کمونیسم در راه است

یادش بخیر منصور حکمت که سالها پیش در یکی از کنگره های حزب کمونیست کارگری خطاب به نمایندگان شرکت کننده در آن گفت زمانی خواهد رسید که مطبوعات ( غربی) تیتر بزنند که “آیا لنین برگشته؟” حیف؛ زنده نماند که ببیند که این اتفاق به وقوع پیوست. این اتفاق پیش از آنکه در مطبوعات غرب بیفتد در داخل ایران بوقوع پیوست. یکی از مجله های حکومتی روی جلد خودش را با تصویری از لنین در یکی از سخنرانی هایش کار کرده و بدین ترتیب از “خطر بزرگ بیخ گوش نظام…” را برجسته کرده است.

این اما ممکن نشده است جز اینکه “خطر کمونیسم” در خیزش دی ماه سال ٩٦ با شعار “اصلاح طلب و اصول گرا دیگه تموم ماجرا” بیش از هر زمانی دیگری خطر را بیخ گوش بورژوازی در ایران به صدا در آورد. و این امر چنان بر کاربدستان مطبوعاتی حکومت گران آمده است که نمی توانند خشم و ترس خود را پنهان کنند. آنچه این اتفاق را جالب تر میکند همنوا شدن ایشان با کسانی است که میخواهند “رستاخیز” شاهنشاهی را احیا کنند. بار دیگر ناسیونالیسم سلطنتی و جنبش اسلامی دست به دست هم دادند که تا “خطر کمونیسم” را از بین ببرند.

ایشان با دست خودشان لنین، این سمبل برابری طلبی را برجسته کردند. سمبلی که صد سال است با کشتارهای وسیع در سراسر کره زمین سعی کردند یاد و عمل اش را از اذهان بزدایند. “نظام سیاسی و اقتصادی ایران”، چه آنچه مطلوب سلطنت است چه آنچه که حاکم است همیشه از هراس برابری طلبی کمونیستی به هراس انگیزترین روشها متوسل شدند تا صدای جنبش طبقه کارگر یعنی کمونیسم را خاموش سازند. ایشان نمی خواهند باور کنند تا  وقتی که سرمایه داری بر پا است این جنبش که همه آزادی را میخواهد نیز زنده است. این شرایطی است که خود سرمایه داری رقم زده است، چاره ای جز مبارزه برای طبقه کارگر نگذاشته است خود سرمایه داری مدام آنرا باز تولید میکند. منتها فرقی که در شرایط کنونی در ایران امروز دارد این جنبش متحزب است و برنامه دارد و میداند از لحظه ای که قدرت را بدست بگیرد چه میخواهد بکند.

کمونیسم تنها “رویای چند جوان عصیان زده” در دانشگاه نیست. آنچه در میان دانشجویان چپ میگذرد انعکاس مبارزات وسیعی است که از اعماق جامعه برخواسته است. کمونیسم، جنبش طبقه ای معین است که چهار دهه است علیه همه جنبش ها و نظریاتی که میخواسته از کمونیسم موضوعی ابتر بسازد مبارزه کرده است، و اکنون خود را آماده می بیند که قدرت را به دست بگیرد. اکنون کمونیسم در شعار توده های مردم گرسنه متجلی است وقتی حق مسلم خود میدانند که از منزلت و معیشت برخوردار باشند. این جنبشی که ضد بشری ترین قوانین مذهبی مانند سنگسار را هنوز به قدرت نرسیده است عملا ملغی ساخته است. این کمونیسم وسیع ترین جنبش علیه اعدام را سازمان داده است. سردمدار جنبش ضد مذهبی است که خون مردم را در شیشه کرده است. کمونیسم اساسا علیه تبعیض است و این جنبشی است که در در سطح وسیعی جنبش قدرتمند زنان را سازمان داده است و مبارزات آنان را برجسته کرده. کیفیت سطح مبارزات طبقه کارگر را که بسیار سعی شده بود ازآن یک طبقه ضعیف و قابل ترحم بسازند به آنجا رسانده است که اکنون کارگران چاره کار را در شوراهای مستقل کارگری و مردمی میدانند … این ها نتیجه متحزب شدن کمونیسم در حزب کمونیست کارگری است. جا دارد که باز هم یاد بکنیم از منصور حکمت که تقاضا میکرد که ” لطفا  ما را با بلشویکهای ١٩١٤ یا ١٩١٧ مقایسه کنید!” و این تماما به این اشاره داشت که کمونیسم کنونی در ایران بسیار فراتر از بلشویکهای است که در سازماندهی انقلابی به عظمت انقلاب اکتبرمشارکت داشتند، است.

رژیم اسلامی سرمایه اینک که در آستانه سقوط است کاربدستان آن هشدار میدهند لنین در راه است؛ این بی شک نتیجه کارکرد چپی نیست که هیچ وقت نیروی چپ جامعه را باور نداشت و همیشه او را در حالت تدافعی معرفی میکرد که دارد زخمهای خودش را التیام میدهد. از هر مقوله ای معین اجتماعی قداستی میساخت ( و می سازند) که رسیدن به آن امری محال می نماید. به دنبال کشف قوانین مبارزه طبقاتی چنان سرسام گرفتند که خیزش های جلو چشمان اتفاق می افتاد دو دوستی تقدیم جناحی از بورژوازی کردند و صحبت از انقلاب که به میان می آمد شانه بالا می انداختند چرا که با قوانین مندرج در ذهن ایشان نمی خواند اما به قول مارکس “انقلابها با قانون انجام نمی شوند”. روی زمین، آنجا که مبارزه واقعی در جریان است، تلاش و مبارزه کمونیسم کارگری چنان واقعی شد که اکنون از خطر بیخ گوش نظام (شما بخوانید سرمایه داری) میگویند. یکی از همین روزها است که مطبوعات بورژوایی عکس منصور حکمت را کار کنند و هشدار بدهند:” کمونیسم برخواسته است.”

اینرا هم بخوانید

توماج: “یاد آر که مرگ نسیانم”- یاشار سهندی

مندرج در ژورنال شماره ۷۱۷ (لینک به فایل پی دی اف نشریه ژورنال برای پیاده …