انتخابات و “فتنه های آینده”

با رد صلاحیت همه کاندیداها توسط  شورای نگهبان، بجز شش نفر از نرینه های مسلمان، شیعه، ملتزم به ولایت فقیه و امتحان پس داده نظام، مهندسی انتخابات وارد مرحله دیگری شد. تیم احمدی نژاد- بقایی حذف شد و به این ترتیب یکی از رقبا که از ظرفیت  و توانایی قطبی کردن فضا برخوردار بود ، از سر راه برداشته شد. اعلام شده است که تبلیغات زنده کاندیداها هم ممنوع است. به این ترتیب کنترل کم سابقه ای بر روند انتخابات و مهندسی آن اعمال می شود. علیرغم همه این تمهیدات، روند وقایع برای هیچ ناظر ومفسری، شفاف و قابل پیش بینی نیست. این ناروشنی از ویژه گی های انتخابات در کشور استبداد زده است.

در پس زمینه انتخابات، ترس از شبح “فتنه های آینده” و “تکرار حوادث ۸۸” وجود حکومت را در بر گرفته است. اینرا مقامات امنیتی و قضایی حکومت بارها به زبان آورده اند. لاریجانی رئیس قوه قضائیه در ۱۴ فروردین تاکید می کند که مردم و مسئولان اجازه تکرار فتنه ۸۸ را نمی دهند. اژه ای معاون قوه قضائیه درباره “فتنه‌های آینده” هشدار می دهد. وزیر سابق اطلاعات حید مصلحی از “احتمال تکرار حوادث ۸۸ از سوی طبقه کم‌ درآمد” سخن می گوید. دادستان تهران عباس جعفری دولت آبادی اعلام میکند که : “اجازه نمی‌دهیم حوادث سال ۸۸ تکرار شود. حسین ذولفقاری معاون امنیتی و انتظامی وزیر کشور، تاکید می کند که شش ماه است بر روی طرح امنیت انتخابات کار می کنند و ٢٦٠ هزار نیرو برای تامین امنیت انتخابات سازمان داده شده است. گویی که خودشان را برای جنگی آماده می کنند.

وحشت شان واقعی است. از خیزش مردم بر خود می لرزند. انتخابات بر متن نارضایتی عمیق برگزار می گردد. برجام ناکام ماند. کلید روحانی هیچ قفلی و از جمله قفل اقتصاد را نگشود. فقر بیشتر شد و در پی آن، اعتراضات اجتماعی و اعتصابات کارگران، معلمان و دیگر اقشار جامعه گسترده تر شده است. با توجه به این شرایط و مسدود بودن همه منافذ  جامعه برای ایجاد کمترین بهبود در شرایط زندگی، کشور بسمت انفجارهای اجتماعی و راه حل های رادیکال کشیده می شود.

در یک انتخابات آزاد و شفاف، مطالبات، روندهای سیاسی و اجتماعی، سیر و جهت حرکت مردم  و دامنه قدرت جنبش ها و نیروهای اجتماعی و احزاب تا حد زیادی قابل روئیت و حتی اندازه گیری است. مطبوعات، رسانه ها و دستگاه های سنجش افکار عمومی از مدتها قبل سئوالات محوری را رصد می کنند و شانس پیروزی گرایشات مختلف و احزاب و کاندیداهایشان  را بر اساس رویکرد آنها به موضوعات مطرح در جامعه و انتخابات، محک می زنند و پیش بینی می کنند. در کشور استبداد زده اما، همه چیز مخدوش و مبهم است.

در نظام انتخاباتی کم و بیش آزاد، معمولا یک یا چند سئوال مثل سیاست خارجی، مهاجرت، مالیات، جنگ، امنیت، انرژی، آموزش و بهداشت و غیره محوری می شوند. در ایران اما، سئوالاتی از این دست مطرح نیست.  در شبه انتخابات رژیم، صورت مسئله و سئوال کلیدی هر بار یکی است. تجدید آرایش درونی و تقسیم قدرت بین باندهای حکومتی و مشروعیت گرفتن برای نظام است. برای اکثریت مردمی که هر بار در انتخابات شرکت کرده اند، تضعیف و تعدیل رژیم و قابل تحمل تر کردن شرایط زندگی، محوری بوده است. برای بخش بزرگی هم که پای صندوق نرفته و نمی روند، پیدا کردن راهی برای برچیدن بساط رژیم صورت مساله بوده است. به این معنی،  سئوال واقعی در همه انتخابات ها در ایران  از هر سو بر سر بود و نبود، خود حکومت است.

مراسم و کارناوال تجدید آرایش و تقسیم قدرت بین باندهای حکومتی هر چه باشد، انتخابات نیست. کسی که با شرکت در انتخابات، بدنبال تعدیل رژیم  است، دنبالچه یکی از جناح های حکومتی می شود و به این اعتبار بدنبال کل حکومت و خامنه ای کشیده می شود. خامنه ای، رفسنجانی، خاتمی، روحانی، موسوی، احمدی نژاد و رئیسی و غیره، علیرغم هر اختلافی که داشته و یا دارند، در کشاندن مردم به پای انتخابات و مشروعیت گرفتن برای نظام شان متحد بوده اند. کسی که در این معرکه شرکت میکند، اگر فریبکار نباشد، بی شک خود فریب و متوهم هست. سئوال محوری و گفتمان سیاسی باید روی راه حل ساقط کردن انقلابی رژیم توسط مردم متمرکز شود.

اینرا هم بخوانید

یارانه های نقدی و چند معما

محمدرضا میر تاج الدینی رئیس کمیته هدفمندی کمسیون تلفیق بودجه ۱۴۰۱ مجلس از افزایش تقریبا …