نگرشی بر نقد آذر ماجدی در مورد حمید تقوایی

اخیرا در پلنوم 48 حزب کمونیست کارگری حمید تقوایی در مورد حزب رهبر سخنانی بیان کرده است که واکنش های  متفاوتی رابه همراه داشته است از جمله آذر ماجدی نقدی بر علیه آن  ارایه داده است .
ما دراین  نوشته کوتاه نگرش حمید تقوایی و نقد اذر ماجدی را می شکافیم .

قبل از اینکه وارد بحث شویم لازم است به این  نکته کلی را اشاره کنم که آذر ماجدی در یک ساعت سخنرانی اش بطور مشخص بحث نمی کند مطالب مختلف  را مطرح می کند و مدام نکات اش درهم  تداخل می کنند و مخاطب را با انبوه گفته ها ی اشاره ای و سر دم بریده بدون بیان پایه های  اثباتی مسأله  رها می سازد.
چون  بحث و نقداش از یک سیر و روند تبعیت  نمی کند از شاخه ای به شاخه دیگر می پرد و حمید تقوایی را زیر سوال میبرد .اما در سخنان اش  نکاتی برجسته است که ما رویش متمرکز می شویم .

الف – حزب ارثیه ای یا اجتماعی

آذر ماجدی عزیز وقتی از  حزب کمونیست کارگری سخن می گوید از موضع کسی است انگار وصی و قیم حزب کمونیست کارگری است و انگار حزب کمونیست کارگری ارثیه اوست و وظیفه  او این است تا از این  دفاع کند و نگذارد منحرفان و خطاکاران از این ارثیه بهرمند شوند یا بقول خودش بهره برداری سیاسی بکنند و براساس این ذهنیت و باور حمید تقوایی را یک بلوف زن سیاسی تصور میکند که چیزی در چنته ندارد  یا فرصت طلبی است که با  ارثیه می خواهد برای خودش  موقعیتی به هم بزند  کاخ مجللی بسازد  اگر چه این حرف را   مستقیما نمی زند  اما کل منظور و نیت اش اینست  و در مقابل  منصور حکمت را  بت گونه ارایه می دهد  میتراشد و اسطوره میسازد و غیر مستقیم کوشش میکند  القا کند که  حمید تقوایی از منصور حکمت فاصله گرفته است با زبان بی زبانی فریاد میکشد که من از میراث منصور حکمت دفاع خواهم کرد .و دفاع از منصور حکمت را به نوعی حق انحصاری خود می داند که این نوع نگرش همان از ذهنیت ارثیه پنداشتن افکار منصور حکمت نسبت به خود ناشی میشود .والا هر انسانی حق دفاع ونقد دارد و این نه تنها مثل روز روشن است بلکه  منطقی و عقلانی است .و در این بحثی نیست . اما ارثیه پنداشتن یک خطای بزرگ است چون حزب کمونیست کارگری یک جریان اجتماعی است که خیلی ها در شکل گیری عملی آن سهیم هستند در واقع یک پدیده اجتماعی است نه فردی وانحصاری ،   محدود کردن این در حیطه ارثی و فردی خویش در واقع از نظر فردی خود خواهی است و از نظر سیاسی عقب مانده گی ست .

ب- پدیده حزب کمونیست کارگری

در مورد پدید به نام حزب کمونیست کارگری بحث بسیار زیاد است اگر تصویر فشرده ازآن  ارایه دهیم باید گفت این پدیده سیاسی است جریان و حزب خاص خود را دارد حزب ایدئولوژی و حزب فرمول ها  نیست حزب پراتیک و دخالتگر در زندگی اجتماعی است تکیه بر پراتیک اجتماعی فعال یکی از ستون  این پدیده را تشکیل می دهد  چپ اش شرق زده نیست یعنی  اسیر سنت ها نیست حتی کوچکترین آغشتگی به آن ندارد چپ اش ریشه در مدنیت غرب دارد چپ اش انسان محور و جهان شمول است با مدرنیته  غرب و شاخص های انسانی اش  عجین است سکولاریسم اش مثل لیبرالها روبنایی نیست بلکه پایه ای است یعنی هدف اش تغییر ساختار ززاست نه مثل لیبرالها که ساختار نگه می دارد تنها نمایی  بیرونی را تغییر می دهد یعنی در واقع مذهب در سطح ظاهر محدود می کند اما در عمق حیات اش را تضمین می کند ⁦.
و دیگر مشخصه اش پدیده حزب کمونیست کارگری اجتماعی بودن  و دخالتگری در زمان حال است این نگرش ، دخالتگری را برای آینده  تجویز نمی کند بلکه برای حال  حاضر است او در حال جاری است و آینده اش از حال شکل می گیرد  ایدئوژیک نیست مسایل را عینی می بیند و به  تمام نمودها ی سرمایه می تازد بی تخفیف است و گفتمان اش بورژوازی را خلع سلاح کرده است همه جا حضور دارد و همه جا حرفی برای گفتن و برنامه برای عمل کردن دارد این پدیده پایه ها پراتیک اجتماعی اش را در حاشیه جامعه با تبلیغ عقاید کمونیستی نمی سازد بلکه پراتیک اش  را در دل اعتراضات جامعه و در دل جنبش های اجتماعی شکل می دهد کمونیسم اش بقول منصور حکمت  منبت کاری شده پیچیده نیست بلکه اجتماعی عامه فهم در دسترس است  و برای بورژوازی اکسیر مرگ است زمانی منصور حکمت به نکته ای اشاره کرد که به نظر من بسیار تامل برانگیز است منصور حکمت گفت اگر حزبی با  مشخصات ما اگراسم  کمونیسم کارگری رویش نبود  به تیتر اول تمام رسانه جهان تبدیل می شد این به نظر من این یک حقیقت است چون تمام آرزوی های  بشریت مترقی را این پدیده نماینده گی می کند.

در کنار اینها اگر  انسانی در نگرش اش  غرضی در میان نباشد  در تحقیق واقعی و عینی و منصفانه و بدون پیش داوری مسایل را  در روند شکل گیری پدیده حزب کمونیست کارگری  بررسی کند به این نکته پی خواهد برد که حمید تقوایی خود  یکی از پایه این پدیده است .
منصور حکمت و حمید تقوایی چنان در یکدیگر تأثیر گذاشتند و این تأثیر گذاری چنان پررنگ است  که تفکیک اینها غیر ممکن است  کوچک شمردن سهم حمید تقوایی در پدیده حزب کمونیست کارگری و روند شکل گیری اش  و اوج گیری اش  دو علت می تواند داشته باشد علت اول آنست که خود خواهی های فردی روزنه عقلانیت مان  مسدود کرده است و علت دیگر ناآگاهی و عدم درک  ریشه ای پدیده حزب کمونیست کارگری است . به نظر من منصور حکمت و حمید تقوایی  دو شکل متفاوت یک پدیده اند نه تنها یکدیگررا  نقض نمی کنند بلکه همدیگر را تقویت می‌کنند  از یک ریشه فکری اند .نمی دانم این چه بیماری است که اغلب ما به آن  دچاریم بر مردگان بیشتر ارج  می نهیم  و زنده ها را فراموش می کنیم و حقیر می شماریم   این سنت عقب مانده است و پدیده حزب کمونیست کارگری همیشه بر علیه چنین سنت های بوده است .
ج -رهبریت و حزب

حمید تقوایی در سخنان از رهبریت و حزب رهبر صحبت می کنند که اذر ماجدی با تمسخر گفتمان حمید تقوایی زیر سوال میبرد بدون اینکه پایه اثباتی اقناعی ارایه دهد  این واکنش چه کسانی هست ؟ جز سلطنت طلبان ، یا مجاهدین ، یا دار دسته ها اسلامی ، است اتفاقا از نظر من این جریانات راست خطر کمونیسم کارگری را بیخ گوش شأن احساس کردند در رسانه هایشان دارند کمونیست ها می کوبند ،ذهنیت سازی می کنند شوروی را به کمونیسم می چسبانند کره شمالی را علم می کنند  جنگ به راه افتاده است  توپخانه  انها مدام سر گرم سم پراکنی علیه حزب کمونیست کارگری است انها تاثیرات ما (حزب کمونیست کارگری ) بهتر ازخود ما می دانند بخاطر این به دست پا افتادند و بارها به خطرعملی و فکری کمونیسم اقرار کردند.
اما اذر ماجدی عزیز  واکنش  شما  در طیف راست جامعه قابل تعریف تداعی است  به خطر پدیده حزب کمونیست کارگری اگاهی ندارید دنبال ارثیه می گردید و خواسته ناخواسته در صف راست جامعه قرار می گیرید و راست جامعه را تقویت می کنید و ادعا میکنید حمید تقوایی دچار اشباح است حرف هایش پایه مادی ندارد دچار خیالات شده است .
اینجا دومساله اساسی وجود دارد یکی اینکه بقول منصور حکمت شما چپ جامعه  را بسیار خرد کوچک می بینید در صورتی همین چپ به نظر من کارنامه درخشانی  ارایه کرده است چهره های کارگری ، دخالتگری در جنبش های اجتماعی ، تقویت چپ اجتماعی ، نمایندگی چپ جامعه ، تقویت جنبش زنان ، آوردن گفتمان چپ به مرکز ثقل جریانات ، مطرح شدن بعنوان یک قطب برای قدرت سیاسی ، افشا جریانات ناسیونالیستی ، سازمان دادن چپ جامعه از پراکندگی ، حمایت گسترده اش از فعالین اجتماعی و کارگری ، بردن  ادبیات حزب میان کارگران ، رسمیت دادن به  چهره های ،حزبی در جامعه ، شناخته شده شأن ،  و خیلی کار های دیگر در نوع خود  بینظیر بوده است .
حزب کمونیست کارگری در چپ ایران یک انقلاب به مفهوم کلمه را بوجود آورده است چپ را بطرف سکوی قدرت سیاسی. رانده است و چنان چپی بار آورده است با تمام اعتماد به نفس و  با قدرت کار اش انجام می دهد و ظرفیت فعالیت در یک فضای باز سیاسی دارد در ته صف قایم نشده است تحولی روی دهد بلکه در اول صف است و خود منشأ تحول است خود را کوچک حقیر نمی بیند بلکه خود را تعیین کننده و صاحب حزب سیاسی دخالتگر سیاسی می داند کافی است به شخصیت هایش نگاهی بیافکنید تا پتانسیل عظیم اش مشاهده کنید .
حالا رهبر جریان حمید تقوایی امده از درک ضرورت رهبری سخن گفته است و کارنامه اش را  رو کرده است و با صدای بلند فریاد کشیده است رهبر جامعه ما هستیم ما پتانسیل باز آفرینی جامعه انسانی  را داریم کافی است  به کارنامه درخشان مان نگاهی بیاندازید تا حقایق را  درک کنید پس پایه اثباتی گفته حمید تقوایی کارنامه چهار دهه مبارزه ، چهار دهه تلاش ، چهار دهه  فعالیت است نه تنها اشباح نیست بلکه عینی واقعی است اما متاسفانه شما از درک این مسایل ساده عاجزید شم سیاسی ندارید وقتی حمید تقوایی درموضع یک رهبر ،یک حزب پیشرو ، یک حزب نجات دهنده ، بالا سکوی با کارنامه حزب  در دستش می ایستد جسورانه ، بر قدرت سیاسی چنگ می زند خیز بر می دارد  و انرا حق حزب پیشرو خود می داند .این به معنای آنست که  چپ جایگاه خود را پیدا کرده است گفتمان  خود را یافته است دیگر نمی توانند این چپ اجتماعی  را دنبال نخود سیاه بفرستند .
به نظر من  حرکت حمید تقوایی ناشی از درک ضرورت ها ی کنونی جامعه است و چپ با تمام قدرت باید پشت این رهبر خلاق و حزب اش صف آرٱیی کند و این از نان شب برای ما فعالین  واجب تر است اما شما این نقش  حساس را  متوجه نشدید خواه ناخواه همگام با دشمنان حزب کمونیست کارگری  که  با  تیشه کاغذی می خواهند ریشه این باور را (خیز برداشتن برای قدرت سیاسی  ) را بزنند عملا همراه شدید یا در بهترین حالت مثل چپ های  قرنطینه ای اسیر فرمول ها  شدید و واقعیت های موجود را  نادیده گرفتید .
در هر صورت اینها از نظر من محکوم مردود اند  چنین ذهنیتی های  در حاشیه جامعه  خواهند ماند و هیزم اجاق دشمنان چپ خواهند شد .
س – صادق هدایت و دهخدا
حمیدتقوایی  در بخشی از سخنان اش  این نویسندگان را بعد انقلاب مشروطه مطرح شدند  اینها را نماینده مدرنیته جامعه در آن مقطع زمانی معرفی مکند  اما اذر ماجدی عزیز   چنین برداشت کرده است  اینان نماینده جنبش کمونیستی می داند که این  برداشت ازاساس  نادرست است کافی ست نگاهی به سخنرانی حمید تقوایی  بیاندازید تا متوجه شوید که بحث مدرنیته است نه بحث جنبش کمونیستی، حمید تقوایی  در کل می خواست پتانسیل ها ی مدرنیته را در بستر تحولات جامعه سنتی و مذهب زده آن زمان واکاوی کند .

ک-ایرانیت ، اسلامیت
اذر ماجدی عزیز می گوید چرا حمید از کلمه ایرانیت و اسلامیت استفاده کرده است ؟ استدلال اش در مورد ایرانیت  این است که باید از کلمه  ناسیونالیسم استفاده مینمود و علت اینکه این کلمه را حمید  بکار نبرده  است  هدف سیاسی ای  دنبال می‌کرده است  و حمید بخاطر این از کلمه ناسیونالیست استفاده نکرده است بلافاصله مجبور میشد از کلمه سوسیالیسم استفاده کند .اذر ماجدی عزیز غ  از این  نتیجه می گیرد که این  فرهنگ راست جامعه است البته اینرا غیر مستقیم اشاره می کند در مورد اسلامیت می گوید بعد فروپاشی دیگر اسلامیت موضوعیت خود را  از دست خواهد داد چون اسلامیت با جمهوری اسلامی معنی پیدا می کند.
اولا  ایرانیت صرفا در ناسیونالیست  خلاصه نمی شود بلکه ایرانیت چیزی فراتر از ناسیونالیسم است ایرانیت بعنوان طیفی سیاسی معنای خاصی خودش  در معادلات سیاسی ایران دارد ایرانیت مجموعه ای  ناسیونالیسم ، مدرنیته غرب ،جمهوری خواهی ،لایک بودن ، سکولاریسم سطحی غربی  است که اینها نمی توان در ناسیونالیسم گنجاند .
ثانیا بعد سرنگونی جمهوری اسلامی اسلامیت از بین نخواهد رفت بلکه در شکل شمایل مختلف و قد قواره متفاوت عرض اعدام خواهد کرد .
ثالثا وقتی حمید تقوایی گزینه انسانیت را در مقابل اسلامیت و ایرانیت قرار میدهد   به نوعی می خواهد خود راباز  تعریف کند و نقطه مختصات نگرش خود را  بصورت عامه فهم در اختیار مخاطب قرار دهد و این نوعی افق نشان دادن به جامعه است تا تصویری واقعی از نیرو های موجود داشته باشد اینها نوعی فشرده سازی است تا جریانات با اینها  تداعی شوند . در واقع حمید تقوایی گفتمان عامه فهم و اجتماعی خود را به میدان می اورد تا مخاطبان اجتماعی (مردم ) خود را درگیر ی انتخاب سیاسی کند .

س-حزبیت

شرایط برای تعیین تکلیف نهایی عنقریب از راه می رسد بورژوازی دارد صف آرایی می کند در این نبرد تعیین کننده حزبیت حرف اول را میزند.
اکنون  تقویت حزب باقدرت هر چه تمام تر حکم اکسیژن برای چپ را  دارد  کسانی که  میخواهند راههای ورود این اکسیژن حیات بخش که  امکان قدرت گیری  سیاسی را  ممکن می کند ،مسدود کنند دشمنان ما محسوب می شوند  در هر شکل شمایلی که ظاهر شوند
امروز هر کسی در معادلات سیاسی ایران می داند حزب  کمونیست کارگری چپ جامعه را نمایندگی می کند و باید انرا با تمام قدرت وانرژی تقویت کرد  حزبی شدن برای انسانها و پیشرو  چپ امروز  یک ضرورت است باید پشت حزب کمونیست کارگری صف آرٱی کرد .
امروز باید کارت عضویت حزب مان را روی سینه هایمان سنجاق کنیم رو به جامعه فریاد بکشیم این حزب شماست ،این ناجی شما  است  با قدرت و تلاش گفتمان های حزب را به میان مردم و جامعه ببریم موجودیت حزب خودمان را برجسته کنیم امروز حزب محور است و جمع شدن  حول محور حزب یک ضرورت تام اساسی است مطمن باشید با حزب همه چیزم اما بدون حزب هیچیم اگر فرصت را از دست دهیم باز حمام خون دیگر ی توسط بورژوازی تجربه خواهیم کرد امروز حزبیت باید اولویت ما باشد .

بابک شفق ۹۷\۳\۲۴