پیشرویهای اجتماعی کمونیسم و کمونیسم سیاسی

هر کس که تحولات اجتماعی سیاسی ایران را دنبال کند با مسائل و مشاهداتی روبرو می شود که ویژه ایران و حاصل تحولات این جامعه و پروبلم هائی است که درجامعه و در کانسپت تحولات این جامعه معنائی روشن دارد. جنبش هائی در اعماق جامعه در رشد و نمو و در جوش و خروشند که از ویژگیهای شرایط این جامعه برخاسته اند.

ممکن است مسائلی که مردم با آن دست بگریبانند در جاهای دیگر نیز با اندک تفاوتی باشد. اما واکنش به آن و جنبش سازی و فعالیت جنبشی حول آن است که مسئله را طور دیگری محل توجه قرار میدهد و حول آن حرکت ایجاد کرده و نور دیگری به آن تابیده می شود. برای مثال جنبش زنان در ایران در نخستین بروز اجتماعی اش در ۸ مارس سال ۵۷ که هنوز چند هفته ای بیش از سقوط رژیم شاه و استقرار ضد انقلاب اسلامی نگذشته بود نمی گذشت که خمینی فرمان حجاب اجباری زنان را صادر کرد. پیرو آن زنان پیشرو مترقی متجدد و چپ کمونیست و برابری طلب طی دعوتی در اعتراض به این فرمان و در رویارویی با جنبش اسلام سیاسی و رهبری این جنبش به خیابان آمدند و یکی از باشکوه ترین و وسیعترین تظاهرات های ضد حکومت اسلامی و ضد قوانین حجاب اجباری زنان و فرمان خمینی را برگذار کردند. شعارهای زنان برابری طلب ایرانی در آن تظاهرات مبین مخالفت و رد قوانین ارتجاعی وتبعیض آمیز اسلامی نسبت به زنان و نه بزرگ زنان ایرانی پیشرو و برابری طلب به فرمان ارتجاعی تحمیل حجاب اجباری به زنان بود. این حرکت علاوه بر این نکات، حامل مواضع، سیاست ها پیام ها و شعارهائی بود که نقشی پیشرو و تکان دهنده در مبارزات زنان “علاوه بر ایران” برای حقوق برابر با مردان در سطح جهان داشت. شعارهائی از قبیل “حقوق زن نه شرقی نه غربی” جهانی است. و یا “ما انقلاب نکردیم تا به عقب بر گردیم” و بسیاری شعارهای دیگر پتانسیل بالای این حرکت و نقش پیشرو انقلابی آن را جدا از هر نوع ادعا و فورمولبندی سیاسی و سازمانی و … نشان داد.

این در حالی بود که بسیاری از چپ های خلقی ضد امپریالیست آن موقع از سر عقب ماندگیهای سیاسی و فرقه ای حتی قادر به شناسائی اهمیت و جایگاه این جنبش و حرکت مترقی پیشرو انقلابی رادیکال و انسانی زنان در جامعه بر علیه حکومت اسلامی وارتجاع اسلام سیاسی نبودند و بعضا مقابل آن تحت نام “زنان شمال شهری” ایستادند. حکومت اسلامی و جریان اسلامی بر خلاف مخالفین مسائل خود، مشکلات خود و مواجهات خود را برای استقرار و تحمیل فاشیسم و استبداد ضد انقلابی به جامعه می شناخت و از بخش آسیب پذیر جامعه، یعنی زنان خبر داشت که تعرض را از کجا شروع کند! زیرا بدرستی میدانست بدون تحمیل حجاب اجباری به سر زنان و بدون تحمیل “یا روسری یا تو سری” به زنان قادر به تحکیم حاکمیت ضد انقلابی خود و تحمیل خود به دیگر بخش های جامعه نمی شود. به همین دلیل از آنجا شروع کرد و در آن مقطع زنان تو دهنی به حکومت زدند و خمینی پس از ۴۸ ساعت ناگزیر از پس گرفتن فرمان خود شد. لیکن این کشمکش و پیروزی نمادین نقش و جایگاه جنبش زنان در تحولات ایران و در مبارزه علیه جمهوری اسلامی را نشان داد. 

درک این مسئله و پتانسیل بالای جنبش زنان و نقش زنان و جایگاه جنبش برابری طلبی زنان در تقویت جنبش سرنگونی طلبی انقلابی جمهوری اسلامی تنها از جنبشی بر می آمد که شناختی درست از عرصه ها و جبهه های اصلی نبرد طبقاتی میداشت و آن جنبش کمونیسم کارگری و تحزب کمونیسم کارگری بود. با این فورمولبندی که انقلاب آتی ایران انقلابی زنانه است، خصوصیت شماتیک و خصلت نمای انقلاب آتی را از قبل تعریف کرد. و همین فورمولبندی خصلت و خصوصیتی رادیکال در جنبش برابری طلبانه زنان را بازتاب داد و تاکیدی بر این بود تا در مسیر پیشروی به کم قانع نشود و برای کسب همه حقوق خود مشت به آسمان بکوبد.

با این نقطه عطف ها جنبش کمونیسم کارگری، شعارها سیاست ها و نقشه عمل هایش بازتاب و تاثیرات خوبی در جامعه و در جنبش کارگری داشته است. بگونه ای که ما شاهد رشد کمونیسم اجتماعی، برابری طلبی اجتماعی، پر بها دادن به دفاع از حقوق کودک، دفاع از حقوق حیوانات، دفاع از محیط زیست دفاع از حقوق اقلیت ها و ملیت های تحت ستم، دفاع از مهاجرین و اقلیت های تحت ستم و قربانیان خشونت و سرکوب می باشیم. بواقع هر بحثی در معنایی کلی می تواند توسط هر نیرو و جریانی بطور مجرد در جامعه مطرح شود ولی تبدیل کردن این سیاست ها و فعالیت ها به عرصه جنبشی و اجتماعی، جان به آن دادن و متعین کردن فعالیت هاست که مهم است و آنرا مادی و اجتماعی میکند. مثل جنبش علیه اعدام و فعالیت هائی که در این رابطه خانم مینا احدی به پیش می برند. فعالیت ها در این عرصه آدم های بسیاری را از خطر مرگ و اعدام نجات داده است. جلوی اجرای احکام اعدام و سنگسار زیادی را گرفته است. آگاهی جامعه به واقعیت اعدام و خشونت نهفته در پشت این عمل توسط حکومت و دولت و نفس مجاز بودن حکومت به کشتن آدمها به نام قانون که سلاحی است عامدانه در دست حکومت و دولت برای کشتن و اعمال خشونت به مردم و حق کشتن آنها به هر بهانه مهم است. بنابر این نفس سازماندهی یک مبارزه  وجنبشی اجتماعی و سیاسی وسیع علیه اعدام یک گام اساسی در تحمیل خواست جامعه به حکومت و دولت ها حتی پیش از سرنگونی آنان از طریق لغو مجازات اعدام است.

جنبش کمونیستی فقط جنبش صنفی کارگری نیست که تنها به نیازهای صنفی و سیاسی این طبقه در بعدی محدود نگاه کند. بلکه جنبش اجتماعی و سیاسی طبقه کارگر برای تغییر ماهوی شرایط هستی کارگری و برای رهایی از هر نوع ستم طبقاتی است. لیکن هیچ مبارزه و پلاتفرم مبارزاتی و اجتماعی و سیاسی که حقوق انسانها و شان انسانی انسانها در جامعه را افزایش میدهد با این جنبش بیگانه نیست و اتفاقا بخشی از پلاتفرم کمونیسم کارگری رهایی همه مردم و جامعه از هر نوع ستم و تبعیض است. این مبارزه مبارزه ای است به وسعت جامعه و مسائل مبتلابه مردم. در نتیجه آن چیزی که برای مردم علی العموم مهم است و موجب تقویت حقوق و آزادی های آنها و گسترش شان انسانی آنها می شود نمی تواند برای کارگران و جنبش کارگری و کمونیسم کارگری بی اهمیت و مهم نباشد. بقول حکمت “بشر با تمامی وجود ودارایی وشعوری که دارد مبارزه میکند.” این وظیفه کمونیسم کارگری و تحزب کمونیسم کارگری است که این مبارزه را ببیند و شعارهای واقعی ودرست را به دست آنها برساند. امروز دیگر روشن است که جامعه در چه موقعیت وشرایطی است. نقطه ضعف ها و قوت های آن چیست و گفتمان سیاسی مسلط در جامعه و سیاست حاکم بر تغییر طلبی چه سیاست و چه افق و دورنمایی را ترسیم میکند.

 تا همینجا بخصوص از دی ماه ۹۶ به اینسو این جامعه، مردم، زنان، کارگران، دانشجویان، جوانان و اقلیت های تحت ستم اند که مبارزه رویاروی با حکومت و رژیم را بر گزیده اند. و مطابق با این چالشگری ها و اعتراضات و اعتصابات ما شاهد رشد گفتمان انقلاب و تغییر از پایین در جامعه بوده ایم. بحث های دیگر و راه حل های دیگر که منبعث از راه حل های غیر انقلابی و غیر مردمی از پایین است، مثل رژیم چنج از بالا، ناآرامی در مرزها، فدرالیسم، انتخابات و نافرمانی مدنی، دخالت نظامی، شورای گذار و … پاسخ خود را از جامعه گرفته است. و تا همینجا جامعه نشان داده است که به نیروی میلیونی و اجتماعی خود، با اتکاء به کارگران و آلترناتیو “رهبری شورایی” در جامعه پاسخ حکومت از بالای مافوق مردم را میدهد. و تا همینجا سیگنالهائی که جامعه میدهد سیگنالهایی است که جنبش کمونیسم کارگری و تحزب کمونیسم کارگری سالها برای این سیاست ها و رویکردها فعالیت کرده، وقت گذاشته، تبلیغ کرده کنگره گذاشته، پلنوم پشت پلنوم برگزار کرده، کنفرانس و سمینار داده، مقاله و کتاب و رساله نوشته تا راه های متعین کردن سیاست های کمونیستی و کارگری را به اعماق جامعه ببرد. تا جنبش کارگری شخصیت پیدا کند، سخنگو در میان کارگران پیدا کند و جامعه کارگر و جنبش کارگری و راه حل کارگری را از زبان رهبران و سخنگویان و فعالین کارگری رو به جامعه را ببیند و قضاوت کند. همچنین در جنبش زنان، در جنبش رفع ستم ملی، در جنبش علیه اعدام، در جنبش دفاع از حقوق پناهندگان و مهاجرین و در جنبش خلاصی اخلاقی جوانان و جنبش دفاع از حقوق کودکان و محیط زیست وغیره این جنبش ها چهره دارند و با چهره هاشان برای جامعه شناخته می شوند. با فعالیت هاشان، با کارهائی که کرده اند وراه هائی که رفته اند و از طریق تعین بخشی است که رو به جامعه معرفه شده اند.

انقلاب علیه جمهوری اسلامی، انقلاب علیه حکومتی است که مظهر تمام و کمال تمام ارتجاع، عقب ماندگی، درماندگی و بن بست تاریخی سیاسی و طبقاتی بورژوازی است. و انقلاب اجتماعی و سیاسی کارگری و مردمی انقلابی است برای آزادی، برابری، رفع ستم و هرنوعی از تبعیض، و انقلابی است برای ایجاد یک دنیای بهتر که در آن هیچ نوع ستم و تبعیض و نابرابری نیست. با این خصلت نمایی ها انقلاب در ایران گامی مهم، اساسی و تعیین کننده در پیشرفت مبارزاتی بشر برای ایجاد یک دنیای بهتربجلو برمیدارد.

حمید صداقت

انترناسیونال 902

اینرا هم بخوانید

مذاکرات هسته ای و بن بست رژیم

رژیم با هیئتی پر شمار از مفت خوران اسلامی در کسوت دیپلمات تروریست دهها نفره …