن اين حكومت متحدتر و متمركزتر ميكنند.

اینرا هم بخوانید

بحثى در رابطه با مقوله انقلاب و انقلاب جارى در ايران- جلیل جلیلی

مقدمه: بحثهاى زياد و نظرات گوناگونى در مورد انقلاب، بويزه انقلاب جارى در ايران، در …