کنگره ۱۲ حزب کمونیست کارگری وبرخورد چپ های شکست خورده

درکنگره ۱۲ حزب بیانیه ای با این خطاب مردم ایران قرائت شد. تیتر بیانیه کنگره این بود (ما همه با هم هستیم) در مقابل، چپ های دیگری نوشتند ما همه باهم نیستیم؛ شعاری که از سال ۹۶ مردم در اعتراضات مختلف در سراسر کشور آن را با صدای بلند فریاد می زنند ولی این دوستان عزیز می نویسند ما همه باهم نیستیم.
از نظر این دسته از چپ، معلوم نیست یک حزب سیاسی چپ با این همه تحرک سیاسی که در زمینه شکل دادن به جنبش های اعتراضی و تلاش هایی که در جهت ایجاد اتحاد و همبستگی و سراسری کردن این اعتراضات انجام می دهد چرا نباید اعلام کند که ما همه باهم هستیم؟


از نظرمن حزب کمونیست کارگری بسیار به درست درهمین کنگره این شعاررا مطرح کرد و برای فهم و درک این شعار ده ها قرار و قطعنامه را در مورد بخشهای مختلف جامعه، مرکب از جنبش کارگری، جنبش زنان، جوانان، بازنشستگان، خانواده های دادخواه، معلمان، رنگین کمانی ها،زندانیان سیاسی و خانواده های آنها، جنبش علیه اعدام، کولبران و سوختبران و کشاورزان و افغانستان و بسیاری دیگر را به تصویب رساند و به این شکل جایگاه و هدف این شعاررا توضیح داد. کلیه این قرارها در محکومیت اعمال جنایتکارانه جمهوری اسلامی و دردفاع از معیشت و منزلت و حق و حقوق فردی و شهروندی و کرامت انسانی بخشهای مختلف جامعه بود.


این شعار برای آدمهای واقع بینی که منصفانه به اوضاع امروز ایران نگاه می کنند، برای کسانی که با پوست و گوشت خود خشونت طلبی این رژیم را در چهل و اندی سال تجربه کرده اند، برای کسانی که به این واقعیت پی برده اند که در زیر سایه حاکمیت این رژیم هیچ اصلاحاتی ممکن نمی شود و هیچ رفرمی صورت نمی گیرد و کوچکترین خواست و مطالبه مردم تحقق پیدا نمی کند، شعارهمه باهم هستیم یک شعار مناسب و محوری برای متحد کردن مردم علیه جمهوری اسلامی است. بنابراین سرنگونی طلبی برای انسانهای واقعبین در درجه اول اهمیت قرار میگیرد چون سرنگونی جمهوری اسلامی پیش شرط هر تحولی در جامعه ایران است. امروز دیگر از دورافتاده ترین روستاهها تا مراکز برزگ شهرهای مرکزی در ایران مردم همین را می گویند. چه کسی قراراست این وحدت و همبستگی را برای سرنگونی جمهوری اسلامی نمایندگی کند؟


آقایان، علی جوادی و محمد آسنگران و افراد دیگری که مثل آنها فکر می کنید؟! به من بگویید شما در کجای این تحولات قرار دارید و با کدام سیاست بر روند سرنگونی جمهوری اسللامی تاثیر می گذارید؟! شما به مدت سی سال در حزب کمونیست کارگری ایران فعالیت کردید ولی یک نفر را برای طرفداری از نظرات مشعشعتان پیدا نکردید و هیچ قرار و قطعنامه شما مورد تائید کسی قرار نگرفت و شما به کمترین اصول و موازین و مقررات حزبی پایبند نماندید. باور کنید شما با این سبک و روشی که در مبارزه سیاسی در پیش گرفته اید، در هیچ حزب سیاسی یک سال دوام نمی آورید. شما از مبارزه سیاسی بویژه فعالیت سازمانی بجز ایجاد تنش و درگیری، روز خوشی را نه برای خودتان و نه برای همسنگرانتان ایجاد نکردید. من شخصا بجز ایجاد تنش و درگیری چیز دیگری از شماها ندیدم. به شما قول میدهم بدون حزب کمونیست کارگری از اینکه هستین بسیار تنها تر و بی تاثیرتر و منزوی تر می شوید.

کسانی که به چنین سرنوشتی دچار می شوند دلیلش فقط می تواند سردرگمی و شکست خوردگی در مبارزه سیاسی و سازمانی باشد.کسی که امرش انقلاب و دگرگونی باشد، کسی که امرش رهایی جامعه باشد، کسی که باور به داشتن یک حزب سیاسی رادیکال و قدرتمند برای تغییر اوضاع کنونی داشته باشد، کسی که فقط یک ذره در مبارزه سیاسی واقع بین باشد هیچ وقت به این نتیجه ای که شما رسیدین نمی رسد. حتی خود من اگر به همان نتیجه شما می رسیدم که حزب کمونیست کارگری راست شده و بل شده این طور در نظر می گرفتم و میگفتم در حال حاضر قویترین و رادیکال ترین و پرتحرکترین چپ جامعه ایران است و من به هیچ وجه از آن فاصله نمی گرفتم و نسبت به آن با نفرتی که شما هااز آن یاد می کنید، یاد نمی کردم. سالهای سال است که حزب کمونیست کارگری از این بحث های کشدار و نچسپ وایدئولوژیک فاصله گرفته است. منظور من این نیست که راجع به چیزی بحث نمی شود؛ معلوم است شب و روز راجع به زمین و زمان در حزب کمونیست کارگری ایران بحث و قرار و قطعنامه تصویب می شود و تصمیمگیری میشود و بعدا خیلی ساده، هرکس به دنبال حوزه مسئولیتش میرود، حزبیت یعنی همین.


خودتان هم خوب می دانید در این حزب همه چیز به رای گذاشته می شود و اگر قرار و قطعنامه کسی رای نیاورد مثل شما الم شنگه به راه نمی اندازد. اجازه بدهید برگردم سر اصل مطلب، واقعیت این است که بدون سراسری کردن مبارزه و بدون دخالت بخشهای مختلف مردم و فلج کردن مراکز صنعتی و مدارس و دانشگاه و ادارات و از کار انداختن چرخ تولید با قدرت و مشارکت گسترده مردم، جمهوری اسلامی ممکن است بدلیل ورشکستگی اقتصادی و هزار و یک درد دیگر صدمرتبه ضعیف تر شود ولی سرجایش می ماند. شعار همه با هم هستیم رمز موفقیت برای شکل دادن به اتحاد و انسجام مردم در برابر جمهوری اسلامی است.کسی که اهمیت این موضوع را نمی فهمد از انقلاب و دگرگونی چیزی نمی فهمد. خیلی ساده شعار «ما همه باهم هستیم»، یعنی ما همه مردم جان به لب رسیده ایران باهم هستیم. یعنی باید یک بار برای همیشه دست در دست هم بگذاریم و رژیم اسلامی را بزیر بکشیم، یعنی اینکه حزب کمونیست کارگری حزب شماست و به زندگی و آینده شما مربوط است. یعنی اینکه حزب ما با تمام امکاناتش و با تمام ابتکاراتش برای آینده ای عاری از ظلم و ستم و تبعیض در کنار شماست. جهت و مضمون و محتوای کنگره هم همین بود. هرسه روز کنگره از طریق تلویزیون کانال جدید و پلاتفرم های اجتماعی بطور زنده پخش میشد.


کنگره به جامعه به پاخواسته ایران اعلام کرد این کنگره شماست و تمام بحث های این کنگره و تمام قرارها و قطعنامه هایی که در این کنگره به تصویب میرسند مربوط به شماست و حاکی از تلاش برای شکل دادن به یک همبستگی سراسری برای پایان دادن به حاکمیت رژیم هار و ضد زندگی جمهوری اسلامی است.این پیام رسا و روشن کنگره به جامعه بود.


حزب کمونیست کارگری خیلی وقت است از یک گروه فشار به یک حزب سیاسی سمت و سو پیدا کرده است.عظمت برگزاری کنگره 12 این را به خوبی اثبات کرد.حزبی که به سرنوشت کل جامعه ایران فکر می کند، حزبی که باور دارد طبقه کارگر به معنای واقعی تنها زمانی آزاد می شود که خود بتواند کل جامعه را آزاد کند. اگر از این منظر به جامعه نگاه کنیم چپ فرقه ای و گروه فشاری هراندازه هم به سر کارگر قسم بخورد در دنیای واقعی ربطی به کارگر ندارد.مردم به جریاناتی که فقط بلد هستند عیب و ایراد ایدئولوژیک بگیرند، قدرت سیاسی تقدیم نمی کنند. چپی که در وسط این همه مبارزه پرشور که به وسعت سراسر ایران جریان دارد، هنوز مشغول فول گیری و مبارزه ایدوئولوژیک است ربطی به جامعه و به مبارزه جاری در ایران ندارد.

چپی که باور دارد در چنین شرایطی در تظاهرات و در خیابان باید برود علیه اپوزیسیون راست شعار بدهد و باور دارد تنها در چنین شرایطی است که می تواند آنها را حاشیه ای کند و راه را برای انتخاب خود هموار کند، هنوز در خصلت و فرهنگ مبارزه ضد شاهی و سبک کار چریک فدایی ماقبل تاریخ گرفتار و سردرگم تشریف دارد. درحالی که ویژگی جدال قدرت در ایران با دوره انقلاب 57 بسیار متفاوت است. حزبی که در جدالها و مصافهای قدرت نتواند با اتخاذ سیاست درست و به موقع خود را از تند پیچهای مختلف عبور دهد و در مرکز توجه جامعه قرار دهد در قدرت سیاسی دخالتش نمی دهند.


امروز فریاد همه باهم هستیم به یک شعار اساسی و محوری برای شکل دادن به اتحاد و همبستگی در میان بخشهای مختلف جامعه برای ضربه نهایی به جمهوری اسلامی تبدیل شده است. نترسیم نترسیم ما همه باهم هستیم یعنی اینکه اگرنترسیم و همه باهم باشیم خیلی ساده زورمان به جمهوری اسلامی میرسد و اگرباهم نباشیم زورمان نمی رسد.
درست است فلسفه وجودی حزب کمونیست کارگری بسیار پایه ای تر و استراتژیک تر است ولی برای تحقق اهداف نهایی اش باید اول کمک کند یک انقلاب صورت بگیرد تا راه برای تحقق اهداف نهایی اش هموار شود. همانطور که اشاره کردم سرنگونی جمهوری اسلامی پیشرط گام بعدی برای تحقق اهداف نهایی است.
آقایان می فرمایند این شعار راست هاست این را شهرام همایون سالهاست فریاد می زند. بله من هم شنیده ام ولی این شعار امروز به یک شعار همه گیر برای اتحاد بخشهای مختلف جامعه تبدیل شده است بالاخره شعار خوبی است یا نه؟ چرا نباید من چپ خود را صاحب آن بدانم و در هر مطلب و بیانیه و مصاحبه آن را بشکافیم و ویژگی امروز آن را معنی کنیم و حول آن نیرو جمع کنیم؟

مگر ما کم گفته ایم قدرت کارگر در اتحاد و تشکل اوست! چرا نباید امروز در سراسر کشور فریاد بزنیم کارگر، معلم، دانشجو اتحاد اتحاد، زنان، بازنشستگان، پرستاران، رنگین کمانی ها، جنبش علیه خوشکسالی، خانواده های دادخواه، جنبش برای آزادی زندانیان، جنبش علیه اعدام و همه مردمی که برای سرنگونی جمهوری اسلامی لحظه شماری می کنید اتحاد اتحاد؟

واقعیت این است برخی از این چپ ها هروقت مبارزه مردم قدم دیگری به جلو برمیدارد، بجای خوشحالی تب می کنند وای نکند انقلاب شود و راست ها قدرت را از بالا قبضه کنند؟ بجای تقویت این مبارزه و نقش و دخالت موثر در آن دیوار کوتاه تر از حزب کمونیست کارگری را پیدا نمی کنند بهش حمله کنند. نق می زنند، اتهام ناروا می زنند و هرآنچه از قلمشان برمیاید و از دهنشان جاری می شود علیه این حزب می نویسند و می گویند و شعار همه با هم هستیم را در اتحاد حزب کمونیست کارگری با جریانات راست معنی می کنند، واقعا خجالت آور است.
۲۶ آذر ۱۴۰۰